درباره بازی های بد سریال« ساخت ایران 2»
شکست آقای استار و خانم های سیمرغی
سریال «ساخت ایران 2» ضعف های متعددی دارد که بارزترین آن قصه کم ملات، شوخی های سطحی و بازی های بد است. در این گزارش نوشته ایم چرا بازی گلزار، دولت شاهی، حیایی، بهرامی و کیایی از استاندارد دور است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : يکشنبه 1397/05/14 ساعت 13:40
محمدرضا گلزار
نقش جمشید را بازی می کند که به ظاهر آدمی مهربان است که می خواهد به دوستش غلام (امین حیایی) کمک کند تا به میراث خانواده لوریان برسد. آن ها همدیگر را در چین ملاقات کرده و فعلا به سرنخ هایی برای یافتن ارثیه دست یافته اند. جمشید نماد تیزهوشی است و نقطه مقابل شخصیت امین حیایی و محسن کیایی قرار می گیرد. او سعی می کند با آرامش کار را پیش ببرد تا بتواند مو را از ماست بیرون بکشد. مسلط به زبان انگلیسی است و بر خلاف دو شخصیت دیگر آدب معاشرت را می داند.همان گلزار همیشگی است. تا این جا شخصیتش بالا و پایین نداشته و او را در حالی دیده ایم که «مهربانانه» تلاش می کند ارثیه پیدا شود. در مقابلِ خنگ بازی و حماقت غلام و فرهاد، «کمی» کلافه می شود ولی بدون آن که صدایش را بالا ببرد می گوید :«این چه کاری یه آخه؟!» محمد رضا گلزار در «ساخت ایران 2» یک جنتلمن است؛ او برای نمایش این شخصیت کار سختی نداشته ، چون بارها و بارها آن را بازی کرده. جمشید جزو نقش هایی است که برای بازیگر چالش ایجاد نمی کند و تنها تکیه اش بر دیالوگ های ساده و معمولی است. قرار بوده از تعارض رفتار شخصیت گلزار به عنوان آدمی عاقل با رفتارهای احمقانه شخصیت حیایی و کیایی موقعیت خنده دار ایجاد شود که نشده. بده بستان ها ابتدایی ،تکراری و فاقد خلاقیت است.
امین حیایی
شخصیت غلام را بازی می کند که در سری اول «ساخت ایران» هم حضور داشت اما در فصل دوم تغییراتی اساسی در رفتار و منش او ایجاد شده است. جوانی است خوش خیال که عاشق بیتا (سحر دولت شاهی) شده. او مدتی در لبنان بوده و با دختری به نام ژاکلین آشنا شده که حاصلش یک بچه است. حالا ژاکلین مرده و بچه اش وارث تمام اموال خانواده لوریان است. غلام برای رسیدن به بچه و ثروتی هنگفت راهی چین می شود اما به سدهای محکمی برخورد می کند.
امین حیایی برای نمایش شخصیت غلام، از کلیشه های همیشگی خود بهره برده است. این کلیشه ها هم در ظاهر او (گریم) دیده می شود و هم رفتار (نوع حرف زدن و راه رفتن). حیایی در «ساخت ایران» باز هم موی فر دارد و ظاهرش یادآور همانی است که در کما، مهمان ، شیش و بش، خوب،بد، زشت و اخراجی ها داشت. کریم قرار بود آدم بامزه ای باشد برای همین شبه لاتی صحبت می کند و موقع حرف زدن کلمات خاص را پس و پیش به زبان می آورد. کریم برغم ظاهرش که بچه زرنگ است، متوجه نیست چه موقعیت ویژه ای دارد برای همین بجای تلاش برای پیدا کردن سرنخ میراث هنگفت خود، به فکر عکس سلفی است. مجموع این رفتارها اما نه تنها ایجاد خنده نمی کند که باعث شده یک نقش تکراری دیگر به کارنامه حیایی اضافه شود.
سحر دولت شاهی
نقش بیتا به سحر دولت شاهی رسیده است. سحر دولت شاهی سال پیش و درست همزمان که پذیرفت در «ساخت ایران» بازی کند، در جشنواره فجر مورد توجه خاص و عام بود و به دومین سیمرغ مکمل خود دست یافت.او صاحب یک کافی شاپ است و همچنان بخش هایی از زندگی اش لو نرفته. تا این جا با شخصیتی یکنواخت مواجه هستیم که زیاد بالا و پایین ندارد. بیتا به غلام (امین حیایی) علاقمند شده و از وقتی فهمیده ثروت هنگفتی به او رسیده ، این علاقه دوچندان شده است. قصه بیتا با دو شخصیت دیگر هم گره خورده؛ یکی توتونچی (مهران احمدی) و دیگری پریسا (سارا بهرامی). توتونچی قصد سر کیسه کردن غلام را دارد و پریسا ظاهرا به او علاقمند شده.
وقتی می گوییم بیتا شخصیت یکنواختی دارد، دیگر چه انتظاری می رود که بازیگر بتواند آن را «خوب» بازی کند؟ حالا سحر دولت شاهی در این شخصیت چه دیده که آن را پذیرفته را خودش باید پاسخ دهد. بیتا، از جمله نقش هایی است که برای بازیگر هیچ گونه چالشی ایجاد نمی کند. از آن طرف، کارگردان و بازیگر هم مشخصه ای به آن اضافه نکرده اند که از یکنواختی خارج شود. شخصیت بدون پیچیدگی است اما موقع قرار گرفتن در موقعیت های مختلف هم واکنش هایش «خاص» نیست. تنها کاری که بیتا برای خنداندن مخاطب در این سریال کمدی کرده، پاشیدن لیوان آب به صورت توتونچی است! باور کنید گزاف نیست اگر بگوییم خانم دولت شاهی یکی از راحت ترین نقش هایش را تجربه کرده و در لحظات زیادی کاری جز را رفتن جلوی دوربین و بیان چند دیالوگ آسان نداشته.
بیشتر بخوانید: کاش ساخت ایران نبود! |
سارا بهرامی
سارا بهرامی نقش پریسا را بازی می کند. او در چند سال اخیر پیشرفت محسوسی داشته است و سال پیش با سیمرغ بلورین برای «دارکوب» توجه همه را به سمت خود جلب کرد. اطلاعات زیادی درباره گذشته پریسا نمی دانیم. او را از جایی دیدیم که فرهاد (محسن کیایی) را سر کار می گذارد و ماشین او که در واقع متعلق به بیتا است را می دزدد. در نهایت گیر می افتد و رفتارش به دل بیتا می نشیند. حالا هم بجای رفاقت با بیتا، وارد تیم رقیب یعنی توتونچی شده. پریسا نمونه دخترانی است که هم و غم شان رسیدن به یک زندگی لاکچری است و برای این منظور همه سلاح های خود را بکار می بندند.
نمی دانیم نظر چه کسی بوده که سارا بهرامی از لنز رنگی استفاده کند. مثلا این لنز قرار است سندی باشد بر «زرنگ بازی» های این خانم؟ یا نه، چون سریال کمدی است قرار بوده همه چیز اغراق شده بنظر برسد؟ هر چه هست این تمهید به قوام شخصیت کمک نکرده. علاوه بر این، کارگردان شخصیت را به تیپ نزدیک کرده و تا توانسته از کلیشه ها برای این نقش بهره برده.حرکات سر، نوع حرف زدن، شیوه نگاه کردن و لبخندهای نمایشی سارا بهرامی همه تابع کلیشه است. گاهی کلیشه ها جواب می دهد اما در سریال کمدی «ساخت ایران» مجموعه رفتارهای بهرامی منجر به خنده نمی شود. مگر هدفی جز این در پشت طراحی شخصیت وجود داشته؟ بخش عمده این ناکامی به بازی بد سارا بهرامی برمی گردد و بعد از 10 قسمت رفتار و گفتارش قابل پذیرش نیست و همراهی مخاطب را بر نمی انگیزد.
محسن کیایی
نقش فرهاد به محسن کیایی رسیده است. این نقش هم در فصل اول حضور نداشت و در سری دوم شاهد آن هستیم. آن طور که فرهاد بارها گفته وضع معیشتی خانواده خراب است. او برای نجات خانواده سراغ خانم های پول دار می رود و به آن ها وعده ازدواج می دهد و سر بزنگاه ماشین شان را می دزدد. فرهاد دوست صمیمی غلام (امین حیایی) است و همراه او به چین رفته تا ارثیه را پیدا کند. در چین دست از عادت همیشگی برنداشته و زود دلباخته می شود. او در عین این که به ظاهر آدم زرنگی است، زود گول می خورد و در حقیقت آدمی «کودن» است.
محسن کیایی برای جان دادن به فرهاد، مجموعه ای از رفتارهای شخصیت های پیشین که بازی کرده را بکار گرفته.(عصر یخبندان،خط ویژه، بارکد، نقطه کور، لونه زنبور). منتها یک تفاوت اساسی بین آن نقش ها و «ساخت ایران» وجود دارد. در آن فیلم ها بازی کیایی کنترل شده است و «بامزگی» که مشخصه ذاتی خود کیایی است به اندازه مورد استفاده قرار گرفته. در «ساخت ایران» اما مدام کیایی را در چند موقعیت ثابت می بینیم: دوستانش به او تشر می زنند، به خاطر حماقت در موقعیتی گیر افتاده، بخاطر بلاهت حرف نامربوط می زند، علاقمند به جنس مخالف است و ... او برای نمایش این موقعیت ها گرفتار اغراق شده است و شوخی هایش خیلی زود رنگ تکرار گرفته.
مهران احمدی
مهران احمدی نقش شخصیتی به نام توتونچی را برعهده دارد كه خبر مرگ ژاكلین را به غلام (امین حیایی) داده و منتظر یك شیرینی درست حسابی بعد از پیدا شدن ارثیه از طرف اوست. این وسط گذر بیتا (سحر دولت شاهی) و پریسا (سارا بهرامی) به او افتاده است. از قرائن و شواهد بر می آید توتونچی آدم خلافكاری است.احمدی بارها گفته در انتخاب نقش وسواس دارد اما توتونچی نسبتی با نقش خوب ندارد. رفتارهای بعضا اغراق شده اش قرار است از مخاطب خنده بگیرد كه نمی گیرد. لباس های رنگی می پوشد، مثلا شیك می گردد ولی توی دفتر گاهی با شلوراك نشسته! این تعارض های رفتاری قاعدتا باید باعث خنده در یك سریال كمدی بشود ولی نه موقعیت ها قدرت دارند و نه رفتار بازیگر دل نشین هستند. مواجهه خاص او با خانم ها فصل دیگری است كه در طراحی شخصیت روی آن حساب باز شده تا ایجاد خنده كند.توتونچی در برابر واكنش تند خانم ها خونسرد است و آرام صحبت می كند.برای صحبت كردن هم لحن خاصی دارد ولی این تمهیدها هم كارساز نشده. راستی می دانید چرا اسم احمدی توتونچی است؟ چون مدام سیگار می گیراند!
منبع: همشهری جوان/ تبیان