تبیان، دستیار زندگی

نگاهی به تاریخ پهلوی

استیضاح رضاخان

سال 1300 سرآغاز تحولات بزرگی در ایران بود، چرا که سلسله قاجار در حال سقوط و پهلوی‌ها جای پای خود را در حکومت با تمام قوا محکم می‌کردند، قدرت پهلوی در دوران اول به قدری بود که بدترین ابزار را برای حذف مخالفان خود به کار می‌برد، اما این سرکوب‌ها تدریجا نتیجه‌ای، عکس به بار آورد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
رضا خان
رضاخان برای طی کردن مسیر پادشاهی روزهای سختی را گذرانده بود، او حتی مجبور شد بسیاری از هم قطاران خود را که برای بالا بردن او بسیار تلاش کرده‌ بودند را حذف کند.

رضاخان را همه از زمستان 1300، رئیس‌الوزرای منتظر می‌دانستند. شواهد زیادی حکایت از آن دارد که رضاخان خود را از اولین سالگرد کودتا، در مقام شاهی می‌دید و همین نگاه، وی را در نهایت به سلطنت رساند.
 
رضا پهلوی معروف به "رضاخان"، "رضاخان میرپنج"، "سردار سپه" و در آخر "رضاشاه"؛ متولد ۲۴ اسفند ۱۲۵۶ در سوادکوه مازندران بود که در تاریخ ۴ مرداد ۱۳۲۳ در ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی درگذشت.

نخست‌وزیر ایران از سال ۱۳۰۲ تا ۱۳۰۴ خورشیدی و پادشاه ایران از ۱۳۰۴ تا ۱۳۲۰ خورشیدی و بنیانگذار دودمان پهلوی بود.



 پادشاهی رضاشاه پایان فرمانروایی قاجاریان و آغاز دوران نظام پهلوی بود. وی دوران خردسالی را در فقر گذراند. از نوجوانی به نظام پیوست و مدارج ترقی را پیمود. در کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹، نیروهای قزاق به فرماندهی رضاخان تهران را اشغال کردند. رضاخان ابتدا در مقام وزیر جنگ، بسیاری از ناآرامی‌ها و راهزنی‌ها را از بین برد. در ۳ آبان ۱۳۰۲ رضاخان با فرمان احمدشاه قاجار به نخست‌وزیری گمارده شد و ابتدا تلاش ناکامی در جهت جمهوری‌خواهی کرد؛ اما نهایتا در سال ۱۳۰۴ به پادشاهی رسید. سرانجام در سال ۱۳۲۰، پس از اشغال ایران به دست متفقین، با اولتیماتوم بریتانیا وی مجبور به ترک ایران و واگذاری سلطنت به ولیعهد خود شد. سه سال بعد در شهر ژوهانسبورگ در آفریقای جنوبی درگذشت.(1)


بالا گرفتن اعتراضات

صورت مشروح مذاکرات مجلس در بیست و هشتم مرداد 1303 از زبان ملک‌الشعرای بهار حکایت از تلاش‌های رضاخان در بعد از اعلام حکومت‌نظامی برای خاموش کردن اعتراضات اقلیت دارد. این تلاش‌ها تنها محدود به روزهای استیضاح نبود، بلکه از روز اعلام حکومت‌ نظامی فشارهای زیادی به نمایندگان اقلیت وارد شد. این فشارها شامل توقیف کلیه مطبوعات، حبس و تبعید هم‌فکران اقلیت‌ها و... بود.

ملک‌الشعرا بیان می‌دارد که تا قبل از این نیز اقلیت، در نوعی سانسور به سر می‌بُرد. به‌گونه‌ای که در صورت رفت و آمد به خانه اقلیت‌ها و همچنین رفتن افرادی از گروه اقلیت به خانه کسی، میزبان دستگیر می‌شد.

رضاخان اگرچه به دلیل در اقلیت بودن مخالفان و وعده وکلای طرفدار رضاخان، او نسبت به رأی اعتماد مجلس مطمئن بود، باز هم آشفته به نظر می‌رسید.



بدین ترتیب به فرمان او اقداماتی انجام شد که مهم‌ترین آن ها عبارتند از: هر کسی را که مظنون به دوستی با اقلیت بود و می‌توانست در مجلس تماشاچی شود، صدایی بلند کند و مردم را به دفاع از اقلیت تشویق کند، حبس کردند؛ سپس گروه زیادی از پلیس مخفی و اعضای دوایر را که زیر بار این کارها می‌رفتند، گرد آوردند. چوب و چاقو به برخی دادند و مجموعه اقداماتی به انجام رساندند تا قبل از استیضاح، اقلیت را به‌طور کامل خاموش کنند و با توسل به تهدید، جلوی اجرای استیضاح را بگیرند.

از دوران مهم حکومت رضا خان؛ استیضاح وی بود که با لابی‌های بسیار، از بین رفت. رضاخان اگر چه در ابتدا از استیضاح خود و به‌طور ویژه؛ موضوع "استفاده نامشروع از اموال" که بنا بر اظهارات ملک‌الشعرای بهار جدی‌ترین نقطه‌ضعف وی محسوب می‌شد، واهمه داشت؛
اما پس از چند جلسه بحث و مذاکره در جوی متشنج و مملو از مانورهای تهدیدآمیز از سوی طرفداران، شرایط عمومی تغییر یافت. طرفداران سردار سپه، حتی در مجلس و در ردیف تماشاچیان حضور می‌یافتند. این افراد در مجلس برخی از تظاهرات را با شعارهایی چون "مرده باد مدرس و زنده‌ باد سردار سپه" برپا و هدایت کردند.(2)

هجوم دسته‌جات معینِ بدون جواز به داخل مجلس، چهره آن را دگرگون ساخت و هنگامی‌که مدرس در این شرایط به‌عنوان نماینده اقلیت به مجلس وارد شد، مورد هجوم قرار گرفت. این مهاجمه شدید و خطرناک تنها به صحن علنی مجلس محدود نمی‌شد، بلکه در اتاق‌‎های فراکسیون‌ها نیز در هنگامی که برخی از نمایندگان اقلیت حضور داشتند، تهاجمی نیز از طرف بعضی از نمایندگان نسبت به مدرس به عمل آمد.

از مهم‌ترین ابزاری که رضاخان برای ناکام گذاشتن تلاش استیضاح‌کنندگان استفاده کرد، ایجاد ترس بود. ترس باید در وجود نمایندگان نهادینه می‌شد و این نهادینه شدن، نیازمند گذشت زمان بود. بر این اساس یکی از اهداف هجوم آورندگان به مجلس را باید تلاش برای به عقب انداختن استیضاح برای نهادینه شدن ترس در نزد نمایندگان دانست. به‌گونه‌ای که بعد از اتمام هجوم به مجلس و در نتیجه خونسردی اقلیت و بردباری مدرس، تلاش برای برقراری حالت عادی و انجام استیضاح؛ این موضوع به زمانی دیگر موکول شد.

بنابراین می‌توان چنین برداشت کرد که هجوم افراد به مجلس و ایجاد ترس بین نمایندگان و هم‌زمان به تعویق انداختن زمان استیضاح، به این دلیل بود تا ترس در وجود نمایندگان نهادینه شود و رأی اعتماد از جانب مجلس به رضاخان داده شود و در نهایت هم رضاخان به هدفی که در سر داشت، رسید. 

نتیجه گیری

از آن چه که بیان شد، می‌توان به این نتیجه رسید که رضاخان با تمامی برنامه‌ها و نقشه‌ها و استبدادطلبی و قدرت‌خواهی‌ها؛ نتوانست صدای اعتراض مردم را سرکوب کند و در زمان خروج وی از کشور، مردم جشن و پایکوبی به پا کردند. او سربازانش را به صف کشید برای سرکوب اعتراض به حق مردم، اما سربازان بیگانه صف کشیده او را به بد آب و هواترین نقطه جهان تبعید کردند.

پی نوشت:
1- از سوادکوه تا ژوهانسبورگ: زندگی رضاشاه پهلوی، نجفقلی پسیان و خسرو معتضد
2- تلاش برای خاموش کردن اقلیت، رضا سرحدی، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران