تبیان، دستیار زندگی

ترجمه آثار هاینریش بُل در نشر نگاه

از جنگ و خرابی‌هایش

ترجمه مجموعه آثار نویسندگان مطرح جهان از زبان اصلی پروژه‌ای است که اخیرا در نشر نگاه آغاز شده است. ترجمه آثاری از هاینریش بُل از زبان آلمانی اولین سری از این پروژه است که منتشر شده.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
هاینریش بُل

 
«عقاید یک دلقک»، «قطارِ سرِ وقت»، «بیلیارد در ساعت نه‌ونیم» به ترجمه سارنگ ملکوتی و «نان آن سال‌ها» به ترجمه محمد ظروفی کتاب‌هایی است که تاکنون از هاینریش بُل در این مجموعه به چاپ رسیده است. در بخشی از توضیحی که ناشر بر این مجموعه نوشته آمده است: «این مجموعه توسط عده‌ای از مترجمانی که سال‌ها در آلمان زیسته و به دقایق زبانی نویسنده موردنظر آشنا هستند ترجمه و در بخش ویراستاری انتشارات نگاه ویرایش دقیق شده و با متن انگلیسی آثار نیز تطبیق داده شده‌اند».
هاینریش بُل از نویسندگان عضو گروه 47 بود؛ گروهی از نویسندگان جوانِ پس از جنگ جهانی دوم که تجربه تلخ جنگ و نازیسم را از سر گذرانده بودند و در آثارشان به جامعه آشفته آلمانِ پس از جنگ می‌پرداختند و نابسامانی‌های اجتماعی و اقتصادی این جامعه و تأثیرات مخرب نازیسم بر آن را نقد می‌کردند. در بسیاری از آثار هاینریش بُل با چنین نقدی از جامعه آلمان مواجهیم؛ جامعه‌ای دستخوش بحران‌های اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی. «عقاید یک دلقک» نمونه‌ای است از این آثار. رمانی که یک دلقکِ خسته راوی آن است. دلقکی که معشوقه‌اش او را ترک کرده و او اکنون در بُن به سر می‌برد درحالی‌که پولی در بساطش نمانده است. هاینریش بُل در اثر دیگرش، «نان آن سال‌ها» که در همین پروژه ترجمه آثار او از آلمانی به چاپ رسیده نیز به نقد اوضاع آلمان پس از جنگ می‌پردازد. این رمان چنان‌که در مقدمه ترجمه فارسی آن آمده «تأثیری را که قحطی و گرسنگی روی یک مرد جوان گذاشته به تصویر درمی‌آورد».
در همین مقدمه درباره زبان آثار هاینریش بُل و طنزی که در آثار او وجود دارد آمده است: «درباره زبان هاینریش بل باید گفت تا حد زیادی از کلمات و اصطلاحات زبان عامیانه استفاده می‌کند و در نتیجه نثرش برای همه‌کس قابل فهم و ساده است و این خود به واقعی‌تر جلوه‌دادن کلامش کمک می‌نماید. او با چنین زبانی طنز را نیز به کار می‌گیرد تا به تأثیر شیوه بیانش بیفزاید و همین طنز خود یکی از ویژگی‌های شیوه نویسندگی اوست که می‌توان آن را از لابه‌لای حوادث داستان‌ها دریافت و لمس کرد».
رمان «قطارِ سرِ وقت» از دیگر آثار ترجمه‌شده از آلمانیِ هاینریش بُل است که در نشر نگاه به چاپ رسیده. این رمان نیز رمانی است مربوط به جنگ دوم جهانی و شخصیت اصلی آن یک سرباز است.
دیگر رمانی که اخیرا از هاینریش بل در نشر نگاه ترجمه و منتشر شده رمان «بیلیارد در ساعت نه‌ونیم» است. این رمان که در سال 1959 منتشر شده به‌لحاظ ساختاری و شیوه روایت‌گری با ساختار متعارفی که بل معمولا در داستان‌هایش به کار می‌گرفت متفاوت است. «بیلیارد در ساعت نه‌ونیم» نیز در آلمان پس از جنگ اتفاق می‌افتد اگرچه به گذشته شخصیت‌های این رمان نیز ارجاع داده می‌شود و روایت رمان با رفت‌وبرگشت بین گذشته و اکنون شخصیت‌ها همراه است. آن‌چه در ادامه می‌خوانید سطرهایی است از همین رمان: «دود راه‌آهن، کثافات ناشی از لوله اگزوز اتومبیل‌ها و گردوخاک، همه اینها برایش دلایلی بودند که پارچه پشمی گردگیری و مواد تمیزکننده را از کشوی میزش به‌در آورد.
او علاقه وافری داشت که تمیز کردن تابلو را یک ربع تا نیم ساعت طول بدهد. آن طرف داخل خانه شماره هشت کوچه مودست می‌توانست از پشت پنجره‌های خاک‌گرفته، ماشین‌های چاپ‌کننده را ببیند، ماشین‌هایی که خستگی‌ناپذیر نوشته‌های اخلاقی و موعظه‌آمیز را روی کاغذ سفید چاپ می‌کردند. اولین تکان را احساس می‌کرد. گمان می‌برد روی کشتی در حال حرکت یا کشتی‌ای که تازه می‌خواهد راه بیفتد است. زندگی در خیابان با آن کامیون‌ها و شاگردهای مغازه‌ها و خواهر روحانی‌ها، میوه‌فروش‌ها با پرتقال و گوجه و کلم جریان داشت. در همسایگی جلوی مغازه گرتسن دو شاگرد قصاب لاشه گرازی را که خون غلیظ و تیره‌اش روی آسفالت می‌چکید آویزان می‌کردند. او علاقه زیادی به سروصدا و نکبت خیابان داشت. حس لجوجانه‌ای در دلش پدید می‌آمد و به استعفا فکر می‌کرد، به اینکه برود و در یکی از این مکان‌های مزخرف و آشغال کار کند، در یکی از این مکان‌های کاریِ پشت حیاط‌خلوت و جایی که کابل‌های الکتریکی، ادویه‌جات یا پیاز می‌فروشند، جایی که روسای چرب‌وچیلی با بند شلوارهای افتاده از شانه‌هایشان و مشغله‌های گوناگونشان تمایل دارند با آدم خودمانی شوند و حداقل این امکان را داری که دست ردی به سینه‌‌هایشان بزنی و جایی که برای ساعتی در انتظار دندانپزشک بودن با وجود هزاران کشمکش می‌توانی مرخصی بگیری و جایی که برای نامزدی یک دختر همکار و برای چشم‌روشنی خانه یا خرید کتابی در مورد عشق پول جمع کنی، جایی که شوخی‌های کثیف همکارانت تو را یاد آن می‌اندازد که خودت چقدر پاک مانده‌ای. نه این نظم بی‌نقص و نه این رئیس که بی‌ایراد لباس می‌پوشد و بی‌اغراق مودب است و پشت این آداب و نزاکت آقای فهمل تحقیر و اهانتی نهان بود که آن را نثار هرکسی که با او سروکار داشت می‌کرد».

منبع:روزنامه شرق