تبیان، دستیار زندگی

نگاهی به اصلاحات لوتری؛

پروتستانتیسم؛ قیامی علیه مسیحیت یا حاکمیت کلیسا؟

با همه این ظلم و استبداد فراگیر، کسی جرات مقابله با دستورات پاپ را نداشت؛ تا اینکه مارتین لوتر از دل خود کلیسا با شجاعت تمام پرچم مخالفت با پاپ را برافراشت و تا تکفیر پاپ پیش رفت.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
لوتر

«کمک! سنت آنا، من راهب خواهم شد!»؛
شاید اگر کلیسای کاتولیک قرن شانزدهم پیشگویی می‌دانست، اجازه نمی‌داد او راهب شود؛ جوانی که برای زنده ماندنش در یک شب طوفانی سهمگین نذر می‌کند راهب شود و عمرش را صرف خدمت به دین و کلیسا کند.

او زنده ماند و به نذرش عمل کرد، اما هرچه می‌گذشت نسبت به کلیسا و کشیش‌های تن پرور و خوشگذرانش بدبین‌تر می‌شد؛ این بدبینی‌ها او را به یک معترض علیه پاپ و عقائد خرافی‌اش و کلیسا و ظلم و استبدادش تبدیل کرد؛ اعتراضاتی که مسیر دینداری غرب را تغییر داد و مسیحیت را به کاتولیک و پروتستان تقسیم کرد.

ظلم و جمودی به پهنای تاریخ

بیش از ده قرن اربابان کلیسا، به واسطه قدرت، اقتدار و نفوذی که در مردم داشتند، انحصار همه حوزه‌های سیاسی، اقتصادی و علمی را در دست گرفتند؛ هر آنچه از زبان پاپ و سپس اسقف و کشیش شنیده می‌شد حق و حقیقت بود و هر گزاره‌ای خارج از محدوده اعتقادی کلیسا باطل انگاشته می‌شد.

چیزی که لوتر را وادار به مبارزه علیه کلیسا کرد، مواجهه او با فروش آمرزشنامه از سمت کلیسا به مردم ساده کوچه و خیابان بود؛


برای آنکه هیچکس خلاف آنچه کلیسا می‌خواهد نگوید، جلسات انگیزاسیون یا تفتیش عقائد بر پا می‌کردند و اگر اثبات می‌شد که شخصی به غیر از یافته‌های کلیسا باور دارد، محکوم به ارتداد می‌شد.

واقعیت‌های تلخ تاریخی قرون وسطی به همین دگم و جمود کلیسا در مسائل علمی ختم نمی‌شد و فساد‌های بنیادین مالی و اقتصادی در دستگاه پاپ و به ویژه در شهر روم حاکم بود. ممنوعیت ازدواج راهبان، فساد‌های جنسی تاسف باری را ایجاد می‌کرد و خوشگذرانی‌هایی که ریشه در ثروت هنگفت کلیسا داشت چهره زشتی از کلیسا ساخته بود. ثروت زیادی  که از در اختیار داشتن زمین‌های کشاورزی گسترده، ارتباط مستقیم با دربار پادشاهان، هدایای مردم به پاپ و همچنین از راه پذیرش توبه و فروش آمرزشنامه به دست می‌آمد.

اما با همه این ظلم و استبداد فراگیر، کسی جرات مقابله با دستورات پاپ را نداشت؛ تا اینکه مارتین لوتر از دل خود کلیسا با شجاعت تمام پرچم مخالفت با پاپ را برافراشت و تا تکفیر پاپ پیش رفت.

شجاع‌ترین کشیش

مارتین لوتر در سال 1483 در آلمان و در یک خانواده نسبتا متمول متولد شد. او در رشته حقوق تحصیل می‌کرد تا اینکه دست سرنوشت در یک شب طوفانی او را به صومعه کشاند.

لوتر وارد صومعه آگوستینی در ارفورت شد که از لحاظ رعایت اصول دینی و ظواهر شرعی از سایر کلیسا‌ها سخت‌گیر‌تر بود. لوتر در فضایی رشد کرد که کوچک ترین بدی هم در نگاه او بزرگ به نظر می‌آمد؛  لوترِ پایبند به دین، بعد از رسیدن به مقام کشیشی با دانشگاه‌ها و کلیسا‌های دیگر شهر‌ها ارتباط پیدا کرد و جرقه‌های اعتراضش زمانی زده شد که سبک زندگی مخالف با دین و مخالف ساده زیستی راهبان و کشیشان را مشاهده کرد.

لوتر در اولین سفری که به روم داشته از شدت پرستش هوا و هوس در بین راهبان واتیکان شکایت می‌کند؛ اما چیزی که لوتر را وادار به مبارزه علیه کلیسا کرد، مواجهه او با فروش آمرزشنامه از سمت کلیسا به مردم ساده کوچه و خیابان بود؛ پاپ آمرزشنامه‌هایی را آماده کرده بود و افراد کلیسا می‌آمدند و جار می‌زدند که هر کس می‌خواهد گذشتگانش در برزخ عذاب نکشد آمرزشنامه بخرد. این سوء استفاده کلیسا از مردم لوتر را به معترضی جدی علیه کلیسا تبدیل کرد.


اعلامیه 95 ماده‌ای، اولین گام نهضت اصلاحات

اولین اقدام جدی لوتر نوشتن اعلامیه 95 ماده‌ای در اعتراض به تعریف کلیسا از مفهوم ایمان و توبه و نقد اعتراف گرفتن کشیش‌ها از مردم و فروش آمرزش‌نامه‌ها بود. بنابر یک نقل تاریخی لوتر در  «روز همه قدیسان» در كلیساى جامع ویتنبرگ و در معرض دید عموم مردم این اعلامیه را نصب كرد.

لوتر هیچ گاه تصور نمى‌كرد كه مناقشات او سرانجام كلیساى غرب را دچار انشقاق خواهد كرد. او اعتقاد داشت که بدعت‌هایی در دین به وجود آمده و او با كمك گرفتن از كتاب مقدس مى‌تواند آن را از میان بردارد؛ به همین دلیل این اعلامیه در جهت براندازی کلیسا نبود بلکه فقط اصلاح انحرافات بود.

گرچه لوتر نتوانست به کلی پاپ و کلیسای کاتولیک را از قدرت خلع کند، ولی به طور جدی قدرت و اقتدار آن‌ها را محدود کرد.


لوتر در بند پنجم از این اعلامیه می گوید:
«پاپ نه قدرت و نه اراده آن را دارد كه مجازاتى را عفو كند، مگر مجازات‌هایى كه خودش با صواب دید خود یا بر حسب قانون كلیسایى وضع كرده است.»

همچنین در بند 21 این اعلامیه 95 ماده ای به آمرزشنامه‌ها اعتراض کرده و می‌گوید:
«تمامى كسانى كه به هنگام موعظه در باره آمرزش نامه‌ها مى گویند كه آدمى مى‌تواند به وسیله آمرزش نامه‌هاى پاپ از هر مجازاتى تبرئه شده و نجات یابد، در خطا هستند.»

ولی اوضاع آنگونه که لوتر فکر می‌کرد پیش نرفت و رفرم و اصلاح‌طلبی او نسبت به خرافات و انحرافات کلیسا و شخص پاپ جواب نداد و گام دیگری در اعتراضات آغاز شد.

پایان اصلاحات و شروع انقلاب

لوتر دریافته بود که که دستگاه فاسد پاپ اصلاح پذیر نیست و باید انقلابی در دینداری، کلیسا و صومعه رخ دهد. لوتر به طور رسمی پرچم مخالفت با پاپ را بلند کرد و دیگر از پاپ به نیکی یاد نکرد. او در باره پاپ می‌گوید: «در شگفتم که آیا پاپ ضد مسیح است یا ازحواریون مسیح»؛ او حتی رستگاری را تنها برای كسانی میسر می‌دانست که از حكومت پاپ سرپیچی كنند.

آتش اختلافات بالا گرفت و اینبار لوتر تنها نبود و پیروان زیادی را به خصوص در آلمان پیدا کرده بود. او درباره وضعیت آن دوره می‌گوید:
مردم دیگر قادر و مایل نیستند بار این محرومیت را بر دوش كشند، و هر آن ممكن است دهقانان، ھمان گونه که تهدید میكنند، با چوب و چماق و خرمنكوب بلوایی برپا سازند. من از اینکه می‌بینم ترس و وحشت روحانیان را فرا گرفته است خرسندم. شاید اینان به خود آیند و از ستمگری دست بكشند.

هر مسیحی خود یک کشیش است

بیشتر موضوعاتی که لوتر با کلیسای کاتولیک اختلاف داشت، نحوه ارتباط انسان با خدا، مسئله توبه و همچنین محوریت کتاب مقدس برای زندگی بود. ویل دورانت تاریخ پژوه غربی، سه ویژگی بارز تفکر لوتر را چنین بیان می کند:

پروتستان هم سرآغاز پیشرفت و توسعه اروپا در عصر رنسانس شد و هم سرآغاز انحرافات اروپا از جمله سکولاریسم و انزوای دین.


اولا میان روحانیان و مسیحیان عادی تمایزی موجود نیست، زیرا ھر مسیحی ھنگام غسل تعمید به مقام كشیشی میرسد؛

 ثانیا ھر مسیحی، از آن روی که خود یك كشیش است، حق دارد مضامین كتاب مقدس را به تشخیص و سلیقه خویش تعبیر كند؛

 ثالثا كتاب مقدس یگانه مرجع و معیار ایمان و كردار ماست، و این كتاب به ھیچ وجه فراخواندن شورای كلیسا را منحصر به اختیارات پاپ نمیكند.

مذهب لوتریسم

به هر حال لوتر و پیروانش آن قدر به مبارزه ادامه دادند تا توانستند موجودیت تفکر خود را در بین مردم تثبیت کنند و تعداد زیادی از مردم تفکر لوتریسم را به رسمیت شناختند. گرچه لوتر نتوانست به کلی پاپ و کلیسای کاتولیک را از قدرت خلع کند، ولی به طور جدی قدرت و اقتدار او را محدود کرد.

آرای متفاوت لوتر گرچه کلیسای کاتولیک را بی اعتبار کرد، اما خیلی مشکل است که بخواهیم بگوییم لوتر به دنبال اضافه کردن شاخه‌ای جدید به مسیحیت بود؛ اما از آنجایی که کلیسای کاتولیک حاضر به اصلاح باور‌های خود نشد، شاخه ای جدید به مسیحیت اضافه شد؛ روشی نو ، با پندار‌هایی متفاوت از کلیسای کاتولیک؛ باور‌هایی که سرآغاز بسیاری از تحولات اروپا شد.

بنابر این پروتستانتیسم، یعنی حرکت اعتراضی لوتر و پیروانش، بیشتر به یک جنبش اجتماعی و اصلاح‌گری شباهت دارد تا مذهب‌آوری و اضافه کردن شاخه‌ای جدید به دین مسیحیت؛ اما آنچه که رخ داد مذهبی در عرض مذهب کاتولیک و ارتودکس بود؛

اصلاح نهضت دینی شاید سدّی شد بر سر راه زیاده خواهی کلیسا، اما به سبب حذف روحانیت از زندگی مردم، دین را آهسته آهسته به حاشیه راند. در حقیقت پروتستان هم سرآغاز پیشرفت و توسعه اروپا در عصر رنسانس شد و هم سرآغاز انحرافات اروپا از جمله سکولاریسم و انزوای دین. 


منابع:
-کتاب "تاریخ تمدن" ویل دورانت، جلد ششم: اصلاح نهضت دینی؛
-کتاب "مارتین لوتر پدر جنبش اصلاح نهضت دینی"، اثر باربارا ای سامرویل؛
- مقاله « Martin Luther and Me»  به قلم گئورگ دیتس و ترجمه علی برزگر/وب سایت ترجمان؛   
-مقاله اعلامیه نود و پنج ماده ای لوتر به قلم بهروز حدادی که در شماره 28 مجله هفت آسمان منتشر شده است؛
-مقاله مسیحیت و نهضت اصلاح دین نوشته David steinmetz و ترجمه همایون همتی که در شماره 33 مجله «کتاب ماه دین» منتشر شده است.


مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.