تبیان، دستیار زندگی

نمی‌توان با سیاست‌های قبلی با تحریم مقابله کرد

تهدید ترامپ به تشدید تحریم‌ها علیه ایران درحالی مطرح می‌شود که اروپایی‌ها و کشورهای امضا‌کننده برجام، برای نگه‌داشتن ایران در برجام تلاش فراوانی می‌کنند و خواهان مذاکره و حل و فصل مشکلات موجود هستند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
نمی‌توان با سیاست‌های قبلی با تحریم مقابله کرد
به گزارش تبیان به نقل از روزنامه فرهیختگان، تحریم‌های سال 90 که اقتصاد ایران را با شوک سنگین و چالش‌های متعددی مواجه کرد، اگرچه تجربه تلخ و تبعات اقتصادی جبران‌ناپذیری برای کشور و اقشار مختلف جامعه به همراه داشت اما نباید فراموش کرد که گذر از این دوران، تجربیات ارزشمندی در اختیار مردم و مسئولان قرار داد تا در روزگار مشابهی، با استفاده از آن، تبعات منفی تحریم‌ها را کاهش دهند. امسال، پس از هفت سال، بار دیگر، ایران در آستانه ورود به دوران تحریم‌ها قرار گرفته است. ترامپ با پاره‌کردن و پشت‌پا زدن به برجام، اعلام کرده است نفت و بانک مرکزی ایران را از هشتم آگوست (15 مرداد) تحریم خواهد کرد و در این مسیر از هیچ تلاشی نیز فروگذار نمی‌کند تا به تعبیری، ایران را به زانو درآورد.

تهدید ترامپ به تشدید تحریم‌ها علیه ایران درحالی مطرح می‌شود که اروپایی‌ها و کشورهای امضا‌کننده برجام، برای نگه‌داشتن ایران در برجام تلاش فراوانی می‌کنند و خواهان مذاکره و حل و فصل مشکلات موجود هستند. بدیهی است چنین تلاش‌هایی تنها با یک هدف انجام می‌شود و آن، حفظ منافع و کسب منفعت بیشتر است. اروپایی‌ها به خوبی می‌دانند که اعمال تحریم‌ها و اجبار آنها به ترک ایران، منافع آنها را با خطر مواجه می‌کند لذا بیش از آنکه در اندیشه پایبندی به تعهدات خود در برجام باشند، در پی حفظ منافع خود در ایران هستند. امضای برجام و سپس لغو یک‌جانبه آن از سوی ایران، تحلیل‌های متفاوتی را از سوی کارشناسان به همراه داشته است و برخی ظاهر برجام را کاملا متفاوت از ‌انگیزه‌های درونی اروپا و آمریکا برای امضا و لغو برجام می‌دانند. در این زمینه با دکتر حسین صمصامی، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی گفت‌وگو کردیم که در ادامه می‌خوانید.

چرا برجام نتوانست برای ایران، آنچه‌ را که انتظار داشت، محقق کند؟

پیش از هرچیز، ابتدا باید برجام را دقیق‌تر موشکافی کنیم. مهم‌ترین موضوع در مورد برجام این است که ایران در جریان امضای برجام بازی خورد یا به عبارت دیگر بازیچه دست گروه 1+5 شد. از زمانی که پنج کشور اروپایی و آمریکا وارد مذاکرات برجام شدند، قرار بر این بود ایران در قبال برداشته‌شدن برخی تحریم‌ها، تعهداتی را در حوزه مسائل هسته‌ای انجام دهد. از این‌رو، ایران تعهدات خود را انجام داد و بخش‌هایی از فعالیت‌های هسته‌ای ازجمله غنی‌سازی‌ها و نیروگاه آب سنگین اراک را حتی زودتر از زمان تعیین شده متوقف کرد. این درحالی است که متاسفانه وعده‌های طرف‌های مقابل محقق نشد بلکه با امضای برجام، تعداد بازرسی‌ها از تاسیسات هسته‌ای ایران افزایش یافت و تنها بخش محدودی از تحریم‌ها برداشته و اجازه داده شد ایران مقداری نفت بفروشد و چند فروند هواپیما خریداری کند، علاوه‌بر اینکه اجازه معامله ارزی با تعدادی بانک‌های معدود و کوچک نیز به ایران داده شد. اما درنهایت آنچه باید پس از امضای برجام رخ می‌داد، اتفاق نیفتاد. حال به نقطه‌ای رسیده‌ایم که آمریکا به‌طور کامل از برجام خارج شده است.

آمریکا با خروج از برجام چه منافعی به دست آورد؟

آمریکا قصد داشت از یک طرف ایران را متوقف کند و از سوی دیگر بازرسی‌ها از تاسیسات هسته‌ای ایران را افزایش دهد که در عمل نیز موفق شد به اهداف خود دست یابد. در واقع اگر برجام نبود، آمریکا به هیچ وجه قادر به انجام این کارها نبود. درحال حاضر نیز آمریکا در شرایطی قرار دارد که بازرسی‌های موردنظر خود را انجام داده، اما با این وجود ‌خواستار ادامه و شدت تحریم‌ها علیه ایران است علاوه‌بر اینکه ایران نیز، همچنان تحت‌کنترل آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای و پایبند مفاد برجام باشد.


اکنون و در شرایط کنونی، رفتار ایران در برابر برجام چگونه باید باشد؟ آیا می‌توان به شرایط اقتصادی که از ابتدا قرار بود بعد از برجام به دست آوریم بار دیگر بازگردیم؟

پیش از هر نکته‌ای و در تحلیل وضعیت پیش‌آمده باید گفت که یکی از موارد مهمی که باید مورد نظر داشت، دشمن‌شناسی است. نقشه دشمن باید به درستی خوانده و تحلیل شود. در این مورد، دشمن بسیار خوب عمل کرد و خیلی زیرکانه ایران را بازیچه قرار داد. ترامپ در جریان برجام، منافع آمریکا را به‌شدت مد‌نظر قرار داد. از سوی دیگر آمریکا تلاش می‌کند در مذاکره با اروپا آنها را برای ماندن در برجام متقاعد کند. از طرف دیگر نیز اروپا تلاش می‌کند تا در مذاکرات خود با ایران، ایران را به داشتن سعه‌صدر تشویق کند. در واقع اروپا می‌خواهد ایران را متقاعد کند که برجام برای آنها مهم است. به عبارت دیگر آمریکا و اروپا یک جنگ زرگری حساب‌شده و دقیق آغاز کرده‌اند تا به هر نحوی، ایران را در برجام نگه ‌دارند. حالا ایران در شرایطی قرار گرفته است که اگر بخواهد از برجام خارج شود، جهان علیه او موضع خواهد گرفت و کشورهای قدرتمند ایران را به‌عنوان یک کشور جنگ‌طلب مطرح می‌کنند. حال در چنین شرایطی اگر ایران بخواهد در برجام باقی بماند، هیچ منفعتی در این ماندن وجود نخواهد داشت، چراکه نظارت‌ها همچنان سر جای خود قرار دارد.

چرا دولت جلوی قاچاق را نمی‌گیرد، در حالی که جلوگیری از قاچاق راهکار خود را دارد. اگر سیستم نظارتی و رصد درآمدها وجود داشته باشد و پایگاه اطلاعاتی درست باشد به‌راحتی قاچاقچی و فرار مالیاتی شناسایی می‌شود و در نتیجه جلوی واردات بی‌رویه گرفته می‌شود تا اقتصاد داخلی به جریان بیفتد.


پس شما معتقدید ورود ایران به برجام از همان ابتدا اشتباه بوده است؟

بله. شکی نیست که ورود ایران به برجام از ابتدا تا انتها خسارت سنگینی بود که به کشور وارد شد و همچنان نیز این خسارت‌ها به کشور وارد می‌شود و متوقف نشده است. اصل ورود ایران به برجام به دلیل حل مشکلات اقتصادی‌ای بود که به دنبال تحریم‌های سال 90 در کشور به وجود آمده بود. تحریم‌های بانک مرکزی، نخریده شدن نفت ایران، افزایش قیمت سکه و ارز در بازار، دلاری که افزایش پیدا کرده بود و کاهش رشد اقتصادی، به خاطر این مشکلات وارد برجام شدیم اما متاسفانه برجام به نفع ما نبود. اکنون هم که آمریکا اعلام کرده است دوباره تحریم‌های شدیدتری در حوزه دلار مربوط به تجارت ایران در ازای دریافت طلا و فلزات گرانبها، تامین فلزاتی مانند آلومینیوم، فولاد، صادرات فرآیندهای صنعتی، تحریم‌های مربوط به خرید و فروش ریال ایران یا وجوه مربوط به خرید و فروش ریال ایرانی با وجوه عمده‌ای که خارج از ایران برپایه ریال حفظ می‌شود، تحریم‌های بخش خودروسازی ایران، علیه ایران اعمال می‌شود. علاوه‌بر این، مجوزهایی که برای ایران صادر شده بود شامل مجوز واردات فرش و مواد غذایی به آمریکا یا مجوزهای صادر شده برای صادرات هواپیمای تجاری و مسافرتی، قطعات و خدمات مربوط به آن نیز پس از پایان مهلت 90روزه لغو خواهد شد و در واقع افرادی که با ایران وارد معامله می‌شوند تا 6 آگوست باید فعالیت‌های خود را با ایران به پایان برسانند.

اما نکته مهم دیگر اینکه محور اصلی در جریان برجام، اروپا نبوده، بلکه آمریکا در محوریت قرار داشته است. تحریم‌های آمریکا علیه ایران اثرات شدیدی بر کشور وارد کرد. رهبر معظم انقلاب نیز به درستی اعلام کردند که اگر آمریکا برجام را پاره کند، ما برجام را به آتش می‌کشیم. این صحبت ایشان نشان می‌دهد که مشکل اصلی اروپا نیست، بلکه عمده مشکلاتی که در حال‌حاضر در کشور وجود دارد و تحریم‌ها شدیدتر و اثرگذارتر شده، به واسطه آمریکا است. البته بدان معنا نیست که اروپایی‌ها نقشی نداشته باشند، چراکه آمار تجارت خارجی ایران در سال 95 نشان می‌دهد به‌طور مثال سهم آلمان از کل ارزش وارداتی ایران پنج درصد معادل 5/2 میلیون دلار یا برای نمونه سهم فرانسه از کل کالاهای وارداتی ایران 956 میلیون دلار و سهم انگلستان کمتر از یک میلیون دلار بوده است. بنابراین مشکل اصلی در بحث تجارت خارجی ایران، اروپا نیست، زیرا تحریم‌هایی که آمریکا وضع می‌کند، اروپا نمی‌تواند آنها را اعمال کند. بلکه تنها می‌تواند تسهیلاتی در نظر بگیرد که بخشی از تحریم‌ها یا لغو یا ضعیف‌تر شود. در همین راستا برای اینکه اروپا بتواند آمریکا را در برجام نگه دارد، در ظاهر امتیازاتی برای ایران قائل می‌شود. البته برای ارائه این امتیازات، اروپا این نکته را در نظر دارد که ماندن ایران در برجام چه منافع و هزینه‌هایی برای آنها دارد. از این رو منافعی که اروپا و آمریکا از ماندن ایران در برجام می‌برند، بسیار بیشتر از منافعی است که ایران در این برجام کسب می‌کند، بنابراین بهتر است بگوییم برجام سند باطل‌شده‌ای است که هیچ منفعتی برای ایران در آن وجود ندارد.

به نظر شما اگر ایران بخواهد همان سیاست‌هایی را که در دوره قبلی تحریم‌ها دنبال می‌کرد دوباره اجرا کند، چه اتفاقی رخ می‌دهد؟

در وهله نخست باید دید این تحریم‌ها چیست؟ این تحریم‌ها همان تحریم‌های مربوط به کشتیرانی، بنادر، معامله شرکت ملی نفت ایران، شرکت ملی نفتکش، شرکت بازرگانی نفت ایران که عمده فروش نفت را انجام می‌دهد، محصولات نفتی، پتروشیمی ایران و تحریم‌های مربوط به مبادلات موسسات مالی خارجی با بانک مرکزی ایران است. تحریم‌های بانک مرکزی و سوئیفت است. به عبارت دیگر، همان تحریم‌های پیشین با شدت بیشتری اعمال می‌شود.

گاهی شک می‌کنم سیاستمداران کشور که وارد مذاکرات برجام شده‌اند، آیا به خوبی بر اصول سیاست واقفند؟ حتی اگر از منظر اقتصادی نیز به برجام نگاه کنیم، می‌بینیم که خسارت واردشده به ایران بسیار سنگین است و اگر قرار باشد با همان سیاست‌های گذشته با تحریم‌های دور جدید مقابله شود، بی‌شک آثار جبران‌ناپذیری برای ایران به همراه خواهد داشت. در دوره قبل به اقتصاد مقاومتی توجه نشد. از ظرفیت‌های داخل کشور و تولید داخل غفلت شد. وضعیت اشتغال بهبود نیافت. ساختار اقتصادی از نفت خلاص نشد و همچنان نفت سهم بیشتری در بودجه دولتی داشت. حال اگر مسئولان بخواهند با همین شرایط به جنگ تحریم‌ها بروند، هیچ موفقیتی حاصل نمی‌شود.

پیش‌بینی شما از فروش نفت بعد از تهدید آمریکا چیست؟

آن‌طور که تیم تحریم‌کننده ایران می‌گویند، قرار است نفت ایران و سوئیفت تحریم ‌شود. آمریکا پیش از این تبعات و آثار تحریم‌های گذشته بر ایران را دیده است و با توجه به این موضوع، بار دیگر این بخش‌ها را تحریم می‌کند. این در حالی است که ما نیز باید با اتکا به تجربه گذشته حرکت کنیم. درواقع اگر تجربه تحریم را نداشتیم، می‌توانستیم پیش‌بینی‌های مختلفی از تبعات تحریم داشته باشیم، اما اکنون که تحریم‌های سال 90 و آثار آن را به خوبی مشاهده کرده‌ایم، نباید در این مسیر دچار اشتباه شویم. شکی نیست که اگر دولت بخواهد همان سیاست‌های قبلی را اجرا کند، اقتصاد کشور بیشترین تاثیرپذیری را خواهد داشت، در حالی که دولت می‌تواند در کوتاه‌مدت با تحریم‌ها مقابله کند. مقابله هم سخت نیست. یکی از راه‌های مقابله این است که دولت، خود را از نفت خلاص کند. ما نفت می‌فروشیم، زیرا 40-30 درصد از درآمدهای دولت از نفت است. در نتیجه با این مشکل مواجه می‌شویم.

دولت می‌تواند با اجرای قانون 168 مکرر مالیات‌های مستقیم در یک مقطع کوتاهی درآمدهای مالیاتی را که الان فرار مالیاتی دارند شناسایی و درآمد حاصل از مالیات را جایگزین نفت کند. در بودجه سال 97، 110 هزار میلیارد تومان مربوط به درآمدهای نفتی است. این میزان به‌راحتی با فرارهای مالیاتی و حجم فعالیت‌هایی که انجام می‌شود قابل تامین است.

در اتفاقات اخیر بازار ارز، بانک مرکزی گزارش داد که 50 هزار میلیارد تومان گردش‌های مالی در بازار ارز اتفاق افتاده است. این امر نشان می‌دهد فرار مالیاتی بسیار گسترده است. با وضع قانون مالیات بر سرمایه خرید و فروش ارز را در بازار کنترل کند.

البته سیاست‌های اخیری که بانک مرکزی در بازار ارز اعمال کرده تنها راه‌حل مشکل ارزی ماست اما دولت و بانک مرکزی از عهده اجرای آن برنیامدند و توانستند به‌درستی اجرا کنند، چراکه مبحث سیاست یک موضوع است و اجرای آن موضوعی دیگر. در واقع یک سیاست خوب را می‌توان با اجرای بد به یک سیاست بد تبدیل کرد. متاسفانه مجموعه سیاستی که در سال 74 بهترین سیاست بود و اقتصاد کشور را نجات داد، اکنون با اجرای نادرست به یک سیاست بدی تبدیل شده است. بنابراین دولت می‌تواند به‌راحتی با درآمدهای مالیاتی این اشتباه را جبران و درآمدهای مالیاتی را در مقطع کوتاهی جایگزین فروش نفت کند.

وقتی این اتفاق بیفتد تاثیرپذیری اقتصاد ایران به‌شدت کاهش می‌یابد. در شرایطی که کشور در محدودیت‌های ارزی قرار دارد، از واردات غیرضروری جلوگیری می‌شود. اکنون چه کالاهایی و چرا وارد کشور می‌شود؟ از شکلات گرفته تا کالاهای غیرضروری که در کشور نیاز نیست، چرا باید برای واردات آن ارز کشور صرف شود؟ واردات کالاهای بسیار اولیه چه ضرورتی دارد؟ فرش ماشینی و تله موش و کالاهای دیگری که جاهای مختلف اعلام می‌کنند، چرا باید از خارج کشور وارد شوند؟ چه نیازی به واردات شکلات، بیسکویت و آب معدنی است؟ این‌گونه واردات بی‌حساب و کتاب اقتصاد داخلی را از بین می‌برد و نیاز کاذب در بازار ایجاد می‌کند.

چرا دولت جلوی قاچاق را نمی‌گیرد، در حالی که جلوگیری از قاچاق راهکار خود را دارد. اگر سیستم نظارتی و رصد درآمدها وجود داشته باشد و پایگاه اطلاعاتی درست باشد به‌راحتی قاچاقچی و فرار مالیاتی شناسایی می‌شود و در نتیجه جلوی واردات بی‌رویه گرفته می‌شود تا اقتصاد داخلی به جریان بیفتد.

این سیاستی نیست که قابل اجرا نباشد. اما چون فکر و ذکر مسئولان کشور همواره به خارج از کشور است و می‌خواهند اقتصاد آزاد، بازار آزاد و... را داشته باشند از اصل ماجرا فاصله گرفته‌اند، در حالی که تجارت آزاد در هیچ جای دنیا با این روش جواب نمی‌دهد. در سراسر دنیا، هر جایی که بازار آزاد جواب ندهد، کنار گذاشته می‌شود و هیچ مسئولی به صورت صددرصد به آن پایبند نبوده است؛ حتی آمریکا، فرانسه، انگلیس و تمام کشورهای دنیا این چنین بوده‌اند و آنجا که بازار آزاد نتوانسته جواب دهد آن را کنار گذاشته‌اند. آنجا که جواب داده، از آن استفاده کرده‌اند.

تعدادی از شرکت‌ها اعلام کرده‌اند که ایران را ترک می‌کنند. برای مثال پیش از تحریم‌های سال 90 شرکت توتال در ایران فعال بود اما از زمانی که آمریکا ایران را تحریم کردند، توتال نیز ایران را ترک کرد. چرا بعد از برجام دوباره سراغ شرکت‌هایی رفتیم که شریک آمریکایی‌ دارند یا به آمریکا وابسته هستند یا از آمریکا تاثیر می‌گیرند؟

اگر بخواهیم از منظر اقتصادی چرای این موضوع را بررسی کنیم باید بگوییم که این اقدام یک اشتباه محض بود. اما به لحاظ سیاسی باید از مسئولان سوال شود که چه منافعی در این همکاری دوباره وجود داشته است؟ ضرب‌المثلی است که می‌گوید انسان عاقل از یک سوراخ دوبار گزیده نمی‌شود. در حالی که ما از دو جا گزیده شدیم. یک بار به آمریکایی‌ها اعتماد کردیم و این اتفاق رخ داد و الان اگر به اروپایی‌ها اعتماد کنیم دوباره همان اتفاق رخ می‌دهد و به همان زمان قبل بازمی‌گردیم. متاسفانه اتفاقات سال 90 در اواخر سال 96 دوباره تکرار شد؛ اتفاقی که در سال 90 افتاد، دلار افزایش یافت دوباره در سال 96 تکرار شد. در سال 90 از حدود هزار و 200 به چهار هزار تومان رسید و اکنون از حدود سه هزار و 500 به هفت هزار تومان رسید. جالب اینجاست که این تغییرات در حالی رخ داد که آمریکا هنوز از برجام خارج نشده بود. برجام را وارد کردیم تا شاهد درآمدهای ارزی و گشایش در فروش نفت و تجارت و اقتصاد باشیم. اما کجای اقتصاد رونق گرفت؟ دوباره همان شوکی که در سال 90 به کشور وارد شد در سال 96 و ابتدای سال 97 نیز رخ داد.اکنون نیز اروپا و آمریکا به دنبال باج هستند تا تحریم‌های هسته‌ای را با شدت بیشتری بازگردانند برای اینکه ایران را پای میز مذاکره بنشانند. حال در چنین شرایطی اگر گفته مقام معظم رهبری محقق نشود، دوباره در وضعیتی قرار می‌گیریم که منافع ملی و اقتصادی کشور به قهقرا می‌رود.

به نظر می‌رسد شما معتقدید که ادامه مذاکره با اروپایی‌ها نیز بی‌فایده است. فکر می‌کنید اگر بخواهیم با اروپاییان روابط‌مان را ادامه‌دهیم چه باید بکنیم؟

تضمین‌های اقتصادی تضمین‌هایی است که بتواند تحریم‌هایی را که در چارچوب برجام از سوی آمریکا اعمال می‌شود، خنثی کند. این تضمین‌ها باید منافعی را که از ابتدا برای ما در برجام متصور بود تامین کند. منافع کشور نیز لغو تحریم‌های اروپا و به‌ویژه آمریکاست. اگر اروپا بتواند تضمین دهد تحریم‌های آمریکا با خروج از برجام اعمال نمی‌شود و منافع ما در این امر حفظ می‌شود و بتواند امتیازاتی دهد که منافعی که با تحریم‌ها از دست می‌دهیم، برقرار شود، مذاکره مفیدفایده است، اما تردیدی نیست که اروپایی‌ها این کار را نمی‌کنند چراکه با اصل فلسفه خروج آمریکا از برجام مغایرت دارد. اروپایی‌ها با آمریکایی‌ها هماهنگ کرده‌اند که آمریکا از برجام خارج شود، فشارهای ایران بیشتر شود و اروپایی‌ها ایران را نگه دارند که بتوانند ایران را کنترل کنند. درست مانند این است که اروپا ایران را دودستی گرفته است و آمریکا هم ایران را می‌زند. می‌خواهند این کار را انجام دهند. می‌خواهند آمریکا بزند و اروپا ایران را بگیرد. حالا شما می‌خواهید به اروپا بگویید نه‌تنها من را نگیرید که جلوی زدن من را هم بگیرید؟ همه اینها دست‌شان در یک کاسه است.
منبع: روزنامه فرهیختگان