تبیان، دستیار زندگی

امیدی که ناامیدی را در پی داشت

این روزها که پای حرف مردم می‌نشینی، همه از گرانی و بالارفتن دلار و سکه و اجناس می‌گویند؛ از شعارها و کلیدهایی که چند سال پیش برای جمع آوری کردن رأی به مردم وعده داده شد ولی دریغ از عملی شدنشان ...
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
سو تدبیر، ترس، ناامیدی، خیانت، شعار،
از دنیای تکنولوژی و اصطلاحات کامپیوتری مدد می جوییم و "فلش بکی" می زنیم به 8 سال گذشته .. حال و هوای انتخابات ... امیدواری های رنگارنگی که هر یکی از کاندیدهای عزیز می دادند تا در سایه ی این وعده، وعیدها رأی ملت را از آن خود کنند و بر مسند ریاست جمهوری بنشینند ... بالأخره شعار آزادی، امنیت، آرامش و پیشرفت برای ملت جذاب تر بود و آنان را با هزاران امید به پای صندق های رأی آورد .. و چه زیبا ملت آمدند و ساعت ها پای صندق ها ایستادند به امید فردایی بهتر، با ثبات تر و سرشار از آرامش و پیشرفت. امید به اینکه نابسامانی ها سامان می یابند.
از آن وعده ها چند سالی است که گذشته؛ روی سخن با کلیددارانی است که در هر دوره به برکت وجود مردم عهده دار منصب سخت و طاق فرسا و البته مسئولیت آور ریاست جمهوری می شوند؛ تا به حال فکر کرده اند چقدر توانسته اند به امیدهای مردم جان تازه بدهند؟ یا اینکه تا توانسته اند امیدها را به ناامیدی رسانده اند؟

!این همان سوء‌تدبیری است که پیامبر خدا صلی ‌الله‌علیه‌وآله برای امت خود از آن ترس داشتند؛ اِنّی لا اَخافُ عَلی اُمَّتِیَ الْفَقْرَ وَ لكِنْ اَخافُ عَلَیْهِمْ سوءَ التَّدْبیرِ من بر امت خودم از فقر نمی ترسم بلکه بر آنها از سوءتدبیر می‌ترسم.



بدترین گناه ناامیدی است

مگر نگفته اند که بدترین گناه نا امیدی است، مسبب ناامیدی های امروز مردم چه کسی است؟ از ناامیدی بدتر اینکه به امید کسانی که به حرف ها و شعارها و وعده وعیدهایی امید بسته بودند خیانت شود. به راستی برای این سراشیبی تند دلار و سکه چه تدبیری اندیشیده شده، آن تدبیر و امیدهایی که وعده داده شده بود کجا باید عملی شود؟! کلید تدبیر چه زمانی می خواهد رونق اقتصادی را در رگ های جامعه جاری کند؟! این همان سوء تدبیری است که پیامبر خدا صلوات الله علیهم اجمعین برای امت خود از آن ترس داشتند؛ اِنّی لا اَخافُ عَلی اُمَّتِیَ الْفَقْرَ وَ لكِنْ اَخافُ عَلَیْهِمْ سوءَ التَّدْبیرِ من بر امت خودم از فقر نمی‌ترسم بلکه بر آنها از سوءتدبیر می ترسم. تدبیری که ریشه‌ی بسیاری از گرفتاری‌ها، فقر و نابسامانی‌های جامعه است. و  فقدانش را به وضوح می‌توانیم در زندگی خانواده‌ها دید؛ نتیجه اش این می شود که فقر به خانواده ای انقدر فشار می‌آورد که مادر خانواده به عنوان سرپرست و حامی خانواده‌اش مجبور می شود به خاطر فشار اقتصادی و آواره نشدن خانواده اش، وسیله‌ی شخصی و مورد علاقه پسر 12 ساله اش را بفروشد و این نوجوان به خاطر این فشار دست به کاری بزند که مادرش تا ابد از نعمت داشتن فرزندش محروم شود. اهمیت این موضوع به قدری است که با وجود این که اقتصاد و حل مشکل فقر و بیکاری اهمیت فراوانی دارد، و در این زمینه بیانات معصومین را به کرات و شکل‌های مختلف می‌توان دید، اما سوءتدبیر به عنوان سمبلی از ضعف به طوری خودنمایی می کند که موجب ترس پیامبر خدا برای امتش می شود. سوءتدبیر و نداشتن برنامه‌ریزی صحیحی که دامنه‌ی وسیعی از وابستگی‌ها، فقر و  گرفتاری‌ها را به همراه دارد. به واقع آیا جواب این بی‌تدبیری‌ها و سوءمدیریتی‌ها سکوت است؟ یا برای حل این معضلات تشکیل چند کار گروه و جلسه کافی است؟ چرا از صادقانه حرف زدن با مردم می‌ترسیم؟  چرا در قبال کم‌کاری‌ها و بی‌تدبیری‌هایمان عذرخواهی نمی کنیم؟
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.