تبیان، دستیار زندگی

وصلت با تنهائی ؟

علیرضا رحیمی یادداشتی بر کتاب «آقای چنار با من ازدواج می کنی؟» نوشته میترا معینی نوشته که در ادامه می‌خوانید.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
آقای چنار با من ازدواج می کنی؟

 «گفت: می‌دانی برای نگه داشتن یک چیز قشنگ باید چه کار کرد؟ نمی‌دانی؟ نباید راجع به آن حرف زد حتی نباید فکر کرد...چون فرار می‌کند....
سلام آقای چنار. صبح بخیر. حال و احوالتان که خوب است؟
خب می‌دانید که دست‌تنها هستم. این بچه گناه دارد، بی‌پدر می‌ماند طفلک. بعد هم ما دیگر سالهاست همدیگر را می‌شناسیم. گمانم چهل سالی می‌شود داریم با هم سروکله می‌زنیم. اما دیگر این دوری برایم سخت شده. شما تنها آن‌طرف کوچه، من و این بچه‌ی توی دلم توی این خانه درندشت......حالا آقای چنار با من ازدواج می‌کنید؟
دست کرد توی جیب. سه چهار نخ کبریت خشک ته قوطی مانده بود. پشکل و شکار و چیله های خشک ریخته‌ی غار را جمع کرد و آتشی راه انداخت.......چشمانش سوخت و اشک روی ته ریش سفیدش را شیار زد..... بالاپوش را روی تن کشید و آرام خوابید با خودش لندید: برای چه به راننده گفتم که برگرده؟
نگفته بودم آی نکبت بگیره این سن را که دیگر دوست ندارم به آئینه نگاه کنم و از این چهره‌ای که میان‌سالی‌ام را به یادم می‌آورد و تنهائی‌ام را، بدم می‌آید.
این سالها بعد از رفتن احمد هرچه کردم نشد که نشد و نتوانستم همان مهری قبل شوم. هرچه بیشتر تلاش کردم پاهایم بیشتر فرو رفت توی انزاوئی چسبناک و کرخ‌کننده که مرا بلعید و فرو داد....
مشتی برف به دهان می‌گذارم. سرد و تلخ است.....می‌گفتند آن‌قدر سم موش خورده بودی که دهانت پاره پاره شده بود وقتی آخر شب عروسی‌ام توی حوض هشت‌گوش خانه پیدات کردند. حوض مالامال خون بود همان موقع که من داشتم عروس می‌شدم.......ابله بودم که حواسم به تو نبود.»

اینها نمونه‌ای از دیالوگ‌ و واگویه‌های ذهنی راویان و شخصیت‌های برخی از داستان‌های مجموعه آقای چنار با من ازدواج می‌کنی؟ بود. در تمام این گفته‌ها مضمون تنهائی را می‌توان ردگیری کرد که از لحاظ فرمی هم روایت‌های این مجموعه که غالبا با راوی خطابی روایت می‌شوند این مضمون را بازنمائی می‌کنند. از ویژگی‌های راوی خطابی مونولوگ یا همان تک‌گوئی آن است. در ظاهر با شخصیتی غایب به گفت‌وگو می‌نشیند ولی درواقع روبه خلأای که همان تنهائی- مضمون تکرارشونده‌ی داستان‌ها- باشد، به گفت‌وگو با خودش نشسته. اما سوال اینجاست آیا مونولوگ، دیالوگی با خویش نیست؟ دیالوگ با دیگری‌ای که تنهائی روبه‌روی این شخصیت‌ها نشانده؟ دیگریِ در خود یا دیگریِ خود. تنهائی، این امکان را می‌دهد که از خود بیرون آمده و از طریق دیگری‌ای که درون‌ شخصیت‌ها حضور دارد با وی گفت‌وگو کنند.

در اکثر داستان‌ها این ویژگی وجود دارد و راویان خودشان را در وضعیت تنهابودگی قرار می‌دهند. درواقع این دیالوگ یک مواجهه تمام عیار با خود است. به همین خاطر برای این مواجهه غالب روایات گذشته‌نگر هستند و راویان درحال تجربه‌هائی هستند که به نوعی شکست محسوب می‌شود و باید برای رفع این شکست دوباره با آن رویارو شوند. شکست به این معنا که با گذشته، مواجهه‌ عمیق شکل نگرفته و حالا نیاز به دیالوگی با این گذشته احساس می‌شود. بنابراین تنهائی پتانسیلی دارد که در پی دیالوگ با خویش که از منظری مونولوگ محسوب می‌شود وصلتی با خویش است. وصلتی که برای اغلب شخصیت‌های این مجموعه فقدانی محسوب می‌شود که حالا در تنهائی با آن خاطره‌بازی می‌کنند. اما درواقع درپی وصلت‌های تحقق نیافته باید با خویش به وصلت برسند. می‌توان در پی این گفت‌وگو در تنهائی هدفی را جست‌وجو کرد که همانا بازشناسی است. تنهائی است که به واسطه حضور دیگری حدود داشته‌ها و نداشته‌ها در آن قابل کشف خواهد بود. این حدود از یکسو واقعیت حضور خویش را آشکار می‌کند و از سوی دیگر ناواقعیت‌ها را. ناواقعیت به این معنا که درک می‌کنیم چه چیزهائی از دست رفته است یا اصلا به آنها رجوع نشده است. به این اعتبار «دیگری» است که تضمین کننده‌ خود است.

به همین دلیل هر بار راویان این داستان‌ها تنها می‌شوند و دیالوگی با خویش را آغاز می‌کنند به ناگاه دیگری هم حضور می‌یابد و باید آن را تصور کنند تا به واسطه آن به بازشناسی و بازتعریف خویش نائل آیند. در انتها باید تنهائی را موقعیتی دانست که فرار از آن، فرار از خود است و قرار گذاشتن با تنهائی، آشتیِ با خود.

کتاب «آقای چنار با من ازدواج می کنی؟» نوشته میترا معینی در 72 صفحه با شمارگان 1100 نسخه و قیمت 8000 تومان از سوی انتشارات نیماژ در تهران چاپ و منتشر شده است.

منبع: ایبنا