رسانه و تغییر سبک زندگی
سادیسم صدا و سیما!
در زمانی که انواع شبکههای ماهوارهای تلاش میکنند با ورود هجمهای گسترده، سبک زندگی ایرانی-اسلامی را مورد آسیب قرار دهند، روند جاری صدا و سیما، آب در آسیاب دشمن ریختن است!
خانههای ویلایی و لوکس، اتومبیلهای گران قیمت، گوشیهای خاص چند ده میلیونی و...، یکی از اجزای جدا نشدنی زندگی امروزی در جامعهی ایرانی محسوب میشوند.
جامعهای که چهل سال پیش، اصلیترین هدف خود را از بین بردن فاصلهی طبقاتی میان اقشار مختلف جامعه اعلام کرده بود و بنا را بر گسترش برابری و عدالت اجتماعی گذاشته بود اینک؛ در باتلاق تجملگرایی و مصرفگرایی فرو رفته است. در این راستا باید توجه داشت که تغییر سبکِ زندگی Life Style و گرایش به سمت و سوی مصرف گرایی یکی از علل اصلی افزایش شکاف طبقاتی قلمداد میشود.
"ورشتاین وبلن" تغییر در سبک زندگی را دال بر شیوهی زندگی متمایز طبقه مرفه و نمودی از جایگاه طبقاتی آنها قلمداد میکند. او سبک زندگی را در الگوهای قابل مشاهده و در قالب نظریه رقابت اجتماعی تبیین میکند. رقابتی که بین طبقات بالا و پایین به منظور حفظ تمایز پدیدار میشود.(1)
در این راستا میتوان به نظریهی "گلولهی جادویی" اشاره کرد. بر مبنای این نظریه؛ رسانهها تاثیر مستقیم و پُرقدرتی بر مخاطبان دارند و پیامهای برنامههای تلویزیونی به مثابهی گلولهای به سمت مخاطب پرتاب شده و در وی نفوذ میکند.
عوامل فراوانی بر روند مصرفگرایی تاثیرگذارند که هر کدام از اهمیت خاصی برخوردار هستند، اما در میان تمامی این عوامل نمیتوان از تاثیر ویژهی صدا و سیما چشم پوشی کرد. متاسفانه، طی سالهای اخیر که همواره سخن از تهاجم فرهنگی و ورود بیمانع فرهنگ غربی به ایران، در میان است، غفلتها و کوتاهیهای فراوانی از این رسانه مشاهده شده که تحت هیچ شرایطی قابل توجیه نبوده و از این رو، موج گستردهای از انتقادات کارشناسان اجتماعی را به همراه داشته است.
بهطور مثال؛ این رسانه برای تبلیغ یک نوع روغن، میزی با بیش از 4 نوع غذا را به تصویر میکشد که در کمتر خانوادهای مشاهده میشود اما چنان این تصاویر را خوش رنگ و لعاب جلوه میدهد. از دیگر سو؛ در اکثر فیلمها و سریالهای رسانه ملی؛ شاهد خانوادههایی متمول با چند اتومبیل خاص و گرانقیمت و نیز خانهای ویلایی و یا دوبلکس هستیم. موضوعی که قشر متوسط و طبقات ضعیف جامعه را با عقدههای فراوان و نیز خودکمتر بینی همراه میکند.
بر اساس نظریهی "مصرف نمایشی" تورشتاین وبلن، بسیاری از افراد طبقهی پایین جامعه در مواجهه با طرز پوشش و ظاهر افراد ثروتمند، سعی میکنند تا خود را به این افراد شبیه کنند و در این مسیر از آنجایی که توانایی مالی خرید آنچه که این قشر، مورد استفاده قرار میدهند همچون تلفن همراه، لباس، اتومبیل و... را ندارند، به خرید کالاهای مشابه یا به اصطلاح "فیک" Fake روی میآورند و تدریجا در گروه مصرفگرایان قرار میگیرند. مصداق بارز این موضوع، انتشار تصاویر مربوط به صف غیرقابل تصور قشر متوسط جامعه برای خرید گوشی "آیفون" iPhone آن هم در بحرانیترین اوضاع اقتصادی جامعه است که در ماه گذشته اتفاق افتاد.
سبک زندگی، یکی از مفاهیمی است که طی 3 دههی گذشته در کشور ما با تغییرات گستردهای همراه بوده و یکی از دلایل اصلی آن گسترش رسانههای جمعی و تبلور زندگی غربی در ایران برشمرده شده است. تغییر سبک زندگی ایرانی و سوق آن به سمت و سوی زندگی غربی، زمینهساز ایجاد ناهمگونی و تضاد در افکار، دیدگاهها و حتی قضاوتهای میان فردی در جامعهی ایران شده است که زمینهساز بروز انواع آسیبهای اجتماعی و شکاف طبقاتی میشود.
امروزه بر همگان آشکار است که یکی از جلوههای اصلی فرهنگ غربی، تجملگرایی است. موضوعی که شاهد رخنهی آن در ابعاد مختلف جامعهی امروزی ایران هستیم. از این رو، برنامههای تلویزیونی، به خصوص انواع فیلمها و سریالها؛ میتواند تاثیر مستقیمی بر اقتصاد خانواده گذاشته و سمت و سوی خاصی به آن دهند. به بیان دیگر، این رسانه در راستای مقابله با فرهنگ و سبک زندگی غربی، باید برنامههایی را تهیه و تولید کند که از مصرف گرایی، زندگی تجمل گرایانه و تبلیغات کالاهای غیر ضروری بدور باشند.
باید توجه داشت که در روند تغییر سبک زندگی ایرانی، شاهد تغییر نوع پوشش افراد، تغییر نوع غذا، تغییر سلایق اجتماعی، تغییر رفتار فردی و جمعی، تغییر نوع عشقورزی و... هستیم که رسانهی ملی آیینهی تمام عیار آن شده است. به نمایش گذاشتن فیلمها و سریالهای مختلف با پسزمینهی یکسانِ زندگی لاکچری، تبلیغات کالاهای غیر ضروری، عدم حمایت از کالاهای داخلی و تک فرزندی؛ بزرگترین آسیب را به جامعه وارد کرده است.
در زمانی که انواع شبکههای ماهوارهای تلاش میکنند با ورود هجمهای گسترده، سبک زندگی ایرانی-اسلامی را مورد آسیب قرار دهند، روند جاری صدا و سیما، آب در آسیاب دشمن ریختن است! چرا که این رسانه وظیفه دارد با این قبیل هجمهها مقابله کرده و تمام توان خود را در راستای احیای فرهنگ بومی بهکار گیرد. موضوعی که طی چند سال اخیر، مورد کملطفی مسئولین و دستاندرکاران این رسانه قرار گرفته است و امروزه شاهد بروز آسیبهای آن در سراسر جامعه شدهایم.
پینوشت:
1- دیدگاه نظریه پردازان غربی، سامانهی سبک زندگی اسلامی ایرانی
جامعهای که چهل سال پیش، اصلیترین هدف خود را از بین بردن فاصلهی طبقاتی میان اقشار مختلف جامعه اعلام کرده بود و بنا را بر گسترش برابری و عدالت اجتماعی گذاشته بود اینک؛ در باتلاق تجملگرایی و مصرفگرایی فرو رفته است. در این راستا باید توجه داشت که تغییر سبکِ زندگی Life Style و گرایش به سمت و سوی مصرف گرایی یکی از علل اصلی افزایش شکاف طبقاتی قلمداد میشود.
"ورشتاین وبلن" تغییر در سبک زندگی را دال بر شیوهی زندگی متمایز طبقه مرفه و نمودی از جایگاه طبقاتی آنها قلمداد میکند. او سبک زندگی را در الگوهای قابل مشاهده و در قالب نظریه رقابت اجتماعی تبیین میکند. رقابتی که بین طبقات بالا و پایین به منظور حفظ تمایز پدیدار میشود.(1)
باید توجه داشت که در روند تغییر سبک زندگی ایرانی، شاهد تغییر نوع پوشش افراد، تغییر نوع غذا، تغییر سلایق اجتماعی، تغییر رفتار فردی و جمعی، تغییر نوع عشقورزی و... هستیم که رسانهی ملی آیینهی تمام عیار آن شده است.
رسانهی ملی و اشاعهی تجمل گرایی
باید توجه داشت که در سراسر جهان، رسانهی ملی بهعنوان مهمترین و تاثیرگذارترین رسانه به حساب میآید که از قدرت خاصی برخوردار است. این رسانه ضمن اشاعهی فرهنگ بومی هر کشور، توانایی آن را دارد که با ابزارهای مختلف و متنوعی که در اختیار دارد؛ با هجمههای فرهنگی مقابله و حتی به نوع تفکر اقشار مختلف جامعه نیز، جهتدهی کند.در این راستا میتوان به نظریهی "گلولهی جادویی" اشاره کرد. بر مبنای این نظریه؛ رسانهها تاثیر مستقیم و پُرقدرتی بر مخاطبان دارند و پیامهای برنامههای تلویزیونی به مثابهی گلولهای به سمت مخاطب پرتاب شده و در وی نفوذ میکند.
عوامل فراوانی بر روند مصرفگرایی تاثیرگذارند که هر کدام از اهمیت خاصی برخوردار هستند، اما در میان تمامی این عوامل نمیتوان از تاثیر ویژهی صدا و سیما چشم پوشی کرد. متاسفانه، طی سالهای اخیر که همواره سخن از تهاجم فرهنگی و ورود بیمانع فرهنگ غربی به ایران، در میان است، غفلتها و کوتاهیهای فراوانی از این رسانه مشاهده شده که تحت هیچ شرایطی قابل توجیه نبوده و از این رو، موج گستردهای از انتقادات کارشناسان اجتماعی را به همراه داشته است.
بهطور مثال؛ این رسانه برای تبلیغ یک نوع روغن، میزی با بیش از 4 نوع غذا را به تصویر میکشد که در کمتر خانوادهای مشاهده میشود اما چنان این تصاویر را خوش رنگ و لعاب جلوه میدهد. از دیگر سو؛ در اکثر فیلمها و سریالهای رسانه ملی؛ شاهد خانوادههایی متمول با چند اتومبیل خاص و گرانقیمت و نیز خانهای ویلایی و یا دوبلکس هستیم. موضوعی که قشر متوسط و طبقات ضعیف جامعه را با عقدههای فراوان و نیز خودکمتر بینی همراه میکند.
بر اساس نظریهی "مصرف نمایشی" تورشتاین وبلن، بسیاری از افراد طبقهی پایین جامعه در مواجهه با طرز پوشش و ظاهر افراد ثروتمند، سعی میکنند تا خود را به این افراد شبیه کنند و در این مسیر از آنجایی که توانایی مالی خرید آنچه که این قشر، مورد استفاده قرار میدهند همچون تلفن همراه، لباس، اتومبیل و... را ندارند، به خرید کالاهای مشابه یا به اصطلاح "فیک" Fake روی میآورند و تدریجا در گروه مصرفگرایان قرار میگیرند. مصداق بارز این موضوع، انتشار تصاویر مربوط به صف غیرقابل تصور قشر متوسط جامعه برای خرید گوشی "آیفون" iPhone آن هم در بحرانیترین اوضاع اقتصادی جامعه است که در ماه گذشته اتفاق افتاد.
سبک زندگی، یکی از مفاهیمی است که طی 3 دههی گذشته در کشور ما با تغییرات گستردهای همراه بوده و یکی از دلایل اصلی آن گسترش رسانههای جمعی و تبلور زندگی غربی در ایران برشمرده شده است. تغییر سبک زندگی ایرانی و سوق آن به سمت و سوی زندگی غربی، زمینهساز ایجاد ناهمگونی و تضاد در افکار، دیدگاهها و حتی قضاوتهای میان فردی در جامعهی ایران شده است که زمینهساز بروز انواع آسیبهای اجتماعی و شکاف طبقاتی میشود.
بیشتر بخوانید: زوایای پنهان عدالت اجتماعی فاجعهای در راه است! |
امروزه بر همگان آشکار است که یکی از جلوههای اصلی فرهنگ غربی، تجملگرایی است. موضوعی که شاهد رخنهی آن در ابعاد مختلف جامعهی امروزی ایران هستیم. از این رو، برنامههای تلویزیونی، به خصوص انواع فیلمها و سریالها؛ میتواند تاثیر مستقیمی بر اقتصاد خانواده گذاشته و سمت و سوی خاصی به آن دهند. به بیان دیگر، این رسانه در راستای مقابله با فرهنگ و سبک زندگی غربی، باید برنامههایی را تهیه و تولید کند که از مصرف گرایی، زندگی تجمل گرایانه و تبلیغات کالاهای غیر ضروری بدور باشند.
باید توجه داشت که در روند تغییر سبک زندگی ایرانی، شاهد تغییر نوع پوشش افراد، تغییر نوع غذا، تغییر سلایق اجتماعی، تغییر رفتار فردی و جمعی، تغییر نوع عشقورزی و... هستیم که رسانهی ملی آیینهی تمام عیار آن شده است. به نمایش گذاشتن فیلمها و سریالهای مختلف با پسزمینهی یکسانِ زندگی لاکچری، تبلیغات کالاهای غیر ضروری، عدم حمایت از کالاهای داخلی و تک فرزندی؛ بزرگترین آسیب را به جامعه وارد کرده است.
در زمانی که انواع شبکههای ماهوارهای تلاش میکنند با ورود هجمهای گسترده، سبک زندگی ایرانی-اسلامی را مورد آسیب قرار دهند، روند جاری صدا و سیما، آب در آسیاب دشمن ریختن است! چرا که این رسانه وظیفه دارد با این قبیل هجمهها مقابله کرده و تمام توان خود را در راستای احیای فرهنگ بومی بهکار گیرد. موضوعی که طی چند سال اخیر، مورد کملطفی مسئولین و دستاندرکاران این رسانه قرار گرفته است و امروزه شاهد بروز آسیبهای آن در سراسر جامعه شدهایم.
پینوشت:
1- دیدگاه نظریه پردازان غربی، سامانهی سبک زندگی اسلامی ایرانی