امام رضا(ع)؛ مصداق أتم و اکمل مقام ﺭﺍﺿﯽ ﻭ ﻣَﺮﺿﯽ
ﻫﯿﭻ ﻣﻮﺟﻮﺩﯼ ﺍﺯ ﻫﯿﭻ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍﺿﯽ نمیشود، ﻣﮕﺮ ﺑﻪ ﻭﺳﺎﻃﺖ ﻣﻘﺎﻡ ﺍﻣﺎﻡ ﻫﺸﺘﻢ؛ ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﺗﻮﻓﯿﻘﯽ ﺩﺳﺖ نمییابد ﻭ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ نمیشود، ﻣﮕﺮ ﺑﻪ ﻭﺳﺎﻃﺖ ﻣﻘﺎﻡ ﺭﺿﻮﺍﻥ ﺭﺿﺎ(ﻉ)؛ ﻭ ﻫﯿﭻ ﻧﻔﺲ مطمئنهای ﺑﻪ ﻣﻘﺎﻡ ﺭﺍﺿﯽ ﻭ ﻣَﺮﺿﯽ ﺑﺎﺭ نمییابد، ﻣﮕﺮ ﺑﻪ ﻭﺳﺎﻃﺖ ﻣﻘﺎﻡ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ(ع)، ﺍﻭ ﻧﻪ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﻡ ﺭﺿﺎ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻟﻘﺐ ﻣﻠﻘّﺐ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ! ﺑﻠﮑﻪ ﭼﻮﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻘﺎﻡ میرساند، ﻣﻠﻘّﺐ ﺑﻪ ﺭﺿﺎ ﺷﺪ.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : چهارشنبه 1397/05/03
![علی بن موسی الرضا](https://img.tebyan.net/big/1397/05/216100177190171171672462457142032896136212.jpg)
جماعتی از انسانها به هر چیز و هر کس خرده میگیرند؛ از خود و مردم و خدا و هستی ناراضیاند؛ همیشه طلبکارانه نگاه میکنند و داشتههای خود را نمیبینند. اینان از یک «رنج درونی» در عذاباند و همیشه احساس میکنند که در حق آنان جفا شده است. عدهای هم «جایگاه» خود را در هستی میشناسند؛ به حکمت خدا معتقدند؛ تقدیر الهی را میپذیرند و برای خود در عالم، از نعمت و ثروت و روزی، سهمی خاص قائلاند و خدا را مدبّری حکیم میشناسند و بهحسابهای پشتپرده و صلاحدیدهای الهی باور دارند. ازاینرو، راضیاند و حالتِ اطمینان و آرامش و سکونی که دارند، رضاست.
اگر خداوند برای بنده، چیزی رقم بزند و بپسندد، رضا، آن است که بنده نیز آن را بپسندد و بپذیرد و اعتراضی نداشته باشد. خداوند در قرآن کریم میفرماید: «ولاتتمنوا ما فضل اللّه به بعضکم علی بعض»(نساء/۳۲)؛ اگر چنانچه برخی از شما را یک نعمت و کمالی دادم، در دلتان نگویید که چرا آن نعمت و کمال را به او دادی، ولی به من ندادی. اگر شما به همان مقدار خودت بندگی کنید، شما هم به جایگاه واقعی خود میرسید. ولی شاید رضایت دادن به ناخوشیها سختتر و دشوارتر باشد؛ زیرا آدمی با خوشیها کنار میآید ولی با ناخوشیها سخت است که کنار آید. کسی که به درجه قطع و یقین شهودی و حضوری نسبت به خداوند و حکمت و مصلحت و قضا و قدر او برسد، در یک آرامشی قرار میگیرد که جز از اهل یقین برنمیآید. حضرت زینالعابدین(ع) میفرماید: «الرِّضا بِمَکْرُوهِ الْقَضاءِ مِنْ اعْلى دَرَجاتِ الْیَقینِ»؛ راضى بودن به قضاى ناخوشایند خداوند، از بالاترین درجات یقین است.
موضوع «رضا» نیز مثل محبت، دوجانبه است
اگر رابطه بنده و خدا، به وادی محبت کشیده شود، این رضا و پسند، قهری و حتمی است و گواه صدق و راستی در عشق و دوستی است. موضوع «رضا» نیز مثل محبت، دوجانبه است؛ رضای بنده از خدا و رضای خدا از بنده و هر دو رضا، نشانه کمال ایمان و صلاحِ عمل و صحت رفتار است.وقتى رضا بهحکم حق در قلب عبد تجلّى كرد و آیات قرآن و روایات را با عقل و اندیشه لمس نمود، جایی براى پریشانى دل نسبت به آنچه از عنایات مادى حق در دست دیگران است نمىماند و مقام رضا و توجّه به این حقیقت كه تقسیم روزى بر اساس عدل است، محلّى براى رشک و حسد نسبت به مردم نمىگذارد و موقفى براى خوار شمردن قضا و قدر الهى بهجا نمىماند. موضوع رضایت انسان با مبحث اطمینان نفس رابطه عمیقی دارد. در قرآن کریم میخوانیم:
«یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبَادِی وَادْخُلِی جَنَّتِی» (۳۰-۲۷- سوره فجر)؛ ای نفس مطمئنه بهسوی پروردگارت بازگرد درحالیکه تو از او راضی و او از تو راضی است پس داخل بندگان من شو و به بهشت من درآی.
بنابراین وصول به رضایت دوطرفه میان خدا و انسان معلول به دست آوردن نفس مطمئنه است و آنگاه انسان به مقام رضا میرسد که از مرتبه نفس اماره و لوامه به مرتبه نفس مطمئنه ارتقا یابد. این اطمینان وقتی حاصل میشود که آدمی در مسیر تکامل خویش چه در شناختهای نظری و چه ازنظر عملی به اطمینان برسد یعنی مطمئن شود که اعتقاداتش یقینی و شناختهایش حقیقی و اخلاق و رفتار و شخصیتاش کاملاً مطابق خواست و رضایت خداوند شکل گرفته است. این اطمینان زمینه وصول به مقام رضا است.
امام رضا (ع) نماد «راضیه مرضیه»
یکی از صفات بسیار مهم امام هشتم(ع) سلطان سریر ارتضاء و رضاست. در مناقب ابنشهرآشوب آمده که احمد بزنطی گوید: «بدان جهت آن حضرت را رضا نامیدند که او از خدا در آسمانش رضا بود و برای پیامبر و ائمه در زمین رضا بود. نیز گفتهاند چون مخالف و موافق، گرد آن حضرت بودند، وی را رضا نامیدند. همچنین گفتهاند: چون مأمون بدان حضرت، رضایت داد وی را رضا گفتند.»ولی شکی نیست که آن حضرت (ع) در میان امامان (ع) در شرایطی قرار گرفت که نماد «رضی الله عنه و رضوا عنه» و «راضیه مرضیه» بود. بحث خشنودی و راضی بودن امام هشتم (ع) از زندگی و خداوند و قضای الهی در بین ائمه معصومین (ع) زبانزد است و این صفت فوقالعادهای است که امروزه حتی روانشناسان تحت عنوان سطح رضایت از زندگی مقالات زیادی ارائه داده و به آن تأکید میکنند و این صفت و خصلت را یک معیار برای شخصیت سالم میشمارند؛ یعنی فردی که از شخصیت سالمی برخوردار است میزان رضایتش از زندگی بالاست.
امام هشتم (ع) نیز بالاترین سطح رضایت از زندگی، خداوند و قضا و آنچه اتفاق میافتد را داراست و لذا ایشان معروف شدند به سلطان سریر ارتضا. اگر بخواهیم این لقب را کلمه به کلمه معنی کنیم باید بگوییم که سلطان به معنای چیره است، یعنی کسی که مسلط است و سریر در لغت به معنای تخت است و کنایهای است از قدرت، در اصل سریر مکان و سند قدرت است و ارتضا یعنی راضی شدن، امام رضا(ع) مرتضی است یعنی راضی شده و خشنود است و این لقب را میتوان چنین معنی کرد، یعنی کسی که چیره است بر مسند رضایت. امام رضا (ع) بالاترین سطح رضایت از زندگی را برخوردار است. درست مثلاینکه راجع به پیامبر (ص) میگوییم انک لعلی خلق العظیم (تو بر مرکب راهوار اخلاق سواری)، امام رضا (ع) نیز چیره است بر صفت رضا و خشنودی و چیره است بر رضایت از زندگی. درواقع این لقب نشانگر آن است که رضایت در منش ایشان است؛ بنابراین شما میتوانید معنای کامل واژه راضی شدن و سطح بالای رضایت از زندگی و رضایت از خداوند را در وجود این امام بزرگوار ببینید.
رضایت داشتن به قضا و قدر الهی آرامشبخش است
به گفته آیتالله جوادی آملی: «ﻫﯿﭻ ﻣﻮﺟﻮﺩﯼ ﺍﺯ ﻫﯿﭻ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍﺿﯽ نمیشود، ﻣﮕﺮ ﺑﻪ ﻭﺳﺎﻃﺖ ﻣﻘﺎﻡ ﺍﻣﺎﻡ ﻫﺸﺘﻢ؛ ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﺗﻮﻓﯿﻘﯽ ﺩﺳﺖ نمییابد ﻭ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ نمیشود، ﻣﮕﺮ ﺑﻪ ﻭﺳﺎﻃﺖ ﻣﻘﺎﻡ ﺭﺿﻮﺍﻥ ﺭﺿﺎ(ﻉ)؛ ﻭ ﻫﯿﭻ ﻧﻔﺲ مطمئنهای ﺑﻪ ﻣﻘﺎﻡ ﺭﺍﺿﯽ ﻭ ﻣَﺮﺿﯽ ﺑﺎﺭ نمییابد، ﻣﮕﺮ ﺑﻪ ﻭﺳﺎﻃﺖ ﻣﻘﺎﻡ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ (ع)، ﺍﻭ ﻧﻪ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﻡ ﺭﺿﺎ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻟﻘﺐ ﻣﻠﻘّﺐ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ! ﺑﻠﮑﻪ ﭼﻮﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻘﺎﻡ میرساند، ﻣﻠﻘّﺐ ﺑﻪ ﺭﺿﺎ ﺷﺪ. ﺍﻫﺪﺍﻑ ﺟﺰﺋﯽ ﻫﻢ ﻣﺸﻤﻮﻝ ﺍﯾﻦ ﺍﺻﻞ کلی ﺍﺳﺖ. ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺩﺭ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺟﺰﺋﯽ ﻣﻮﻓﻖ ﺷﺪ ﻭ ﺭﺍﺿﯽ ﺷﺪ؛ ﭼﻪ ﺑﺪﺍﻧﺪ، ﭼﻪ ﻧﺪﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﺑﺮﮐﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ(ﻉ) ﺍﺳﺖ. ﺍﮔﺮ ﻓﺮﺯﻧﺪﯼ ﮐﻮﺷﯿﺪ، ﺭﺿﺎﯼ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩ؛ ﭼﻪ ﺑﺪﺍﻧﺪ ﻭ ﭼﻪ ﻧﺪﺍﻧﺪ، ﺑﻪ ﻭﺳﺎﻃﺖ ﻣﻘﺎﻡ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ(ﻉ) ﺍﺳﺖ ...»اصولاً رضایت داشتن به قضا و قدر الهی آرامشبخش و باعث میشود که انسان در زندگی با همه اوضاع و احوال کنار بیاید و کمتر رنج برد و از جزع و فزع برهد. بر همین اساس امام رضا(ع) به انسانها فرمان میدهد: «أحسـن الظّن بالله فانّ مَن حسـن ظنّه بالله کان عنـد ظنّه وَ مَن رَضى باْلقَلیل مِنَ الرّزق قُبلَ مِنه الیَسیر مِن العمل وَ مَن رَضى بالیَسیر مِن الحلال خفّت مؤونته و نعم اهله وَ بصّره الله دار الدّنـیا وَ دَواءهـا وَ أخـرَجه منها سـالِماً إلى دارالسّلام»؛ به خداوند خوشبین باش، زیرا هر که به خدا خوشبین باشد، خدا باگمان خـوش او همراه است و هر که به رزق و روزى اندک خشنود باشد، خـداوند به کردار اندک او خشنود باشد و هر که به اندک از روزى حلال خشنود باشـد، بارش سبک و خانـوادهاش در نعمت باشد و خـداوند او را به دنیا و دوایـش بینا سازد و او را از دنیا به سلامت به دارالسلام بهشت میرساند.
یادداشت از علی عقیلی
منبع : خبرگزاری قرآن
![مشاوره](https://img.tebyan.net/ts/persian/QuestionArticle.png)