تبیان، دستیار زندگی

شرکت های بین المللی در ایران

تجارت در تاریخ معاصر

روابط بین المللی ایران تا قبل از پهلوی ها بر مبنای منفعت طلبی های دیگر کشورها بر ایران بود، با روی کارآمدن رضاخان صنعت و تجارت در ایران تغییر کرد اما .....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
شرکت های بین المللی در ایران
شرایط تجارت و واردات و صادرات در سیاست های کشورها بسیار تاثیرگذار بوده تا جایی که می تواند اصل و پایه های حکومت را قوی یا ضعیف تر کند.

در تاریخ معاصر ایران و سده ی اخیر ایرانیان روزهای متفاوتی را دیده اند که هریک نشات گرفته از سیاست های کلان حکومتی بوده است. با روی کارآمدن رضاخان تحولی در صنعت ایران به وجود آمد و روابط بین المللی متفاوت با سده های گذشته اش رقم خورد با آغاز جنگ جهانی و خروج رضاخان از ایران، فضای سیاسی آزاد تر شد و احزاب با جهت گیری های مختلف راه را برای تجارت ها با کشورهای متفاوت را دخیل کردند. اما سرآغاز و افزایش تجارت ها از دهه ی 40 شمسی رقم خورد که بیشتر این تجارت ها برای تمایلات سیاسی بود که ایرانیان با آمریکاییان داشتند.  

با افزایش چند برابری قیمت نفت در دهه 50 در کنار گسترش بحرانهای سیاسی داخلی، محمدرضا پهلوی برای ایجاد موقعیت و پرستیژ جهانی، تصمیم گرفت برنامه کمک، رابطه و سرمایه‌گذاریهای خارجی با شرکتهای چند ملیتی را گسترش دهد. این اضافه درآمد نفتی حاصل از افزایش قیمت برای حکومت پهلوی هر چند یک پدیده موقتی بود، ولی به شاه اجازه می‌داد پرستیژ و مشروعیت بیشتری برای خود در عرصه جهانی بخرد، و اذهان بین المللی را از بحرانهای سیاسی داخلی ایران دور کند.

به عنوان نمونه در سال 1353، شاه مبلغ دو میلیارد و سیصد میلیون دلار صرف قرض به شرکتهای خارجی، کمکهای بلاعوض و سرمایه‌گذاری در کشورهای خارجی و خرید سهام شرکتهای چند ملیتی کرد. این مبلغ در حالی هزینه شد که دقیقاً بیشتر از دو برابر میزان پولی بود که ایران در دو برنامه عمرانی پنج‌ساله اول و دوم خود از 1328 تا 1341 هزینه کرده بود.



این ریخت و پاش های سیاسی فراتر از یک تجارت معقول با غیر ایرانیان بود  خارج از عرف انجام می گرفت که برخی از آن ها مصلحت های اجتماعی را نادیده می گرفت. 

در مجموع سرمایه‌گذاریهای حکومت پهلوی بر روی شرکتهای چند ملیتی 894 میلیون دلار بود. که برخی از مهمترین قراردادها، علاوه بر موارد ذکر شده از این قرار بود: سرمایه‌گذاری در موسسه اوردیف فرانسه به مبلغ 31/1 میلیون دلار، خرید 40 درصد از سهام شرکتهای kim-kmcl برزیلی به ارزش 84 میلیون دلار، سرمایه گذاری بر روی شرکتهای آمریکایی گلوبال ونچرز و یوران گزلشافت به مجموعا به ارزش 3/15 میلیون دلار و همچنین سرمایه گذاری در شرکتهای سویس، اردن، لوکزامبورگ، سنگال، ونزوئلا و استرالیا5 از دیگر مواردی است که می‌توان به آن اشاره کرد که همگی در یک وجه دارای اشتراک هستند و آن رابطه‌ فردی شاه با صاحبان این شرکتها و عدم کارشناسی تخصصی برای تامین نیاز داخلی کشور بود.

نادیده گرفتن نیازهای مردم و نداشتن رضایت ملت رسم حاکمان ایرانی بود ، پول و ثروت و سرمایه ملی خرج مصارفی می شد که در خیلی از موقعییت ها هیچ منفعتی برای مردم نداشت.   
 
نوع دیگر روابط بین حکومت پهلوی و شرکتهای چند ملیتی، مربوط به سرمایه‌گذاری شرکتهای خارجی در محدوده و جغرافیای ایران می‌شد. این نوع رابطه و همکاری شامل فعالیت شرکتهای خارجی و امکاناتی بود که حکومت پهلوی برای حضور و فعالیت بی دغدغه آنها در ایران فراهم می‌کرد. اوج فعالیت این شرکتهای خارجی در سالهای 1350-1356 بود. به گونه‌ای که در این سالها تعداد 972 شرکت با سرمایه‌ای حدود 5 میلیون ریال به ثبت رسید و بالغ بر نیمی از این سرمایه‌‌ها به 37 شرکت امریکایی تعلق داشت. که اکثر آنان نیز در شرف ورشکستگی بودند که برای کمک به آنها بدون مناقصه و با حمایت دولت ایران وارد بازار کشور می‌شدند. این شرکتهای خارجی سرمایه‌گذار ترجیح می‌دادند در بخشهایی سرمایه‌گذاری کنند که بتوانند بدون دردسر و خطرهای احتمالی سود‌های گزافی به دست آورند و خود را از ورشکستگی نجات دهند. بدین دلیل بیشتر سرمایه‌های خارجی وارده به ایران در بخشهای ساختمانی، بیمه، بازرگانی، بانکداری، حمل و نقل و هتلداری به کار می‌افتاد. دقیقاً در بخشهایی که نه سبب اشتغال‌زایی زیادی برای کشور می‌شد و نه تکنولوژی خاص و استراتژیکی را وارد کشور می‌کرد.

بدین ترتیب از آنجا که اکثر این سرمایه‌گذاریها همچون مورد قبلی بر مبنای روابط فردی شاه و به دور از بررسی و مطالعه وضعیت داخلی و بین المللی برای کشف نیازهای داخلی بود، میزان سود کسب شده شرکتهای چند ملیتی از سرمایه‌گذاری در ایران بسیار بیشتر از میزان منفعتی بود که مردم ایران از این سرمایه‌گذاریها می‌بردند، چرا که سرمایه‌گذاریها در بخشهای استراتژیک و ضروری کشور نبود. به گونه‌ای که به رغم سرمایه‌گذاری‌گذاری نسبتاً فراوان در ایران، بخش اصلی سرمایه‌ها در راه‌هایی به کار برده شد که به هیچ وجه کارگر بر نبود و حتی با توجه به امکانات بالفعل و بالقوه موجود در ایران به توسعه ظرفیت و قدرت تولیدی داخلی هیچ کمکی نمی‌کرد. نتیجه این نوع عملکرد به شدت نامتعادل بود، زیرا با آنکه سرمایه‌گذاری خارجی بالا بود اما به‌ندرت کارخانه‌ای استراتژیک وجود داشت که بتواند در حد ظرفیت خود کار کند. به عنوان نمونه یک بررسی دولت در اوایل 1356 نشان داد که استفاده از ظرفیت در صنایع نساجی در حد 61 درصد، در صنایع سیمان در حد 96 درصد، در صنایع آجر سازی در حد 46 درصد، در صنایع اتومبیل‌‍سازی در حد 69 درصد و در صنعت تراکتورسازی فقط 32 درصد است.

نتیجه گیری

در اینجا می توان در نظر داشت که لااقل شفافیت صرف هزینه ها در اینکه سرمایه ی ملی به کجا رفته و مورد نیاز چه شرکت هایی قرار گرفته مورد قبول بوده است که البته می توان آن را به خاطر نمایش ظاهری دموکراسی خواهانه ی شاه خواند اما اینکه در چه زمینه هایی لازمی هزینه شده و وجوب آن برای مردم ایران چه قدر بوده است را، اگر مورد نظرخواهی قرار می داد بی تردید نتیجه ی دیگری را برای حکومت پهلوی رقم می زد.



پی نوشت:
1- راز حضور شرکتهای چندملیتی در ایران، وحید بهرامی، موسسه مطالعات معاصر ایران