سوگند به خدای كعبه كه رستگار شدم
نقطه اوج پیوند علی (ع) با رمضان، عـروج ملكوتی آن بزرگوار در این ماه است.
امـام علـی (ع) در رمضـان سـال 40 هجــری پیوسته از شهادت خود خبر می داد، حتـی در یكی از روزهای میانی آن ماه، هنگامـی كـه بر فراز منبر بود دست به محاسن شریفش كشید و فرمود: شقی ترین مردم، این محاسن را با خون سـَرَم رنگین خواهد كرد. همچنین فرمـود: ماه رمضان فرا رسید و آن سرور ماه هاست.
به همین سبب آن حضرت در روزهای آخـر عمـر خود، هر شب به منزل یكی از فرزنـدان خـود میرفت.
شبی را در نزد فرزندش حسـن (ع) و شبـی را نـزد حـسیـن (ع) و شبـی را نـزد دامــادش عبدالله بن جعفر، شـوهـر حضـرت زینـب (س) افطار میكرد. در شب شهادت، افطار را میهمـان دختـرش ام كلثوم بود.
در هنگام افطار سه لقمه غذا خـورد و سپـس به عبادت پرداخت و از اول شـب تـا صبـح در اضطراب و تشویش بود.
گاهی به آسمان نگاه می كـرد و حـركـت هـای ستارگان را در نظر میگرفت و هر چـه طلـوع فجر نزدیك تر میشد، تشویـش و نگـرانـی آن حضرت بیشتر میشـد و مـی فـرمـود: بـه خـدا سوگند، نه من دروغ میگویم و نه آن كسی كه به من خبر داده دروغ گفته است، ایـن اسـت شبی كه مرا وعده شهادت داده اند.
سرانجام آن شب هولناك به پـایـان رسیـد و علی (ع) در تاریكی سحـر بـرای ادای نمـاز صبح به سوی مسجد حركت كرد.
مرغابی هایی كه در خانه بـودنـد از پـی او رفتند و به جامه اش آویختند. حضرت كمربند خود را محكم بست و در حـالـی كه این دو بیت را زمزمه میكرد، عازم مسجد شد: كمر خود را برای مرگ محكم ببند، زیرا مرگ، تو را ملاقات خواهد كـرد و از مـرگ آن گاه كه به سرای تو درآید، جـزع و فـریـاد مكن. امام (ع) وارد مسجد شد و به نماز ایستـاد و تكبیر افتتاح گفـت و پـس از قـرائت بـه سجده رفت.
در این هنگام ابن ملجم در حالی كه فریـاد میزد: حكم مخصوص خداوند است نه مخصوص تـو ای علی، با شمشیر زهرآلود، ضربتـی بـر سـر مبارك علی (ع) وارد آورد. این ضربت فرق مبارك آن حضرت را تا پیشانی شكافت.خون از سر علی (ع) در محـراب جـاری شـد و محاسن شریفش را رنگین كرد.
در این حـال آن حضـرت فـرمـود، فـزت و رب الكعبه : به خدای كعبه سوگنـد كـه رسـتگـار شدم.
شهادت نخستین گوهر تابناك آسمـان ولایـت و امامت حضرت علی (ع) را بـه همـه شیـعیـان تسلیت عرض میكنیم.