تبیان، دستیار زندگی
بین روشی که ما برای آموزش انضباط به کودکان بکار می‌بریم و روشی که اجداد ما بکار می‌بردند، چه اختلافی وجود دارد؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

درخت ، برای بالا رفتن است

انضباط: آسان‌گیری و محدودیت‌ها(1)

درخت ، برای بالا رفتن است

تردید های نوین و نتایج‌ آن :

بین روشی که ما برای آموزش انضباط به کودکان به کار می‌بریم و روشی که اجداد ما به کار می‌بردند، چه اختلافی وجود دارد؟

هر آنچه پدربزرگ یا مادربزرگ انجام می‌داد، با قدرت و تسلط همراه بود؛ هر آنچه ما انجام می‌‌دهیم، با تردید همراه است.

آنها حتی اگر هم رفتارشان اشتباه می‌بود، آن را با اطمینان انجام می‌‌دادند ولی ما حتی اگر هم رفتارمان صحیح باشد، آن را با تردید همراه می‌سازیم. این تردیدی که در مورد کودکان از خود نشان می‌دهیم، از کجا سرچشمه می‌گیرد؟

نیازهای روانی والدین به کودکان و استبداد کودک

پدر یا مادر باید فرزندان خود را دوست بدارد، اما نباید نیاز مبرم به این داشته باشد که فرزندان نیز در هر دقیقه از روز او را دوست داشته باشند.

آنهایی که به فرزندانشان احتیاج دارند تا ازدواج‌شان را توجیه کنند یا به زندگی‌شان مفهوم و اهمیتی بخشند، در وضع نامساعدی به سر می‌برند.

آنها از این واهمه دارند که علاقه ی فرزند خود را از دست بدهند، از این رو جرأت انکار چیزی را در مقابل فرزندشان ندارند، که این شامل کنترل محیط خانه نیز می‌شود. فرزندان نیز که تشنگی والدین برای مورد علاقه واقع شدن را حس می‌کنند، با بی رحمی از آن بهره‌برداری می‌کنند. این فرزندان، ستمگرانی می‌شوند که بر پیشخدمت‌های مشتاق و آرزومند ، یعنی والدین حکمرانی می‌کنند.

بیشتر کودکان یاد گرفته‌اند که چگونه از طریق صرف‌نظر کردن از ابراز علاقه، مادرانشان را بترسانند. آنها باج‌گیری را به‌طور آشکار و بدون رودربایستی بکار می‌برند. آنها می‌گویند: «تو را دوست نخواهم داشت اگر...» آنچه غم‌‌انگیز است، در تهدید و ترساندن کودک نیست، بلکه این واقعیت است که والدین احساس می‌کنند مورد تهدید واقع شده‌اند. برخی از والدین واقعاً تحت تأثیر گفته‌های فرزندانشان واقع می‌شوند؛ آنها التماس می‌کنند و از کودک می‌طلبند که همچنان آنها را دوست بدارد، و سعی می‌کنند که با آسان‌گیری بیش از حد نسبت به کودکشان، او را آرام سازند و به اصطلاح با او آشتی کنند.

آسان‌گیری بیش از حد

آسان‌گیری چیست و آسان‌گیری بیش از حد چیست؟ آسان‌گیری یعنی اینکه حالات بچگانه‌ ی کودک خود را می‌پذیریم. یعنی پذیرش اینکه : «پسرها، پسر خواهند بود»، یعنی ما می‌پذیریم که پیراهن تمیز یک کودک نرمال پس از مدت کوتاهی کثیف خواهد شد، یعنی ما می‌پذیریم که دویدن و نه راه رفتن، تحرک طبیعی کودک است، و می‌پذیریم که درخت برای بالا رفتن و آینه برای شکلک درآوردن است.

آسان‌گیری بیش از حد، جلوگیری نکردن از رفتارهای نامطلوب است. آسان‌گیری، اطمینان و اعتماد  ایجاد می‌کند و توانایی فزاینده‌ای برای ابراز احساسات و بیان افکار پدید می‌آورد. آسان‌گیری بیش از اندازه، اضطراب و تشویش ایجاد می‌کند و خواسته‌های روزافزونی برای امتیازات غیرقابل اعطا پدید می‌آورد.

روش جدید: برخوردی متفاوت با احساسات و اعمال کودک

اساس روش جدید برخورد با انضباط،  براساس تفاوت موجود بین آرزوها و اعمال پایه‌ریزی شده است: در مورد اعمال، محدودیت‌هایی قایل می‌شویم؛ اما در مورد آرزوها محدودیتی قایل نمی‌شویم.

بیشتر مشکلات انضباطی از دو مورد تشکیل می‌یابند: احساسات آمیخته به خشم و اعمال آمیخته‌ به خشم.

با هر مورد باید با روشی متفاوت رفتار کرد. احساسات بایستی مورد شناسایی واقع شده و بیان شوند در مورد اعمال، شاید مجبور باشیم آنها را محدود کنیم و تغییر جهت بدهیم. گاهی اوقات، شناخت احساسات کودک شاید به تنهایی برای رفع مشکل کافی باشد. به مورد زیر توجه کنید:

وقتی که «سام» چهار ساله می‌خواست دم گربه‌اش را ببرد «تا ببیند که آن تو چیست». مادر کنجکاوی علمی او را پذیرفت، اما عمل پسرش را خیلی صریح رد کرد:

«می‌دانم که می‌خواهی ببینی این تو چه شکلی است. ولی دم گربه همان جا که هست باید باشد. بیا بگردیم ببینیم عکسی پیدا می‌شود که شکل آن را بهت نشان بدهد.»

در موردی دیگر. «تد» پنج‌ساله دیوار اتاق‌نشیمن را خط خطی می‌کرد و وقتی مادر او را در آن حال دید، نخستین واکنش او شاید کتک زدن «تد» بود، اما «تد» به قدری ترسیده بود که مادر نتوانست او را بزند. مادر در عوض گفت: « تد، دیوارها برای خط خطی کردن نیستند. کاغذ برای خط خطی کردن است. اینجا سه ورق کاغذ هست.» و مادر شروع کرد به تمیز کردن دیوار. «تد» به قدری دستپاچه شد که گفت: «مامان، من دوستت دارم.» اکنون به موردی نظیر همان مورد فوق نگاه می‌کنیم که در این مورد طرز برخورد جوری دیگر است:

«داری چکار می‌کنی؟ نمی‌دانی که نباید دیوارها را کثیف کنی، بچه کثیف؛ نمی‌دانم از دست تو چه خاکی بر سرم کنم. صبر کن، بگذار پدرت بیاید خانه، می‌خواهم درباره ی تو چیزهایی به او بگویم. حقت را کف دستت خواهد گذاشت.»

این نوع برخورد، تنها کودکانی لجباز و بی نظم می سازند ،نه فرزندان صمیمی و دوست داشتنی.

ادامه دارد...

منبع :رابطه والدین با فرزندان (راه حل های جدید برای مسائل قدیمی )- با تغییر و تلخیص

نویسنده :دکتر هایم جی .گینات

مقالات مرتبط :

کودکان اجتماعی    

حق انتخاب در کودکان                 

نام کودک، امروز است               

آنکه می داند و آنکه نمی داند         

گریه ام را خنده کن!!                

احساس مسئولیت در کودکان        

تنبیه بدنی؛ هرگز            

نسل لوس و هیجان طلب                  

بچه جون با ادب باش!!         

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.