تبیان، دستیار زندگی

حواشی وقایع سال 1357

پوزش‌ شاه از مردم

شاه به تلویزیون آمد از مردم عذرخواهی کرد و قول جبران کردن مشکلات به وجود آمده برای مردم را داد اما هنگامی بود که تمامی امیدهای مردم را نسبت به خودش و حکومتش از بین برده بود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
شاه

ایران از سال 1332 درگیر کودتایی شد که نظام پهلوی را در جهت سقوط به انتهای یک دره پرتاب کرد. تا قبل از کودتا محمدرضا شاه که یک شاه جوان بود و خروج پدرش و شادی ملت را برای رفتن او دیده بود، فضای سیاسی را بارتر نگاه داشته بود اما با قدرت گرفتن، حلقه‌ی بله قربان گوی اطرافش و توسل به نیروهای عربی حکومتش را به جهت استبداد و دیکتاتوری روانه کرد .

اوج استبداد محمدرضای پهلوی در دهه ی پنجاه بود، او تا جایی که امکان داشت دلسوزان کشوری و لشگری را از اطرافش خالی کرد و افراد منفعت طلب و بله قربان گو را جایگزین کرد. 

شاه در سخنرانی تلویزیونش، ضمن وعده انتخابات آزاد و جبران اشتباهات گذشته، از تلویزیون سراسری به مردم گفت که «پیام انقلاب» آنان را شنیده‌است.


هنگامی به محمدرضا شاه به خودش آمد که حکومتش متلاشی شده بود و بر روی ویرانه های حکومتی‌اش می‌خواست اصلاحات انجام دهد اما هیچ نتیجه ای نداشت. او در ابتدا نخست وزیر دوران سیزده ساله اش را تعییر داد و به صورت نمایشی و فرمایشی برخی از مسئولین رده بالای حکومت اش را به زندان انداخت . اما دامنه ی اعتراضات بسیار گسترده شده بود هیچ تظییری مردم را راضی نمی کرد.

او در زمانی کوتاه چندین نخست وزیر را تعییر داد و در نهایت دست به دامن مخالفان حکومتش شد. او به افرادی هم چون دکتر امینی که سال برایش جاسوس قرار داده بود و تمام تماس هایش شنود داشت در خواست کرد که دوباره نخست وزیر شود اما نپذیرفت. 

من نیز پیام انقلاب شما ملت ایران را شنیدم

او به تلویزیون آمد از مردم عذرخواهی کرد و قول جبران کردن مشکلات به وجود آمده برای مردم را داد اما هنگامی بود که تمامی امیدهای مردم را نسبت به خودش و حکومتش از بین برده بود. 

"بنا به خبرهای واصله،‌ ارتشبد ازهاری به عنوان نخست‌وزیر جدید انتخاب شده،‌ و امیرخسرو افشار هم در مقام خود به عنوان وزیر امورخارجه باقی مانده است.> یکی از نزدیکان شاه در تاریخ دوشنبه 6 نوامبر 1978 [15 آبان 1357] می گوید: ساعت 10 صبح به نطق شاه از رادیو تهران گوش می‌دادم و چون لحن صحبتش به نظر خیلی آرام می‌رسید احتمال دادم قبل از نطق داروی مسکن مصرف کرده باشد. شاه در این نطق برخلاف همیشه به جای کلمه «ما» ضمیر «من» را به کار برد، و با حالتی آشتی‌جویانه ــ که بیشتر به نظر پوزش‌خواهانه می‌آمد ــ روی کار آوردن دولت نظامی را ناشی از اجبار در حفظ امنیت ملی دانست. شاه ضمن سخنانش از «آیات عظام و علمای اعلام» تقاضا کرد تا مردم را به آرامش و نظم دعوت کنند،‌ از کارگران و دانشجویان با التماس فراوان خواست به قانون احترام بگذارند،  متعهد شد که «خطاهای گذشته و بی‌قانونی و ظلم و فساد»‌ دیگر تکرار نشود،‌ قول داد با فساد مبارزه کند،‌ و در اسرع وقت یک حکومت «ملی» و «دموکراتیک» را به سر کار بیاورد. نطق شاه به نظرم نوعی نمایش غم‌انگیز و نکبت‌بار آمد،‌ گوئی او با وضعی حقارت‌آمیز دست گدائی به سوی خمینی دراز کرده باشد. و البته هیچ کس تردیدی هم ندارد که خمینی دست ردّ به سینه او خواهد زد."(2)

متن سخنرانی شاه در تلویزیون

« ملت عزیز ایران! در فضای باز سیاسی که از دو سال پیش به تدریج ایجاد می شد، شما ملت ایران علیه ظلم و فساد بپا خواستید. انقلاب ملت ایران نمیتواند مورد تایید من بعنوان پادشاه ایران و بعنوان یک فرد ایرانی نباشد.

متاسفانه در کنار این انقلاب دسیسه و سوء استفاده دیگران از احساسات و خشم شما، آشوب و هرج و مرج و شورش نیز ببار آورد. موج اعتصابها نیز که بسیاری از آنها بر حق بوده اخیرا ماهیت و جهت یافت تا چرخهای اقتصاد مملکت و زندگی روزمره مردم تلف شود و حتی جریان نفت که زندگی مملکت به آن بستگی دارد، قطع گردد، تا عبور و مرور روزانه و تامین مایحتاج زندگی مردم نیز تعطیل شود. ناامنی، اغتشاش و شورش و کشتار در بسیاری از نقاط میهن مان بجایی رسیده است که استقلال مملکت را در خطر انداخته است. وقایع اسفباری که پایتخت را دیروز به آتش کشید، برای مردم و مملکت دیگر قابل ادامه و تحمل نیست.

در پی استعفای دولت و برای جلوگیری از اضمحلال مملکت و از بین رفتن وحدت ملی، برای جلوگیری از سقوط و هرج و مرج و آشوب و کشتار، و بمنظور برقراری حکومت قانون و ایجاد نظم و آرامش، تمام کوشش خود را در تشکیل یک دولت ائتلافی مبذول داشتم و فقط هنگامی که معلوم شد که امکان انجام این ائتلاف نیست، بناچار یک دولت موقت را تعیین کردیم.

من آگاهم که بنام جلوگیری از آشوب و هرج و مرج این امکان وجود دارد که اشتباهات گذشته و فشار اختناق تکرار شود. من آگاهم که ممکن است بعضی احساس کنند که بنام مصالح و پیشرفت مملکت و با ایجاد فشار این خطر وجود دارد که سازش نا مقدس فساد مالی و فساد سیاسی تکرار شود و اما من بنام پادشاه شما که سوگند خورده ام که تمامیت ارضی مملکت، وحدت ملی و مذهب شیعه اثنی عشری را حفظ کنم، بار دیگر در برابر ملت ایران سوگند خود را تکرار می کنم و متعهد می شوم که خطاهای گذشته هرگز تکرار نشود، بلکه خطاها از هر جهت نیز جبران گردد. متعهد می‌شوم که پس از برقراری نظم و آرامش در اسرع وقت یک دولت ملی برای آزادیهای اساسی و انجام انتخابات آزاد، تعیین شود تا قانون اساسی که خونبهای انقلاب مشروطیت است بصورت کامل به مرحله اجرا در آید، من نیز پیام انقلاب شما ملت ایران را شنیدم.

من حافظ سلطنت مشروطه که موهبتی است الهی که از طرف ملت به پادشاه تفویض شده است هستم و آنچه را که شما برای بدست آوردنش قربانی داده‌اید، تضمین میکنم، که حکومت ایران در آینده بر اساس قانون اساسی، عدالت اجتماعی و اراده ملی و بدور از استبداد و ظلم و فساد خواهد بود. در وضع فعلی برقراری نظم و آرامش برای جلوگیری از سقوط و اضمحلال ایران وظیفه اصلی نیروهای مسلح شاهنشاهی است که همیشه با حفظ ماهیت ملی خود متکی بر ملت ایران و وفادار بسوگندهای خود بوده و هست، باید با همکاری شما هموطنان عزیم این نظم و آرامش هرچه زودتر برقرار شود تا دولت ملی بعدی که استقرار و آزادی‌ها، اجرای اصلاحات وبخصوص برقراری انتخابات آزاد را بر عهده خواهد داشت در اسرع وقت کار خود را شروع کند.

من و شما در این سی چند سال وقایع حساسی راد دیدهایم و خطرات بسیار را پشت سر گذاشته ایم، امیدوارم در این لحظات حساس و خطیر وسرنوشت ساز، خداوند بزرگ ما را مشمول عنایات خو د فرماید، تا بتواینم در کنار هم به هدفهای اصلی که آسایش و رفاه و آزادی و سربلندی و ایران و ایرانی است برسیم.

من اینجا از آیات عظام و علمای اعلام که رهبران روحانی و مذهبی جامعه و پاسداران اسلامی و بخصوص مذاهب شیعه هستند، تقاضا دارم تا با راهنمایی های خود و دعوت مردم به آرامش و نظم برای حفظ تنها کشور شیعه جهان بکوشند. من از رهبران فکری جوانان میخواهم تا با دعوت آنان به آرامش و نظم، راه مبارزه اصولی برای برقراری یک دموکراسی واقعی را همورا کنند. من از شما پدران و مادران ایرانی که مانند من نگران آینده ایران و فرزندان خود هستید می خواه که با راهنمایی‌های آنان مانع شوید تا از راه شور و احساسات در آشوب و اغتشاش شرکت کنند، و بخود و به میهنشان لطمه وارد سازند.

من از شما جوانان و نوجوانان که آینده ایران متعلق به شماست، میخواهم تا میهنمان را بخون و آتش نکشید و به امروز و خود و فردای ایران ضرر نزنید. من از شما رهبران سیاسی جامعه میخواهم تا بدور از اختلافهای عقیدتی و با توجه به موقعیت تاریخی حساس و استثنایی کشورمان، نیروهای خود را برای نجات میهن بکار برید.

من از همه شما کارگران و کارکنان و دهقانان که با کوشش های خود چرخهای اقتصادی کشور را به حرکت در می آوردند می خواهم، تا با فعالیت هر چه بیشتر در حفظ و احیای اقتصادی کشور بکوشید.

من از همه شما هموطنان عزیزم میخواهم تا به ایران فکر کنید. همه به ایران فکر کنیم. در این لحظات تاریخی بگذارید همه با هم به ایران فکر کنیم. بدانید که در راه انقلاب ملت ایران علیه استعمار، ظلم و فساد من در کنار شما هستم. و برای حفظ تمامیت ارضی وحدت ملی، و حفظ شعائر اسلامی و برقراری آزادیهای اساسی و پیروزی و تحقق خواستها و آرمانهای ملت ایران همراه شما خواهم بود.

امیدوارم در روزهای خطیری که در پیش داریم، خداوند متعال ما را مورد عنایت و لطف خود قرار داده و همواره موید و حافظ ملک و ملت ایران باشد. انشاء الله تعالی»

نتیجه گیری

صحبت‌های شاه گرچه مملو از پشیمانی بود اما حکومت طولانی او در عرصه های مختلف و دیکتاتوری او راهی را برای پشیمانی او باز نمی کرد، نقل‌قول من نیز پیام انقلاب شما ملت ایران را شنیدم نیز به کنایه از بی‌خبری سیاستمداران و بیداری دیرهنگام درباریان پهلویست.

پی نوشت:
1- ایران بین دو انقلاب، آبراهامیان
2- خاطرات پهلوی ها- موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران