سفر به دنیای ذهن، خلاقیت و نویسندگیِ شهودی!
مهمترین پیش فرض برای نویسندگی، مطالعه بسیار است اما آنچه پس از مطالعه، برای حصول نتیجههای عملی اهمیت دارد، نوشتن است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : چهارشنبه 1397/04/27 ساعت 11:23
اساسا امر نوشتن را، امری کاربردی، پراتیک و عملگرایانه قلمداد میکنند. آمار رو به افزایش ایجاد کارگاههای نویسندگی و نویسندگی خلاق در کشورهای اروپایی، امریکا و سایر کشورها از نیمهی دوم قرن بیستم، و همین طور رونق کارگاههای داستان نویسی از اوایل دههی هفتاد شمسی در ایران نشانهی جهت دار کردن امر نوشتن به سیاق تمرینهای متواتر و کاربردی بوده است، هر چند همگان متفق القولند که گام اول و بنیادین نویسندگی برآمده از مطالعه و کتابخوانی است.
بدیهی است مهمترین پیش فرض برای نویسندگی، مطالعهی بسیار و خواندن شاهکارهای ادبی است. اما آنچه پس از مطالعه برای حصول نتیجههای عملی نوشتن، رخ مینُماید، نوشتن و نوشتن است.
تیپ شناسی نویسندگان
اگر هر دانش آموز کلاس نگارشمان را نویسندهای بالقوه بدانیم، بهتر است نگاهی اجمالی به تیپ شناسی شخصیتی یا تیپ شناسی نویسندگانمان بیندازیم. محمدحسن شهسواری در کتاب "حرکت در مه" با بهرهگیری از "شناخت تیپ شخصیتی مایرز-بریگز" طبقه بندی مفیدی در این زمینه به ما ارائه داده است. او به شکل تفصیلی در تبیین شخصیتهای برون گرا/درون گرا، قضاوتگر/نظارت گر و تا آنجا که به موضوع جستار ما مربوط است شخصیتهای حسی/شهودی برآمده است. شهسواری مینویسد: "به نظر میرسد شهودی بودن یکی از عوامل مهم بر کیفیت و کمیت رماننویسی باشد. در واقع آنچه به عنوان استعداد در نویسندگی بیان میشود عموما منظور همین بخش است."
همان طور که میدانیم کلمات در نوشتار ادبی در بسیاری از اوقات در معنای غیراصلی به کار میبرند. به زعم منتقدان فورمالیست روس در نوشتههای ادبی به جای توجه به محور همنشینی زنجیرهی گفتار به وجه پارادیگماتیک زبان توجه میشود. به عبارت دیگر قلمرو ادبی، قلمرو مجاز و استعاره است. فصل سوم کتاب ساختار و تاویل متن، یعنی "زبان و شعر: یاکوبسن" بخش مهمی از مباحث مطروحه در این زمینه را مرور میکند. در نوشتن به طریق شهودی، نویسنده بیش از همه از شکلهای استعاری زبان بهره میبرد، به این معنا که کلمات را از دریچهای متفاوت و تجربه شده از نظر میگذراند.
شخصیتهای شهودی (Intuitive) با حس ششمشان جهان را درک میکنند، و بر عکس شخصیتهای حسی طرفی از حواسهای معروفپنجگانه نمیبرند. در کتابهای نگارش 5 سالهی مزبور اتفاقا روی این نقاط تمرکز بیشتری بوده است. برای نمونه در کتاب نگارش پایهی هشتم مشاهدهی دقیق، گوش دادن، لمس کردن، بوییدن و چشیدن از لوازم مهم نوشتن عنوان شده است که البته هر یک سرفصلهای مهمی برای نوشتن خلاقانه هستند، اما نه نوشتن خلاقانه به طرز شهودی. شهودیها معمولا به آنچه که وجود دارد کمتر توجه میکنند و تمرکزشان روی چیزی است که باید وجود داشته باشد. مثال معروفی در این زمینه هست که میگوید: "اگر به یک آدم حسی یک گل بدهید، او دربارهی درخشندگی و بافت نرم گلبرگها و بوی خوش آن حرف میزند. اما اگر به یک آدم شهودی گلی بدهید، میگوید یاد مادربزرگم میافتم، از این گلها در باغچهی خانهاش میکاشت. هر وقت به دیدنش میرفتیم آنها را میچید و روی میز ناهارخوری میگذاشت" (حرکت در مه، صفحهی 238)
در سبک نوشتن شهودی باید بیشترین توجه را به تیپهای شهودی داشت. به عبارت دیگر ما صفات و ویژگیهای شخصیتهای شهودی را در تمرینهایی از این دست وام میگیریم و بر آن خواهیم بود تا در زمان نوشتن شهودی از دریچهی این شخصیتها به هستی و محیط پیرامونمان بنگریم.
ارتباط دو سویهی نوشتن با ناخودآگاه
نوشتن پیش از رخ دادن بر صفحهی سفید کاغذ، از لابیرنت ذهن و دنیای درون ما میگذرد. اگر برای نوشتار ِ احتمالیمان جهانی ویژه با مشخصاتی معلوم فرض بگیریم، باید گفت این جهان پیش از آنکه روی کاغذ جلوه کند در ذهنمان ترسیم شده است. در اینجا پای "ناخودآگاه" به میان کشیده میشود. امر نوشتن با "ناخودآگاه" از این حیث ارتباطی دو سویه و تنگاتنگ دارد. در نوشتن خلاقانهی شهودی ما بیشترین سرمایهگذاری را روی بخش ناخودآگاه میکنیم. ناخودآگاه بستر اصلی رویدادهای نوشتارِ احتمالیِ اوست. یکی از مهمترین تمرینها در نگارش شهودی این است که نوآموزان باید چشمهای خود را ببندند و به موضوعی که از پیش تعیین شده است به صورت نمایشی/تصویری بیندیشند. در این تمرین سعی میشود قوهی ناخودآگاه تقویت شود، با این توضیح که نویسنده باید در سکوتی مطلق به تصاویرِ موجود در متنی که قرار است بنویسد فکر کند. این تصاویر ممکن است ارتباط مشخصی با موضوع تعیین شده نداشته باشد اما آنها باید تلاش کنند به آن تصاویر شاخ و برگ بدهند و در صدد گسترش آن بربیایند.
جای نوشتن (عینی) و جای نوشتن (ذهنی)
تقریبا در تمام کتابهای دربارهی نوشتن خلاق روی محل نوشتن تاکید فراوان شده است. این محلِ ویژه که یقینا محلی است که نویسنده در آن آرامش پیدا میکند، ذهن او را نسبت به امر نوشتن شرطی میکند. به عبارت دیگر وقتی نویسنده در ان محل قرار میگیرد گویی آماده است تا متن جدیدی تولید کند. در کتاب "همه چیز دربارهی نویسندگی خلاق" میخوانیم: "طبق تجارب بسیاری از نویسندگان، محیط و تجهیزاتی که با شخصیت و سبک کار نویسنده هماهنگ باشد موجب میشود تا احتمالا وی صفحه خالی پیش رویش را نهایتا با محتوایی قابل قبول پر کند. در واقع ممکن است محیط ایدهآل به طور خودکار قوهی نگارشتان را به جنب و جوش وا دارد." اما در باب تحقق چنین شرایطی ممکن است با مشکلاتی مواجه شویم. موانعی احتمالی به اشکال مختلف ممکن است ما را از این شرایط دور کند، در صورتی که محل نوشتن پیش شرط نگارشِ شهودی است. نکتهی الزامی در این باب آنکه، باید توجه داشت که این مبحث با مسئله نوشتن خلاق خلط نشود. برای خواندن توضیحات تفصیلیِ موانع نوشتن - یعنی موانع ذهنی و عینی- از جمله وسواسها یا کمالگرایی در بخش ذهنی و مدیریت زمان یا مکان مناسب در بخش عینی میتوانید به کتابهای "چگونه در 21 روز فیلمنامه بنویسیم" و "نویسنده شدن" رجوع کنید و در باب نوشتن خلاق میتوان به کتابهایی نظیر "چگونه خلاقانه بنویسیم"، "نوشتن خلاق"، "تکنیک حل خلاق مسئله"، "خلاقیت و نوآوری در همه حال" و "تکنیکهای فیلمنامه نویسی" رجوع کرد.
پس از حصول شرایط محل نوشتن یا جای نوشتن (عینی) میتوان برای سفر ذهنی آماده بود. مقصد بعدی یا کارگاه بعدی نوشتن مأمن ذهنی مولف برای نوشتن است؛ جایی که در آن ذهنی نویسی و سفر خیالی انجام میپذیرد.
دو گام اول نوشتن به طریق شهودی را باید چنین عنوان کنیم: انتخاب محلی خارج از مزاحمتها و موانع بیرونی که سکوت و آرامش در آن حکمفرماست (بی شک کلاس درس هم میتواند یکی از این کارگاههای نوشتن باشد)، و بعد از آن تمرکز حواس، نفس کشیدن عمیق و پس از تنفسِ آرام و شمرده.
تقویت نیروی تخیل
آنچه در نوشتن به طریق شهودی اهمیت دارد بهره گیره از قوهی تخیل است. در پربسامدترین تمرینها برای تقویت این نیرو، پیشنهاد میشود نویسندگان در فضایی مطلوب و آرام با چشمهایی بسته به ذهنشان اجازه دهند نسبت به موضوعی از پیش تعیین شده تصاویر متکثری بیافرینند. یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین ترفندهایی که در این زمینه استفاده میشود، بهره گیری از شیوهی ذخیرهی عاطفی است که متداول بازیگران تئاتر است.
این اصطلاحی است از معروفترین متد بازیگری متعلق به کنستانتین استانیسلاوسکی، کارگردان و بازیگر معروف روس، در انتهای قرن نوزدهم و ابتدای قرن بیستم. او به بازیگران توصیه میکرد که برای درآوردن عمیق یک نقش، در درون و خاطرات خود به طور عمیق غور کنند و مشابه حس و وضعیت کاراکتر را در خود بیابند و آن را دوباره زندگی کنند. برخی از استادان نویسندگی نیز به نویسندگان چنین توصیههایی میکنند. مثلا رابرت مک کی توصیه میکند که "اگر میخواهید شخصیتی را بنویسید که ترسیده است بهتر است ترسناکترین لحظهی زندگیتان را احضار کنید و آن را در متن حلول دهید." (حرکت در مه، صفحهی 430)
در این روش بازیگران باید با بهره گرفتن از قوهی تخیل تا آنجا که میتوانند در نقشی که برایشان مشخص شده است غوطه ور شوند. آنها پیش از اجرا، مدتهای مدیدی خود را در آن نقش تصور میکنند، به ضعفها و قوتهای آن شخصیت فکر میکنند و حتی جزئیات رفتاری آن شخصیت را نیز در نظر میگیرند. اما نیروی تخیل به مدد آگاهی قدرت بیشتری میگیرد، بنابراین آنها پیرامون شخصیت مورد نظر دست به تحقیق و مطالعه میزنند.
اکنون با استفاده از شیوهی ذخیرهی عاطفی میتوانیم در حوزهی نوشتن متن ادبی به طریق شهودی قلمفرسایی کنیم. پیش از هر کاری موظفیم در باب موضوع از پیش مشخص شده دست به تحقیق و مطالعه بزنیم. این تحقیق بهتر است بنا به موضوعات عینی یا ذهنی به دو شکل میدانی و غیرمیدانی تقسیم شود. برای نمونه برای نوشتن دربارهی سوژهی درخت بهتر است نویسنده درخت را از نزدیک ببیند، آن را لمس و حتی بو کند. پس از دریافت اطلاعات و دادههایی برآمده از این تجربهی عینی و همین طور کتابخوانی، ذهن ما پذیرای تولید تصاویر بیشتر است.
کارآموزان در سکوت مطلق به آنچه در ذهن دارند، شاخ و برگ میدهند و به طرز خودکار و اتوماتیک هر آنچه به ذهن دارند را روی کاغذ میآورند تا پیش نویس اولیهی سوژهی خود را به دست بیاورند. این مرحله که مهمترین و اصلیترین مرحله نگارش شهودی است باید به شکلی ساده رخ دهد، به این معنا که کارآموز در نوشتن کلمات بدون وسواس عمل کند. وسواسِ لازمهی متنِ کارآموزان در گام دوم شکل میگیرد. آنها در این مرحله با بازخوانی متن نوشته شده به برطرف کردن اشکالات تایپی، املایی و تصحیح علائم سجاوندی میپردازند.
برای به وجود آمدن شرایط مطلوب برای نوشتن به این طریق، میتوان کارآموزان را در فضایی طبیعی قرار داد. مثلا برای نوشتن موضوعاتی با محوریت طبیعت به اردو رفت و کلاس را در مکانی طبیعی دایر کرد. تمرینها و اجراهای متواتر ذهنها مستعد و آمادهی نگارش شهودی میکند. به یاد داشته باشیم هر چه نویسندگان در نوشتن اصرار ورزند، صاحبِ ذهن ورزیدهتری خواهند بود.
منبع: هنر آنلاین/هامون فروتن