تبیان، دستیار زندگی

حاشیه‌‌های کودتای 28 مرداد

پیروزی تاریخی استبداد

ملت ایران در تاریخ معاصر حرکت‌های مردمی فراوانی همچون اعتراض به کودتای 28 مرداد را داشته‌اند اما این که در راستای این اعتراضات به اهدافی که در نظر داشتند، رسیدند یا خیر را باید تحلیل و نتایج این اعتراضات را بررسی کرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
کودتای 28 مرداد
بعد از خروج رضاخان از ایران و آمدن شاه جوان فضای سیاسی ایران کمی بازتر شد و گروه‌های مختلفی اجازه‌ی فعالیت پیدا کردند. 

محمدرضای جوان که در آن روزها خیلی سعی بر این داشت که مشی خود را متفاوت از پدر نشان دهد فضایی را به وجود آورد که احزاب ایران بتوانند اندک آزادی سیاسی را داشته باشند. جنس پسر از پدر بود اما او خوشحالی مردم برای سقوط پدرش را دیده بود به همین علت سعی بر این داشت که این اتفاق تکرار نشود. اندکی فضا آزاد شد در میان احزاب مهمی همچون نهضت ملی با اهدافی بزرگ در عرصه ی سیاسی حاضر شدند. 

جبهه ملی ایران در سال ۱۳۲۸ توسط سیاستمدارانی از قبیل محمد مصدق، حسین فاطمی و کریم سنجابی تأسیس شد و به پیش نهاد دکتر حسین فاطمی، ملی شدن صنعت نفت ایران را مطرح کرد. 

در این عرصه بزرگانی چون دکتر مصدق، دکتر فاطمی گام‌های بلندی را برای استقلال ایران برداشتند اما نیرنگ و نادانی افراد و بیگانگان اجازه ی هموار شدن راه آزادی و استقلال را برای ملت ایران نداد و در نهایت استبداد بر آزادی و استقلال پیروز شد.

بعد از کودتای 28 مرداد فضای سیاسی کشور بسته شد و شاه هرگونه فعالیت سیاسی احزاب و گروه‌های سیاسی منتقد را ممنوع کرد. در اواخر دهه 30 سیاستهای اقتصادی و سیاسی حکومت نارضایتی‌های گسترده‌ای را ایجاد کرده بود؛ به‌طوری‌که در آن زمان پیش‌بینی می‌شد اگر اقدامی برای اصلاح وضع موجود صورت نگیرد، حکومت شاه دچار بی‌ثباتی بشود. این مقطع هم‌زمان با انتخاب کندی به‌عنوان رئیس‌جمهور آمریکا بود. او که تزلزل حکومت شاه را می‌دید، شاه را مجبور به انجام پاره‌ای اصلاحات اقتصادی و اجتماعی به‌منظور حفظ ثبات ایران کرد.

در این‌ بین یکی از مسائلی که کندی بر آن تأکید داشت انتخاب امینی به‌عنوان نخست‌وزیر ایران از سوی شاه بود. کندی تصور می‌کند امینی می‌تواند با انجام اصلاحات اقتصادی و اجتماعی ثبات را به ایران برگرداند. امینی با انتخاب شدن به‌عنوان نخست‌وزیر فضای سیاسی را برای فعالیت احزاب و گروه‌هایی مانند جبهه ملی فراهم کرد، اما بعد از مدتی با این جبهه به‌شدت اختلاف پیدا کرد؛ به‌طوری‌که هر دو طرف درصدد تضعیف هم برآمدند. 

جبهه ملی در اواخر دهه 30 و با ایجاد فضای باز سیاسی دوباره فرصت یافت تا خودش را ساماندهی کرده و وارد فضای سیاسی بشود. برای تجدید فعالیت جبهه ملی رهبران نهضت مقاومت ملی و سران و فعالان احزاب سیاسی مانند باقر کاظمی دکتر غلامحسین صدیق مهندس احمد زنگنه و اللهیار صالح و دکتر عبدالله معظمی و داریوش فروهر به‌طور جداگانه و سپس باهم جلساتی تشکیل دادند که به ایجاد جبهه ملی دوم انجامید. جبهه ملی دوم از همان ابتدا بر سر ترکیب سازمانی و عناصر تشکیل‌دهنده و انتخاب اعضای شورای مرکزی دچار اختلاف گردید. شورای عالی هنگام سازمان‌دهی جبهه، حزب ایران و حزب ملت ایران و حزب مردم ایران را قبول کرد اما از عضویت جامعه سوسیالیستهای نهضت ملی ایران و بعداً نهضت آزادی خودداری کرد.

اولین رویارویی جبهه ملی و دولت امینی به برگزاری میتینگ جبهه ملی در 28 اردیبهشت 1340 برمی‌گردد. شورای مرکزی جبهه ملی چند روز قبل اعلام کرده بود که تصمیم به برگزاری میتینگ دارد و اللهیارصالح، دکتر صدیقی و شاپور بختیار در آن سخنرانی خواهند کرد. جبهه ملی از عموم مردم برای حضور در این اجتماع دعوت کرده بود. در آن زمان شاه در خارج از کشور بود و امینی مایل بود که جبهه ملی تا بازگشت شاه از نروژ یا تا پس از تعطیلات آخر هفته میتینگ را به تعویق بیندازد.

با این‌ حال پس از ملاقات با رهبران جبهه ملی با برگزاری میتینگ موافقت کرد. با چنین همراهی‌ای او امیدوار بود نظر رهبران جبهه ملی را نسبت به دولت خود جلب کند. در میتینگ میدان جلالیه دکتر سنجابی با اشاره به اینکه دولت امینی به بهانه ناقص بودن قانون انتخابات قصد تعویق برگزاری انتخابات را دارد گفت این کار باسیاست جبهه ملی در تضاد است. انتخابات تعطیل‌بردار نیست. صدیقی از انتخابات مجلس بیستم انتقاد کرد. اما شاپور بختیار انتقادات تندتری را مطرح کرد. او باوجود توافقات قبلی از مصدق و قرارداد نفتی اسم برد و از امینی انتقاد کرد. این مسئله اختلاف بین جبهه ملی و امینی را تشدید کرد.

در این میان با اینکه دکتر امینی جز معدود افراد کابینه دولت پهلوی بود که آزادی خواه و اصلاح طلب بود اما سر ناسازشی با جبهه ملی راه انداخت که در نهایت به ضرر تمام گروه ها و ملت ایران تمام شد.


با این‌حال حادثه اول بهمن را می‌توان مرحله نهایی درگیری امینی و جبهه ملی تلقی کرد.

 
در این روز دانشجویان هوادار جبهه ملی در اعتراض به تعطیلی مجلس، کلاسها را تعطیل کرده و با برپایی تظاهرات خواستار برکناری امینی می‌شوند. در این زمان کماندوها به دانشگاه یورش برده و دانشجویان را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند. این حادثه باعث ایجاد موجی از انتقادت تند علیه امینی در روزنامه‌های طرفدار جبهه ملی شد. این مسئله روابط جبهه ملی و امینی را بیش از گذشته سرد کرد.

در این زمان امینی دستور بازداشت 15 نفر از رهبران جبهه ملی را صادر می‌کند. همچنین سعی می‌کند تا فعالیت آنها را بیشتر محدود کند. جبهه ملی نیز انتقادات خود را علیه امینی تندتر می‌کند. شاه نیز که در این زمان درصدد مقابله با هر دو بود، تصور می‌کند که زمان مناسب این مسئله رسیده است. شاه در سفر به آمریکا و صحبت با رئیس‌جمهور آن کشور زمینه برکناری امینی را فراهم و اسدالله علم را به‌عنوان نخست‌وزیر منصوب می‌کند. هم‌زمان نیز برنامه کنار زدن جبهه ملی را به مرحله اجرا درمی‌آورد.

این اتفاقات و اختلافات باعث شد که کمترین کورسوی امید هم برای به دست آوردن آزادی و استقلال ملت ایران از بین برود.

پی نوشت:
تقابلی که به نفع استبداد شاه تمام شد، سیدمحسن موسوی‌زاده جزایری، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران