نذرِ حال خوب - زینب کارگر
چند روز پیش خبر رسید که قسمت دوم کنسرت - نمایش «سی» زمانی اجرا می شود که مردم غمها و نگرانیهای معیشتی کمتری داشته باشند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : دوشنبه 1397/04/25 ساعت 17:09
اطلاعیه روابط عمومی «سی» توضیح می داد که «در این مرحله به سبب مساعد نبودن شرایط اجتماعی و خاص و ویژه بودن پروژه «سی» به پیشنهاد همایون شجریان در جلسه ای با حضور سهراب پورناظری، حسن معجونی، تهمورس پورناظری (مدیر پروژه) و محمدرضا حسین زاده (مدیر تولید) و در نهایت تمامی عوامل «سی» با مشورت و تصمیم جمعی، این پروژه به حالت انتظار در آمد تا در زمانی بهتر و در روزگاری مهربانتر، با دلی خوشتر و اذهانی سبک بالتر در روزگاری که مردمِ شریف این مرز و بوم غمها و نگرانیهای معیشتی کمتری نسبت به حال و آینده خود داشته باشند و زمین و زمان محکمتری زیر پایشان باشد به مرحله اجرا درآید.»
افزون بر این، شاهدیم برخی چهره های هنری نیز هر چندگاه یکبار در صفحه های مجازی، با کمبودها و مشکلات مردم همسخن می شوند و زبان به گلایه از کمبودها می گشایند.
همه اینها قبول؛ حال و روز مردمان ایران زمین شاید این روزها بهتر از قبل نباشد؛ تنگناهای اقتصادی، گرانی، تلاطم نرخ ارز و طلا، تکانه های دور از انتظار بازار مسکن، جهش قیمتها، نگرانی از تحریم های چندین باره و خروج سرمایهگذاران داخلی و خارجی و صدها بهانه برای بیم و نگرانی از روزگار حال و آینده؛ حتی یکی از این صد، کافی است تا کام یک ملت را به تلخی بکشاند.
همین اول بگویم که خطابم با همایون نیست؛ که او هنرمند و هنرمندزاده ای است بزرگ و در خور ستایش و احترام.
روی سخنم با تمام هنرمندانی است که از دل این مردم، زاده شدهاند و اگر روزی، مردم دلشان را از آنها بگیرند، کمترین ضرر و زیانش متوجه جیبشان می شود و آثار و کارهایشان نخواهد فروخت و ضرر سترگتر اینکه جاودانه نخواهند شد در ذهن و قلب مردمانشان.
ایرانیان این روزها تشنه نشاط و شادمانیاند تا نگرانیهایشان را به هر بهانهای بسپارند به دست باد، مردم سرزمین من آنقدر قانع و بزرگمنشاند که حتی شکست نمایندهشان در جام جهانی را واقعبینانه می پذیرند، با مثبتاندیشی به فرزندانشان افتخار می کنند، با سربلندی، آنها را می ستایند و حتی به شادمانی در خیابانها می آیند، درحالیکه مردمان برخی کشورها، با چوب و سنگ در خانه به انتظار فرستادگان شکست خوردهشان در این مسابقات جهانی نشسته بودند.
و اکنون که حال این مردم، خوب نیست آیا انصاف است آنها را به حال خود رها کرد؟
بهتر نیست بگوییم حال که حالِ دل مردم، خوب نیست اندکی حالِ خوب برایشان هدیه بیاوریم؟
سالهاست سبد فرهنگی خیلی از خانوادهها کوچک و کوچکتر شده و قدرتی نیست برای خرید بلیط های چند صد هزار تومانی بعضی اجراهای هنری، رفتن به کنسرت، تماشای تئاتر و حتی دیدن فیلم در سینما اما یقینا چاره کار و طریق همدردی، توقف اجراهای هنری نیست.
که «گاه به سخن گفتن از زخم ها نیازی نیست»
زنان و مردان این کهن دیار، کم زخم نخوردهاند از دشمن و دوست، خنجرِ خیانت، طعمِ کُشنده قحطی و خشکسالی و هزاران دردِ گِران. و هر بار و هر بار، از هر قوم و تبار، پشت به پشت هم داده اند و به دلگرمیِ هم بیداد زمانه را پشت سر گذاشته و دوباره جوانه زده اند.
آنها به این باور رسیده اند که آنچه آدمی را می کُشد، قحطی محبت است نه کمبود نان و قوت و سرمای بی پناهی است نه بی سرپناهی.
و اکنون نیز همچون تمام دورانها، بذر مهربانی را نه میتوان از ورای مرزها وارد کرد و نه با حمایتهای دولتی و حکومتی آن را رویاند، بلکه باید از دلِ تک تک ما سر بزند جوانه مهر و ببالد در آسمان این دیار.
هنوز فکر می کنم همدردی، خوب است اما همدلی بهتر از آن، مردم ما این روزها بیشتر مشتاق همدلیاند تا همدردی.
بر این باورم که شایسته بود هنرمندان دردمند همراه با مردم، به جای سوگواری، به «نذر حال خوب» بیاندیشند و چارهای بجویند برای همراهی و همدلی بیشتر با مردمشان و البته نیک میدانیم که حالِ خوب و شادی با خندیدن، تخلیه هیجان و جشن و پایکوبی در یک معنا نیست.
کاش هنرمندانمان چند صباحی و شامگاهی از اجراهای فاخرشان در سال را وقف مردم کنند مثلا چه می شود اگر کنسرت یا کنسرت - نمایشی فقط چند شب از تابلوهای نمایشگر یک محیط عمومی مثل ورزشگاه آزادی به رایگان یا بهای ارزان، هدیه به دل مردم شود.
باور کنید این کار، شدنی است اگر همت مردانِ مرد، همراه مردم باشد.
بخششِ حالِ خوب را به زمانی دیگر وعده ندهیم... .
منبع :خبرگزاری ایرنا