تبیان، دستیار زندگی

پرواز از دل روزمرگی با بال های موسیقی

شاید برای شما پیش آمده باشد که خسته از فعالیت های روزمره و درگیر افکار خود، به سوی خانه می روید اما با شنیدن صدای یک موسیقی کوتاه، روح تان بال می گشاید و سرزندگی و شادابی را به ارمغان می آورد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
پرواز از دل روزمرگی با بال های موسیقی

موسیقی همچون سلاحی گرم در میدان جنگ عمل می کند؛ ابزاری که می توان با آن در مقابل افکار بد، از خود محافظت کرد؛ هنری که پیش از تاریخ همراه بشر بوده است.
در مقابل شاید در طول روز اتفاقات خوبی افتاده باشد اما با شنیدن یک موسیقی غمگین که ترانه آن نیز نمک بر زخم شنونده می پاشد، همه افکار مثبت و خاطرات خوب از بین برود.
شواهدی در دست نیست که انسان چه زمانی با موسیقی آشنا شده ‌است اما تاریخدانان گفته اند بشر نخستین موسیقی را با استفاده از تغییر ریتم کف زدن و دمیدن هوای دهان به بیرون ساخت و آلت موسیقی را از نی درست کرد.
سپس بشر فرا گرفت با ضربه زدن چوب کوچک بالای چوب بزرگتر به خصوص درختان که میانشان خالی باشد، صداهای خوش‌آیند به دست می‌آید.
در مراحل اول بشر طبل را به مثابه زنگ خطر در مواقع اضطراری و شکار استفاده می‌ کرد. بعدها برای اینکه دیگران بدانند در چه خطر یا حالتی هستند انواع نواختن طبل‌ها را اختراع کرد.
و در نهایت این موسیقی در مدت 50 الی 70 هزار سال به موسیقی امروزی تبدیل شد.

  موسیقی فریادهای ز را سرکوب می کند

تحقیقات بسیاری ثابت کرده که موسیقی هنگام ورزش کردن تاثیر شگرفی بر بدن انسان دارد.
این امر به این دلیل است که گوش دادن به موسیقی می‌تواند فریادهای خستگی مغز را سرکوب کند. همانطور که بدن می‌فهمد خسته هستیم و می‌خواهد که استراحت کنیم، به مغز نیز پیام‌هایی می‌فرستد تا پیام استراحت ارسال کند.
اما گوش دادن به موسیقی گریزی برای بدنِ در تسخیر مغز است و به ما کمک می‌کند به راحتی از این پیام‌های خستگی چشم پوشی کنیم.

   موسیقی با مغز ما چه می کند؟

نادر اباذری دکترای روانشناسی بالینی به خبرنگار موسیقی گفت: مغز ما به موسیقی شاد و غمگین پاسخی متفاوت می‌دهد. موسیقی می تواند به طور همزمان چندین نقطه از مغز ما را فعال سازد، گوش دادن به یک آهنگ می تواند قدرت تخیل، قوه خلاقیت، حافظه و تداعی ما را تحریک کند.
وی افزود: به همین دلیل است که یادگیری اگر با موسیقی همراه باشد می تواند مدت زمان بیشتری در حافظه باقی بماند چرا که با فعال شدن چندین بخش از مغز این یادگیری انجام شده است.
این متخصص اظهار داشت: پس توجه داشته باشیم که اگر در موقعیتی که حالمان بد است، آهنگ غمگینی گوش دهیم افکار منفی بیشتری به سراغمان می آید و دنیا را برای ما تیره و تار می کند، دلیلش هم این است که با گوش دادن مکرر به آهنگ های غمگین توجه ما انتخابی می شود و از کانال های مختلف مغزی، تفکرات منفی به راه می افتند و وضعیت روانی ما را پیچیده تر می سازند.

   چطور از موسیقی به نفع حال خوبمان استفاده کنیم؟

دکترای روانشناس بالینی توضیح داد: ما بر حسب عادت یاد گرفته ایم که هر گاه حال روحی خوبی نداریم، با دوستان یا در خلوت خود در خانه، خودرو، تاکسی و اتوبوس آهنگ های غمگینمان را بدون توقف گوش دهیم و احساس همدردی و همزادپنداری را برای خود بیدار کنیم و در نتیجه حالمان بدتر شود.
به گفته اباذری، وقتی اضطراب و ناراحتی ما به خودی خود بسیار است شنیدن آهنگ هایی که غم را القا می کنند، موجب فعال شدن افکار خودتاییدگر ما می شود و با زنده شدن خاطرات تلخ تر گذشته، افکار منفی و متنوعی که گویا در تمام زندگی با ما بوده اند، به سراغ ما می آید.
این روانشناس اظهار داشت: در این حالت، مغز ما فرصت ترمیم، بهبودی و بهتر شدن خُلق را از دست می دهد و در نتیجه آن، ما تنها به دلیل یک اتفاق بد که شاید حتی بخشی از یک زندگی عادی است، افسرده و مضطرب می شویم و مدت زمان بازگشت ما به حالت عادی بسیار طولانی تر می شود.
این کارشناس گفت: پس هوشیار باشیم که ما می توانیم با توجه به رویدادهای روزمره خود، موسیقی هایی را انتخاب کنیم و از این راه به خودمان کمک کنیم تا خوب باشیم و در واقع مانند یک درمانگر خبره با خود رفتار کنیم، نه همچون کسی که در چاله گیر افتاده است و با هر رفتار خود عمق مشکلات خود را عمیق تر می سازد.
این دکترای روانشناس بالینی اضافه کرد: موسیقی از کنار هم قراردادن صداهایی که شاید ارتباطی با یکدیگر ندارند، قطعاتی را به دست می دهد که همچون یک معجزه عمل می کنند و از نظر زیبایی و گوشنواز بودن به حدی باکیفیت است که به سختی می توان باور کرد این موسیقی برآمده از آن صداهایی باشد که به تنهایی جذابیتی نداشتند.
اباذری افزود: به همین ترتیب می توانیم زندگی خودمان را در نظر بگیریم، گاهی اتفاقات خوشایندی برایمان رخ می دهد که تصور می کنیم بهشت به زمین آورده شده است و گاهی یک اتفاق بد چنان ما رادرگیر می کند که تصور می کنیم احتمالا آخرین روز دنیاست و هیچ روزنه دیگری برای نفس کشیدن وجود ندارد.
این روانشناس اظهار داشت: ما باید به موسیقی زندگی خودمان گوش بسپاریم. یک قطعه موسیقی منحصر به فرد از زندگیمان، که قطعا از کنار هم قرار گرفتن اتفاقات تلخ و شیرین به وجود آمده است و زیبایی خود را مدیون کنار هم قرار گرفتن این پستی و بلندی ها و نوسانات است.
وی یادآور شد که نباید انتظار همیشگی بودن اتفاقات خوب و بد را داشت، چرا که حتی ممتد بودن یکصدای خوش، زیبایی خود را از دست خواهد داد و به صدای همچون بوق یک ماشین تبدیل خواهد شد.

  خود نظم دهی

اباذری با بیان اینکه موسیقی می تواند به ما بیاموزد که چطور حالات متضاد و گوناگون خود را تنظیم کنیم، اضافه کرد: موسیقی اندازه هر صدا را تنظیم می کند و سکوت کردن را به ما تمرین می آموزد؛ اینکه برای زیباتر شدن هر چه بیشتر یک قطعه، همه اجزای موسیقی باید به اندازه مناسب خود در کنار هم قرار گیرند.
این متخصص روانشناسی ادامه داد: درست مانند موسیقی، در زندگی عصبانیت، ناراحتی، شادی، تعجب، ترس، افسردگی و همه احساسات می تواند وجود داشته باشد و تنها شرط دلنشین تر شدن آن این است که بتوانیم آنها را تنظیم کنیم، یعنی در موقعیت مناسب ناراحت باشیم اما به اندازه؛ در موقعیت مناسب عصبانی و یا خوشحال باشیم اما اندازه و حدود آن را تنظیم کنیم.
وی تصریح کرد: باید سبک و سنگین کردن میزان نشان دادن احساسات را از همین آهنگ های ساده ای که می شنویم بیاموزیم و برای بر هم نخوردن موسیقی زندگی خود کوشا باشیم.

  جهان بینی موسیقیایی

این متخصص توضیح داد: ما هیچگاه یک آهنگ را تفکیک شده گوش نمی دهیم، نت های آن را از هم جدا نمی کنیم و همه صداهای زیبا و غیر زیبا را در کنار هم به زیبایی تجربه می کنیم، بنابراین موسیقی به ما می آموزد که ما می توانیم زندگی خود را کلی تر ببینیم، روی جزییات ناگوار آن، گیر نکنیم و اتفاقات تلخ و شیرین را با هم در نظربگیریم.
وی تصریح کرد: این موسیقی و جهان بینی موسیقیایی است که به ما نشان می دهد تنها با یک خطا همه قطعه آهنگ زیر سوال نمی رود و ما کلیتی از آن موسیقی را در نظرمان می گیریم.
«با رخ دادن یک اتفاق بد، دنیای ما به آخر نمی رسد و می توانیم اتفاقات خوب و بد گذشته را کنار هم ببینیم تا زیبا بودن کل گرایانه زندگی نمایان شود».

موسیقی تاثیرات شیمیایی گوناگونی در بدن دارد

سیما فردوسی پور استاد دانشگاه شهید بهشتی نیز به خبرنگار موسیقی گفت: محققان با تحریکات موسیقایی کشف کردند که موسیقی تاثیر شیمیایی گوناگونی در بدن دارد و به همین دلیل با تاثیر بر اعصاب مهم به متعادل کردن سطوح هورمون های شادی مغز کمک می کنند. 

این دکترای روانشناس بالینی افزود: مهم این است که چگونه و به چه نوع موسیقی گوش فرا دهیم، اگر موسیقی فرحبخش باشد، مبتذل نباشد و تاثیر منفی به لحاظ کلامی نداشته باشد، می تواند تاثیر مثبت و خوبی روی فرد بگذارد.
فردوسی پور اظهار داشت: هنگام ترشح هورمون های نشاط آور، سطح آن در خون افزایش می یابد و باعث انبساط خاطر در فرد می شود.
وی ادامه داد: اما گاهی می بینیم که کلام برخی از موسیقی ها هدایت کننده نیست، یا مخرب است یا ایده هایی را به شنونده القا می کند که مثبت نیست.
این متخصص با بیان اینکه گاهی موسیقی بدوم کلام است و گاهی توام با کلام است، اظهار داشت: موسیقی همراه با کلام های مثبت و خوب همچون اشعار مولانا و حافظ تاثیر خوبی روی فرد می گذارد اما موسیقی مبتذل که حرفهای بد در آن زده شود تاثیر منفی دارد.

منبع : خبرگزاری ایرنا