عزیز بوهدوز را دیگر همه می شناسیم. همان عزیزی که 94 دقیقه زحمت تیمش را با یک ضربه سر، به باد داد و همین گل شده است تنها خاطره ما از مراکش و فوتبالش. حالا اگر اسم بوهدوز را در گوگل که همه چیز را می داند سرچ کنیم، از این فوتبالیست عزیز فقط یک چیز می داند؛ گل به خودی!
داستان گل به خودیهای در دقایق پایانی همین یک بار اتفاق نیفتاده و نخواهد افتاد. به فوتبال هم خلاصه نمیشود. دوران، دوران گل به خودی هاست؛ آن هم در همه عرصه ها؛ از فوتبال و فوتسال گرفته تا فرهنگ و اقتصاد و سیاست. هیچ کسی هم قرار نیست، مثل بوهدوز اشک بریزد و از سوی دیگران ملامت شود؛ گویا همه عادت کردهاند به اینکه گل به خودی بزنند و ما هم عادت کردهایم به اینکه گل به خودی دریافت کنیم.
مثلا همین صدا و سیما را ببینید که چقدر خوب گل به خودی میزند و چه توانایی عجیبی دارد در اینکه استاد "علیاکبر استاد اسدی" شود که در طول عمر بازی حرفهای خود یک گل زد که آن هم گل به خودی بود.
داستان این روزهای صداوسیمای ما داستان بوهدوزها و استاد اسدیها است. این سازمان عریض و طویل که شاید در مقیاس فیزیکی، چندین برابر بیبیسی فارسی باشد ظاهرا قرار است با گل به خودیهای زیاد، آقای گل جهان شود.
صداوسیمای ما و آن بخشهای خبری پرطمطراقش که داعیه مدیریت افکار عمومی و خنثی کردن توطئههای دشمن را دارند، چه آن زمان که سخنی از اعتراض کامیون داران به میان نیاوردند و حرفی از عقب افتادن حقوق کارگران نزدند و از مردم خرمشهر صحبت نکردند و چه زمانی که مدیرانش و عواملش با هم کل کل میکنند که مثلا فلان بازیکن فوتبال وارد استودیوی ضبط برنامه بشود یا نشود و یا جواد نکنونام از خرمشهر صحبت نکند؛ مدام در حال گل به خودی زدن است.
گل به خودیهایی نه از جنس گل علی اکبر استاد اسدی که در دقیقه یک زد و داور هم آن را قبول نکرد؛ بلکه از جنس گل عزیز بوهدوز که 94 دقیقه تلاش و مقاومت یک تیم را از بین برد. نقد به این بازیهای مضحکانه صدا و سیما از مدل بیرون گود نشستن و صدور دستور به لنگ کردن حریف نیست. اتفاقا نقدی است که همه وسط میدانیها نسبت به این سازمان دارند و میبینند که در کف جامعه، این روش بازی صدا و سیما چه تاثیر بدی گذاشته بر 94 دقیقه تلاش آن بچه بسیجی که در خرمشهر آبرسانی می کند و آن دیگری که به میان کامیونداران رفته و آن یکی که دغدغه هپکوی اراک را دارد؛ و حالا باید پاسخگوی سفاهت یک تولید کننده تلویزیونی هم باشد.
شاید برای مسئولان صدا و سیما فرم و محتوا مهم نیست؛ چون مخاطب اهمیتی ندارد. ریشه این مدل تفکرات را باید در سال های پیش جستجو کرد که هنوز خبر از ماهواره نبود و سنگینترین خلاف دختران و پسران این بود که وقتی بهم زنگ می زدند سه فوت کنند و یا دوتا فوت؛ جلوتر هم که آمدیم کسی نمیدانست اینترنت چه کاربردی دارد و کمی جلوتر هم نهایتا در یاهو مسنجر برای هم قلب می فرستادند. یعن همین 30، 20 و 10 سال پیش را می گویم. در این مدل، مخاطب اهمیتی ندارد؛ چون مجبور است که ما را تماشا کند؛ حالا هرچه که باشد.
اما هنوز این صدا و سیما، صدا و سیمای جمهوری اسلامی است. همان طور که ما از کل بازی با مراکش یگ گل به خودی بوهدوز را در ذهن داریم، اگر این سازمان گل به خودی بزند، از کل جمهوری اسلامی همین گل به خودیهایی که اتفاقا حاصل کار تیمی است، در ذهن میماند. میگویم حاصل کار تیمی چون، در ذهن مردم می ماند که وقتی دلار 10 هزارتومان شده و سلطان سکه زحمت کشیده و بازار را بهم ریخته است و آن جوانک با سی و یکی دوسال سن آنقدر موفق بوده که توانسته یک شبه چندین هزار سکه بخرد؛
در همین زمان که فلانی دلار دولتی گرفته و جنس با قیمت دلار آزاد به بازار وارد کرده و آن کارخانه کذایی که هیچگاه خط تولید ماشین مرگ را متوقف نمیکند، همان خودروها را هم احتکار و گران کرده و وزیری ابا دارد از آنکه نام دانه درشتان مختلف ارزی را منتشر کند و خبر انتشار بدهی 350 میلیاردی دختر آن وزیر سابق منتشر می شود؛ درست در همین زمان! یک دختر بچه 16-17 ساله به دلیل رقص در اینستاگرام دستگیر میشود، مقابل دوربین صدا و سیما قرار میگیرد و اشک ریزان گریه می کند که میدانم اشتباه کردهام و باید توضیح دهد که از کجا خط گرفته است.
ما هم باید چشم انتظار بنشینیم تا ببینیم مسئولان محترم قضایی به همراه صدا و سیمای "عزیز" چه زمانی قرار است از دستگیری آن فلانیها که بالاتر گفتم خبر دهند. آنها که فقط اول نامشان را می دانیم را مقابل دوربین بنشانند و اعتراف بگیرند که از کجا خط گرفته اند و آنها اشک بریزند که پشیمانیم.
ما باید چشم انتظار باشیم تا موعدی فرارسد که مسئولان محترم قضایی دغدغهای جز چند مورد منکراتی در ورزشگاه آزادی را داشته باشند و نسبت به نابسامانی اقتصادی و عدم مقابله موثر با برهم زنندگان نظم، احساس شرم کنند.
گل به خودیهای صدا و سیما نه از جنس علی اکبر استاد اسدی که در دقیقه یک زد و داور هم آن را قبول نکرد؛ بلکه از جنس گل عزیز بوهدوز که 94 دقیقه تلاش و مقاومت یک تیم را از بین برد، است. نقد به این بازیهای مضحکانه صدا و سیما از مدل بیرون گود نشستن و صدور دستور به لنگ کردن حریف نیست. اتفاقا نقدی است که همه وسط میدانیها نسبت به این سازمان دارند و میبینند که در کف جامعه، این روش بازی صدا و سیما چه تاثیر بدی گذاشته است
