تبیان، دستیار زندگی

حسین تراب‌نژاد نویسنده «دارکوب» در گفت‌وگو با «تبیان»

سارابهرامی باورپذیر بود چون روی نقشش تحقیق کرد/ واکنش‌های مهناز افشار باید تندتر می‌بود

«دارکوب» نخستین فیلمی نیست که اعتیاد را دستمایه روایت داستان قرار داده و آخرین فیلم هم نخواهد بود.فیلمی که نمایشی از مادری معتاد است. به گفت‌وگو با حسین تراب نژاد نویسنده این فیلم پرداخته ایم. او معتقد است که فیلم به اندازه کافی تیره است. از نظر تراب نژاد نگاه محققانه سارا بهرامی نسبت به نقشش، بازی او را باورپذیر کرده است؛ تراب نژاد یکنواخت بودن نقش مهناز افشار را قبول دارد و معتقد است که باید واکنش‌های تندتری می‌داشت.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : احمد رنجبر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
دارکوب
حسین تراب نژاد به همراه آزیتا ایرایی فیلمنامه «دارکوب» را نوشته است و امین حیایی، سارا بهرامی و مهناز افشار بازیگران اصلی فیلم هستند. تراب نژاد پیش از این در فیلم «سیانور» و سریال «پرده نشین» با شعیبی همکاری کرده بود.در کارنامه او همچنین نگارش سریال های«شوق پرواز»،«نفس گرم»،«فوق سری»،«راه طولانی»،«هاتف»،« بیدارباش»،«رنج پنهان» و ... دیده می شود.

ایده ای که بهروز شعیبی (کارگردان) مطرح کرد، دارای چه جذابیتی بود که شما ترغیب به نوشتن فیلمنامه ای درباره اعتیاد شدید؟
این ایده كه خانواده زنی بواسطه زایمان، متوجه می شوند او شیشه مصرف می كرده و بچه اش دچار آسیب شده است،از این منظر برای من جذاب بود كه شروع خوب و متفاوتی برای روایت قصه داشت. دومین نكته ای كه داشت، اعتیاد مادر بود. اعتیاد مادر را ما خیلی در سینما ندیده بودیم؛ ممكن است یك زنی مادر باشد و معتاد ولی مادر بودنش تبدیل به قصه نشده بود. این دو نكته برای من جذاب بود و به همین دلیل به پروژه پیوستم و بعد از آن خانم آزیتا ایرایی به ما پیوستند و فیلمنامه به سرانجام رسید.

درباره اعتیاد فیلم و سریال زیاد ساخته شده، این سوژه تا کجا می تواند دستمایه درام باشد؟
حتی اگر جامعه عاری از اعتیاد باشد که متاسفانه نیست، باید در این باره فیلم ساخت. خطر همیشه بیخ گوش ما است و همان طور که می دانید روز به روز ابعاد تازه ای پیدا می کند؛ چه در جنس مواد، چه سن و جنسیت مصرف کننده.

نکته شاخص «دارکوب» این است که درباره شخصیت مهسا نمی توان قضاوت کامل داشت. او زنی است معتاد که بخوبی نشان می دهید هم خودش مقصر بوده و هم جامعه. شخصیت پردازی در فیلمنامه شکل گرفته بود یا در اجرا به این سمت رفت؟
در فیلمنامه تکلیف شخصیت مشخص بود. به هر حال وقتی یک نفر معتاد می شود هم خودش مقصر است هم جامعه تقصیر دارد. روزبه (امین حیایی) هم اگر جای مهسا (سارا بهرامی) بود، امكان داشت همین مشكلات برایش پیش بیاید. پس این نگاه را باید می داشتیم كه مهسا به طور صد در صدی مقصر نیست. من كلا این نوع شخصیت پردازی ها را دوست دارم. چه در كارهایی كه همراه با خود آقای شعیبی می نوشتیم چه كارهای دیگر. البته نه این كه چنین شخصیت پردازی ای ویژه من باشد؛‌خیلی از نویسنده ها و كارگردان ها به این سمت می روند كه درباره یك كاراكتر نتوانی به طور كامل قضاوت كنی.

 

این نگاه امیدوارانه در «داركوب» بود چون نمی خواستیم فیلم تیره و تار باشد؛ برای این كه فیلم به اندازه كافی تیرگی دارد. همین كه فیلم می گوید معتاد بعد از بازگشت، نقطه اولیه را بدست نمی آورد تیره است به همین خاطر یك مقدار امید لازم بود. توی همین فینال، یك كورسوی امید وجود دارد كه مهسا بتواند دواردورحس مادری را تجربه كند.


و در نهایت هم نمی گویید کسی که از دام اعتیاد نجات یابد، زندگی گذشته اش احیا می شود.
بله؛ حواس مان به این نكته بود كه «درس اخلاقی» ندهیم. به مخاطب نگفتیم اگر كسی معتاد شد و حالا می خواهد به زندگی برگردد، همه چیز مثل روز اول است. حتما یك چیزهایی را از دست می دهد؛‌كما این كه مهسا بعد از تصمیم برای ترك اعتیاد دیگر شرایط پیش از اعتیاد را ندارد. هم یك زندگی را از دست داده و هم رابطه هایی را از دست داده كه به آسانی قابل ترمیم نیست.

بخشی از باورپذیری رفتارهای شخصیت مهسا، بخاطر بازی ظریف سارا بهرامی است. خیلی خوب راکورد را در حرف زدن و راه رفتن حفظ کرده و البته حواس شما و کارگردان بوده که مهسا روزگاری زنی متشخص بوده. فیلمنامه را برای او نوشتید؟
نه؛ ما فیلمنامه را نوشتیم و بعد آقای شعیبی بازیگران را انتخاب كرد. این فیلمنامه خیلی پایین و بالا شد، بازنویسی متعدد داشت حتی جنس و سن كاراكتر تغییر می كرد و تا روز آخر نمی شد بر مبنای یك بازیگر جلو برود. سارا بهرامی و بهروز شعیبی روی حفظ راكوردها و حس و حال كاراكتر دقیق بودند.می نشتسند و می گفتند این سكانس وضعیتی است كه مهسا نیم ساعت قبل از آن مواد مصرف كرده، یا این سكانس وضعیتی است كه دو ساعت بعد می خواهد مواد مصرف كند و ... یعنی حال و هوای شخصیت را بر اساس شرایط واقعی كه برای معتادها اتفاق می افتد در آورده بودند. این باعث شده بود شخصیت سارا بهرامی باورپذیر و متفاوت باشد. خانم بهرامی خیلی برای این كار زحمت كشید؛ او از پیش تولید اول یعنی شهرویر 95 كه برای نقش انتخاب شد،‌تا پیش تولید دوم دنبال تحقیقات بود. به قدر زحمتی كه كشیده بود نقش خوب شده و قابل باور.

تیم تحقیقاتی داشتید؟
نه خودمان به طور میدانی تحقیق كردیم،‌مستندها و مصاحبه زنان معتاد را دیدیم و ... حتی تعداد زیادی خانه سمت شوش و مولوی وجود دارد كه به «شلتر» معروف هستند. ماهی یك مقدار اجاره می می دهند و عملا محل خواب است. این ها را هم دیدیم.


بر خلاف شخصیت سارا بهرامی،شخصیت مهناز افشار زیادی یکنواخت است و در مواقع بحرانی هم واکنش مهربانانه دارد!
این را قبول دارم؛‌مهناز افشار باید برخوردتر تند و تیزتر می داشت. بالاخره روزبه یك زن داشته و درست است كه وضعیت خوبی الان ندارد ولی می شد، خانم افشار ری اكشن تندتری می داشت.

روزبه می توانست با دادن مهریه، مهسا را راضی کند و قول بگیرد سراغ زندگی اش نیاید. چرا این کار را نکرد؟ اصلا با این شرایطی که دارد می تواند حضانت بگیرد؟
شاید این ایراد از ما بوده كه نتوانسته ایم وضعیت را واضح و مشخص بیان كنیم.یا شاید هم چون فیلمنامه كوتاه شده،‌توی حذفیات این مفهوم از بین رفته. بحثی كه مهسا دارد حضانت بچه نیست، چون می داند این بحث شوخی است. او می خواهد دختر بفهمد مادرش است و فقط حس مادری را تجربه كند. ما از چند متخصص هم پرسیدیم این آدم چنین حقی می تواند داشته باشد؛‌حالا این كه توی چه سن و شرایطی بگوید، بحث ثانویه است. ولی هدف مهسا از اول حضانت نبوده فقط خواسته حس مادری خود را ارضا كند.

پایان فیلم با امید تمام می شود. به شخصه آن را دوست دارم ولی این شائبه برای برخی هست که پایان ، تحمیلی است. چیزی به شما دیکته نشد؟
نه واقعا تحمیلی نبود. پیشنهاد فینال را آقای شعیبی داد ولی اصلا چیزی تحمیل نشد. من شخصا از ایده آل هایم كوتاه نمی آیم و این قدر با كارگردان ها بحث می كنم تا یك طرف قانع شود. این نگاه امیدوارانه در «داركوب» بود چون نمی خواستیم فیلم تیره و تار باشد؛ برای این كه فیلم به اندازه كافی تیرگی دارد.همین كه فیلم می گوید معتاد بعد از بازگشت،نقطه اولیه را بدست نمی آورد تیره است به همین خاطر یك مقدار امید لازم بود.توی همین فینال،یك كورسوی امید وجود دارد كه مهسا بتواند دواردور حس مادری را تجربه كند. مضاف بر این كه زمانی گذشته است و مهسا حال بهتری دارد و می تواند فكر كند و دیگر آدم وحشی ناشی از اعتیاد نیست. یك چیزی دیگری هم هست؛ معمولا در كارهای سفارشی امید به زور به ته فیلم چسبانده می شود ولی در «داركوب» این گونه نبود.