تبیان، دستیار زندگی

آیا باید از همسر معتاد جدا شد؟

زندگی در میانه ماندن و رفتن

مصرف مواد مخدر در بین همه بویژه مردان بسیار رایج است. از سیگار تا انواع تریاک، هروئین و دیگر مواد مخدر که هر کدام به گونه ای نه تنها زندگی شخص که زندگی خانوادگی او را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. طلاق های زیادی در نتیجه اعتیاد همسر( زن یا مرد) در حال ثبت شدن هستند. اما به راستی طلاق اولین و آخرین راه در برخورد با همسر معتاد است؟
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اعتیاد

تاثیرگذاری و تاثیر پذیری اعضای خانواده  از یکدیگر، باعث شده تا این نهاد به عنوان عنصر اصلی در بین نهادهای اثرگذار بر فرد مورد ارزیابی قرار گیرد. خانواده سالم بستری برای رشد و شکوفایی و بالندگی اعضای خود فراهم می کند و در حفظ و ارتقای سلامت جسمی و روانی آنها تاثیر فراوان و  غیر قابل انکاری دارد. در مقابل؛ خانواه ناسلام زمینه را برای ایجاد اختلاف در ابعاد جسمی، روانی و  اجتماعی فراهم کرده و افراد را به سمت بزهکاری سوق می دهد.

اعتیاد یکی از علل فروپاشی خانواده به شمار می آید.  مردان بیش از زنان گرفتار مواد مخدر هستند اما اعتیاد هر یک  می تواند در نهایت به منحل شدن خانواده منجر شود. اعتیاد مرد به عنوان پدر خانواده، تکیه گاه زن و فرزند، سلامت روانی و جسمی آنها را تهدید می کند. در خانواده هایی که پدر معتاد است، احتمال آلودگی فرزندان و حتی مادر  به مواد مخدر بسیار بالاتر از خانواده هایی است که  پدر معتاد نیست. علاوه بر این اعتیاد پدر موجب بروز بیماری های روانی در مادر و فرزندان شده و سلامت روانی خانواده را به شدت تهدید می کند. در پژوهشی در خصوص بررسی ویژگی های روانی و اجتمای همسران افراد معتاد افسردگی، اضطراب، تمایل به خودکشی، بی خوابی، درگیری های شدید عاطفی، جستجوی حمایت اجتماعی، نارسایی عملکرد اجتماعی و... از جمله آسیب هایی  شمرده می شود که مادر در معرض آن قرار دارد.[1]
از سوی دیگر، در خانواده ای که زن معتاد است،  علاوه بر اینکه بر روابط داخلی خانواده اثر می گذارد، موجب ایجاد تفاوت در برخوردها و روابط فامیلی می شود. بی شک بستگان و آشنایان رفت و آمد با این خانواده را موجب سرافکندگی خویش می دانند و حتی ارتباط با آنها را برای سلامت خانواده خود مضر می انگارند. بنابراین شکی نیست که کاهش ارتباط وابستگان و فامیل و عدم حمایت های آنان می تواند از لحاظ روحی و اجتماعی آسیب های جدی بر پیکره خانواده وارد کند .[2]

بنابراین، از موضوعات قابل تحقیق در مطالعات خانوادگی، بحث نقش خانواده در بروز و پیشگیری از اعتیاد اعضای خود است و با توجه به این حقیقت كه درمان اعتیاد امری دشوار و پرهزینه می باشد و احتمال بازگشت فرد معتاد به سمت مصرف مواد مخدر در اغلب موارد وجود دارد، پیشگیری از این بلای خانمان سوز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. سؤالات زیادی در زندگی هستند که هر طور به آنها پاسخ بدهید، باز هم رد پایی از رنج را در آنها خواهید یافت؛ از این جمله می توان به سؤال رایجی اشاره کرد که دغدغه ذهن اکثر کسانی است که همسرشان گرفتار اعتیاد است: «آیا باید از همسر معتادم جدا شوم؟»

ماندن یا رفتن؛ مسئله این است

زیر یک سقف زندگی کردن با کسی که قرار بوده مایه آرامشتان باشد اما خودش سرگردانِ یافتن آرامش در ماده ای است که به مصرف آن معتاد است، اصلاً کار ساده ای نیست. تحمل فراز و فرودهای زندگی با همسری که نه تنها نقش تکیه گاه بودن در فراز و فرودهای زندگی نداشته بلکه اعتیاد او به یکی از بزرگترین دست-اندازهای زندگی تان تبدیل شده  کار مشقت آوری است. در کنار بار اجتماعی و اقتصادی ناشی از زندگی با همسر معتاد، تلاش های شما برای مصون نگه داشتن خود و فرزندانتان از ابتلا به این بلای خانمان سوز و یا عوارض آن نیز دشواری بیشتری در مسئولیت های زندگی به همراه دارد. جدایی از آن، دیدن نابودی تدریجی کسی که دوستش دارید و یا دست کم اوایل ازدواجتان دوستش داشته اید، ویرانگر اصلی درزندگی مشترکتان است.

همه این مسائل و گرفتاریها، موجب می شوند که شما به دنبال راهی برای نجات زندگی تان بگردید. معمولاً موفق می شوید همسرتان را راضی کنید که به یکی از مراکز کنترل اعتیاد مراجعه کند، اما از آنجا که اعتیاد مسئله ای پیچیده و چند وجهی است به احتمال زیاد، بعد از چند وقت با عود او مواجه می شوید. ممکن است این تجربه چندین بار تکرار شود و در نهایت شما که از این همه تلاش فرسوده شده اید، خودتان را بر سر دوراهی ماندن یا رفتن ببینید؛ از یک طرف دوست دارید بمانید و زندگی تان را روبه راه کنید و از طرف دیگر جان ماندن ندارید. از اینجا به بعد است که این سؤال مثل خوره به جانتان می افتد « بمانم یا بروم؟».


بمانم یا بروم؟

آنچه در ارتباط با همسر معتاد باید مد نظر گرفته شود،اول اینکه باید با خود فکر کند و عیب را در خود جست و جو کند که آیا همسر در وظایف خود کم گذاشته است یا نه، در مرحله دوم باید علت را در فرد جست و جو کرد. یعنی علت اینکه فردی که به این کار رو آورده آیا دوران کودکی سختی داشته یا فردی بوده که رفیق ناباب داشته و به صورت اتفاقی وارد کار شده است.  عصبانیت، جار و جنجال راه انداختن، به فامیل گفتن، آبرو بردن، سر از دادگاه در آوردن غلط است باید تمام این راه را طی کرد و اگر نتیجه گرفته نشد آن زمان است که می توان اقدام به طلاق کرد. البته در موارد استثنایی پیشنهاد طلاق از طرف زن به عنوان یک فاکتور قادر است که طرف را مجاب کند تا به سمت ترک برود.

زوج هایی که فرزند دارند باید تلاش و صبوری بیشتری به خرج دهند.بین بد و بدتر باید بد را انتخاب کرد به این معنی  که باید بین همسر معتادی که اقتصاد خانواده را تامین می کند و دچار اختلال های این بیماری( همسر و فرزند آزاری) نشده است و طلاق، زندگی را بر جدایی ترجیح دهد. البته این نوع از زندگی بد است ولی جدا شدن بدتر است. طلاق مشکلات بیشتری را ایجاد می کند به همین خاطر بین بد و بدتر، بد را انتخاب کنید چون تبعات طلاق بسیار وحشتناک است مگر اینکه افرادی که طلاق می گیرند آگاه باشند که چه کنند تا به خود و فرزندان آسیب نرسد.[3]

نکاتی که برای تصمیم گیری به آنها نیاز دارید

اگر شما هم در چنین تردیدی مانده اید، لازم است به چند نکته توجه کنید:

1. مسئولیت اول و آخر با خود شما است.
مراجعه به متخصص می تواند به شما کمک کند تا مشکلتان را از زوایای مختلف بررسی کرده و بتوانید تصمیم عاقلانه تری بگیرید اما هیچ متخصصی به جای شما تصمیم نخواهد گرفت. بلکه خود شما هستید که باید مسیر آخر را انتخاب کنید. بنابراین به ابعاد مختلف تصمیم تان فکر و به خودتان یادآوری کنید که شما و فقط خود شما مسئول تصمیم تان و پیامدهای بعد از آن هستید.

2.مثبت و منفی را کنار هم بسنجید.
لطفاً یک صفحه کاغذ بردارید، آن را به دو ستون تبدیل کنید؛ در ستون اول پیامدهای مثبت ماندن را بنویسید و در ستون دوم پیامدهای منفی آن را و یا صفحه ای دیگر بردارید و باز هم در دو ستون پیامدهای مثبت و منفی جدایی را بنویسید. برای مثال مادر جوان سه فرزند که شوهرش اعتیاد به تریاک داشت می گفت «ترجیح می دهم طلاق نگیرم،  اینجوری حداقل اسم شوهر تو شناسنامه ام هست و با امنیت بیشتری می تونم کار کنم» یا شوهری به خاطر علاقه ای که به خانم معتادش داشت ماندن را ترجیح می داد. در مقابل خانمی که به خاطر توهم های ناشی از اعتیادِ شوهرش به مواد محرک، سلامتی خود و پسرش را در خطر می دیدید و یا فرد دیگری که از مخاطرات ناشی از سبک مصرف و روابط جنسی کنترل نشده همسر معتادش مطلع بود، جدایی را ترجیح می دادند. سعی کنید در هر کدام از این ستون ها به جزئی ترین مسائل هم بپردازید تا چیزی از قلم نیفتد.   

3. واقع بین باشید.
 سؤالات زیادی در زندگی هستند که هر طور به آنها پاسخ بدهید، باز هم رد پایی از رنج را در آن خواهید یافت؛ این سؤال هم یکی از همان ها است. از جدول هایی که درست کرده اید، حتماً دستتان آمده است که ماندن و رفتن، هر کدام تبعات خاص خودشان را دارند. برای مثال باید به این فکر کنید که تبعات اجتماعی و اقتصادی طلاق چندان کمتر از بار اجتماعی همسرِ یک آدمِ معتاد بودن نیست و یا در صورت جدایی، ساختن یک زندگی آرام هم یک شبه اتفاق نخواهد افتاد و نیاز به تلاش زیاد شما دارد. اگر هم ماندن را ترجیح می دهید نباید خودتان را قربانی همسر و یا زندگی تان تصور کنید، چرا که ماندن انتخاب خود شما است، به علاوه باید سعی کنید اعتیاد و بالا و پایین های زندگی با همسر معتاد را بیشتر بشناسید و از متخصصین هم کمک بگیرید. زندگی همواره با رنج سختی عجین است. پس چه بخواهید بمانید و چه بخواهید بروید، باید سختی هایی را تحمل کنید. کاری که باید بکنید آن است که ببینید کدام یک از این سختی ها برای شما کم خطرتر و قابل تحمل تر هستند؛ و همان را انتخاب کنید.   



پی نوشت:
[1] قلی زاده، آذر، بررسی ویژگی های روانی و اجتماعی همسران افراد معتاد و شیوه مقابله آنها با اعتیاد همسرشان، مجله تحقیقات علوم رفتاری، شماره2، زمستان 1386.
[2] قاسمی روشن، ابراهیم، از اعتیاد زنان تا نابسامانی خانواده، کتاب زنان، شماره 22، 1382.
[3] مصاحبه شفقنا با دکتر کیهان نیا، روان شناس و مشاور خانواده، 1392.
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.