سرمایهداری؛ نامادری بدجنس
جهان شبیهسازی و بدل مسی
چرا باید فردی از این كه صورت و ظاهری شبیه به یكی از ستاره های فوتبال دارد؛ احساس رضایت فوق العادهای بكند و از این موضوع به عنوان عامل تمایزبخش هویتی استفاده كند؛ به آن مباهات كند و خود را با این موضوع تعریف كند!
این روزها خبرها و حواشی زیادی از جام جهانی به گوشمان می رسد. یكی از این خبرها، حضور بدل ایرانی مسی، در روسیه است. فیلمها و كلیپهای زیادی از حضور وی در جام جهانی و واكنش افراد انتشار یافته است. جدای از برخورد بی تفاوت و سرد مسی در گذشته به این بدل ایرانی، برخورد مردم با وی و هم چنین نگرش خود این فرد به جایگاه بدل بودنش جای تأمل دارد.
جهان سرمایهداری و پروژه برجستهسازی مسی و دوستانش
چرا فردی باید از این كه صورت و سیمایی شبیه به یكی از ستاره های فوتبال دارد؛ احساس رضایت فوق العاده ای بكند و از این موضوع به عنوان عامل تمایزبخش هویتی استفاده كند؛ به آن مباهات كند و خود را با این موضوع تعریف كند! آیا شخصیتی هم چون مسی فردی واقعا ایده آل است یا فردی است كه جهان سرمایهداری آن را در اذهان عامه برجسته ساخته است!آیا شخصیتی هم چون مسی فردی واقعا ایده آل است یا فردی است كه جهان سرمایهداری آن را در اذهان عامه برجسته ساخته است!
جوامع مدرن و فقدان "شخصیت خصوصی نیرومند"
مشكلات هویتی و شخصیتی در دنیای حاضر به وفور دیده میشود. جوانانی كه در آرزوی دیدن و دست دادن و روبوسی با فلان خواننده و بازیگر هستند و یا كسانی كه ساعات طولانی را صرف می كنند تا فلان سلبریتی را ببینند و از او امضا بگیرند یا با اوعكس بگیرند، همه و همه ما را رهنمون به موضوع مهمی به عنوان شخصیت خصوصی نیرومند میكند. كسانی هم چون بدل مسی كه از شبیه بودن به ستاره ای فوتبالی هویت پیدا می كند و خود را با آن تعریف می كند، نمونه ای از فقدان این ویژگی شخصیتی در جوامع مدرن است.نكته مهم دیگری نیز در این میان وجود دارد. فقدان شخصیت خصوصی نیرومند نه فقط در كسانی كه طرفدار فلان ستاره سینما یا فوتبال هستند بلكه در حالتی شدیدتر در كسانی دیده می شود كه با اعمال جراحی به دنبال آنند تا چهره خود را شبیه بازیگری هم چون آنجلیا جولی كنند. درواقع برخی افراد شباهت به سلبریتی ها را نعمتی خدادادی تصور می كنند كه خوشبختانه! بهره مند از آن موهبت شده اند و دیگرانی كه فاقد آنند خود را به آب و اتش می زنند تا به سلبریتی ها شبیه شوند و جسم و روح خود را به سختی می اندازند تا با ایده ال جامعه مدرن شباهت ظاهری بیابند.
سرمایهداری و پرورش شخصیت خودشیفته و ضعیف
"شخصیت خصوصی نیرومند" یك بعد فرهنگ است كه از نظر متفكرانی چون ماركوزه در جامعه مدرن از دست رفته است. تصور بر این است كه این قبیل شخصیتهای مستقل و نیرومند مستلزم وجود پدری نیرومند و مستقل است كه پسر میتواند او را الگوی نقشی خود قرار دهد. آمیزه همسان شدن و مبارزه با پدر باعث شكل گیری پسری می شود كه به نوبه خود به یك اندازه نیرومند و مستقل است.تضعیف نقش پدر و دامن زدن به چالش "شخصیت خصوصی نیرومند"
سرمایهداری در این مراحل واپسینی، شخصیتی خودشیفته و ضعیف ایجاد میكند كه آكنده از اضطراب است و برای همسان شدن الگوهای نیرومند را جستجو میكند. چون این الگو را دیگر نمی توان در خانه پیدا كرد (به دلیل تضعیف نقش پدر در خانه) باید در دنیای خارج در جستجوی آن برآمد، چنین كسی می تواند یك ستاره موسیقی پاپ یا شخصیتی ورزشی باشد و چون شخصیت فرد ضعیفتر است به سهولت در معرض دست اندازی قرار میگیرد.در واقع باید ریشههای مشكلات شخصیتی افراد را در نبود پدر و مادر و بالتبع خانواده ای مستحكم دانست. خانواده ای كه نتوانسته برای فرزند خود الگوسازی و یا الگودهی كند. با هجمه سینمای هالیوودی به خانواده، تاكید بر گرایشات انحرافی هم چون همجنسگرایی؛ خانواده به سختی دوام می آورد و از وظایف اصلی خود باز می ماند.
باید ریشههای مشكلات شخصیتی افراد را در نبود پدر و مادر و بالتبع خانواده ای مستحكم دانست.
سرمایهداری؛ نامادری بدجنس
در این میانه سرمایه داری نیز حكم نامادری بدجنسی را پیدا می كند كه هرچه می خواهد به اسم غذای روح و نیاز معنوی به خورد بچه ها می دهد. بچهها نیز ساده لوحانه غذا را می خورند و به به و چه چه می كنند و از سرمایهداری مدرن تشكر می كنند كه چنین فضایی را برای آنان فراهم كرده تا آزادانه هر كسی را كه می خواهند دوست بدارند و با او عكس سلفی بگیرند.اما ماجرا به همین جا ختم نمی شود. سیستم سرمایه داری آن چنان بر تمام ابعاد و وجوه زندگی فردی و جمعی ما چنگ انداخته كه دیگر نمی توان به چیزی اعتماد كرد. واقعیتی كه در این سیستم از طریق رسانهها و فضای مجازی به ما انتقال داده می شود؛ واقعیتی دستكاری شده و شبیهسازی شده است. واقعیتی كه دیگر اصالت ندارد. بلكه به نسخه واقعی اش اندكی شباهت دارد.
مصرفگرایی و رسانهها ما را احاطه کرده
اكنون مصرف گرایی و رسانه ها ما را احاطه كرده اند؛ در این میان نه تنها الگوهای ارائه شده توسط سیستم سرمایه داری را می پذیریم بلكه با مصرف گرایی و تبعیت از رسانه ها به دنبال تمایز یابی و نسخه هایی از حقیقت می گردیم ولی تنها با نسخههایی شبیه به حقیقت مواجه خواهیم شد. رسانهها و فضای مجازی در دنیای مدرن ذهنیت ما را دستكاری میكنند و حقایق را به نحوی دروغین و یا شبیهسازی شده جلوه می دهند.عروسك باربی بازنمودی از یك ایده آل غیرممكن
از نظر متفكرانی چون بودریار جهان مابعد نوین، جهان شبیه سازی شده است. به نظر او ما در عصر شبیهسازی شده زندگی می كنیم. با از بین رفتن تفاوت میان نشانه و واقعیت؛ تشخیص چیزهای واقعی از آن چیزهایی كه از روی واقعیت شبیهسازی میشوند؛ بسیار دشوار است. سرانجام بازنماییهای واقعیت یا همان شبیهسازیها چیرگی خواهد یافت.وارد عصر شبیهسازی شدهایم
به این ترتیب وارد عصر شبیهسازیها شدهایم. شبیهها نشانههایی هستند كه به منزله رونوشت یا الگوی اشیا یا رویدادهای واقعی عمل میكنند. امروز شبیه سازیها دیگر به هیچ واقعیتی اشاره ندارند.آنها همزمان ایده واقعیتی را كه مدعی آن هستند؛ به وجود می آورند. شبیهسازی ها به هیچ واقعیتی خارج از خودشان اشاره ندارند.عروسك باربی بازنمودی از یك ایده آل غیرممكن است و نه یك زن ایده آل.
رسانههای همگانی دیگر آیینه واقعیت نیستند
این جهان را می توان به عنوان فراواقعیت توصیف كرد. برای نمونه رسانههای همگانی دیگر آیینه واقعیت نیستند بلكه خود واقعیت و یا حتی واقعی تر از واقعیت هستند. نمایشهای تلویزیونی مهیج نمونه ای از این فرا واقعیت است، زیرا دروغ های كه به بینندگان می گوید فراتر از واقعیت یا همان واقعیت است. درنتیجه تشخیص چیزهای واقعی امكان پذیر نیست. یك مثال خوب در مورد اندیشه بودریار مثال «زن عروسكی باربی» است كه بیش از 30 عمل جراحی انجام داده است تا شبیه آن عروسك شود؛ درحالی كه خود آن عروسك بازنمودی از یك ایده آل غیرممكن است و نه یك زن ایده آل.سیاست اغفال و تسلیم به جای سركوب و شورش
هنگامی كه سرمایه داری متأخر به عصر شبیه سازیها منتهی می شود، سیاست مدرن سركوب و شورش جای خود را به اغفال و تسلیم می دهد. در جهان پست مدرن قدرت هم شكل چرخش نشانهها و معانی است. امروزه قدرت در حوزه اجتماعی منتشر شده است و ان را اشباع می كند. در این معنا سلطه اجتماعی نه از طریق سركوب و اجبار یا قدرت عقلانی شده بلكه به واسطه اغفال فرد از طریق تصاویر و معانی رسانه های جمعی عمل می كند. به جای «امراجتماعی» «توده ها» وجود دارند كه آلت دست و محصول جانبی عصر شبیهها هستند.منابع:
1.جامعه شناسی سیاسی معاصر. كیت نش؛ ترجمه محمدتقی دلفروز.نشراگه.
2.كشاكش آرا در جامعه شناسی.استیون سیدمن؛ ترجمه هادی جلیلی.نشر نی.
3.نظریه اجتماعی مدرن.یان كرایب؛ ترجمه عباس مخبر.نشرآگه.
4.نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر. جورج ریتزر؛ ترجمه محسن ثلاثی.انتشارات علمی.