تبیان، دستیار زندگی

خروجی«راه و بیراه» مورد تائیدم نیست

پخش مجموعه تلویزیونی راه و بیراه از چندی پیش از شبکه یک سیما شروع شده است. این مجموعه شامل پنج اپیزود شش قسمتی است که داوود بیدل سه اپیزود از این مجموعه (18 قسمت) را کارگردانی کرده و دو اپیزود دیگر را مجتبی اسدی‌پور ساخته است. هر یک از اپیزودهای این مجموعه قصه‌ای را از یک شهر برای مخاطب تعریف می‌کند و همین منجر به تنوع بازیگران در اپیزودهای مختلف شده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
سریال راه و بیراه


البته ایرادهایی به قصه وارد است، نویسنده دست روی یک موضوع تکراری گذاشته و از زاویه تازه‌ای هم به آن نگاه نکرده و همین باعث شده تا هم تعلیق قصه برای مخاطب کم باشد و هم این‌که خیلی راغب به پیگیری مجموعه نباشد. اما در کنار ایرادهایی که به این مجموعه وارد است، این حسن را نمی‌توان ندید که قصه در گوشه‌های مختلف ایران اتفاق می‌افتد و همین منجر به این شده که مخاطب در قالب قصه با دیگر شهرهای ایران و آیین و رسوم مردمان آن دیار در قالب داستان و اتفاقاتی که برای شخصیت‌های قصه می‌افتد، آشنا شود.

داوود بیدل، کارگردان سه اپیزود اول این مجموعه پیش از این اثر، سریال «در قصه‌ها زندگی می‌کنند» را ساخته و نویسندگی و کارگردانی فیلم سینمایی «روزگاری عشق و خیانت » راهم به‌عهده داشته است. بیدل معتقد است آنچه باعث شد تا او کارگردانی این اثر را قبول کند این بوده که قصه در گوشه‌های مختلف ایران اتفاق می‌افتد و همین قصه را از کارهای آپارتمان‌نشینی و شهرنشینی دور می‌کرد. به همین بهانه با داوود بیدل درباره این مجموعه به گفت‌وگو نشستیم.

شما در سریال در قصه‌ها زندگی می‌کنند دست روی موضوعات اجتماعی گذاشتید و این اتفاق هم در سریال راه و بیراه افتاده است، اما با این تفاوت که قصه این مجموعه تکراری برای مخاطب است. چرا به سراغ یک قصه تکراری رفتید؟

منظورتان از تکراری بودن چیست؟ من خیلی موافق با این صحبت شما نیستم.

در همه آثار نمایشی حتی فیلم‌های سینمایی بزرگ دنیا هم موضوعات تکراری دستمایه قرار داده می‌شوند، اما از زاویه تازه‌ای به آن نگاه می‌شود تا حرف تازه‌ای برای مخاطب داشته باشد، اما سریال راه و بیراه هیچ نکته‌ای برای مخاطب ندارد؟

من با این حرف موافق هستم که می‌توانیم یک قصه تکراری را به گونه‌ای پرداخت کنیم که برای مخاطب همراه با تعلیق باشد؛ زیرا تعلیق و گره‌های داستانی پیشبرنده قصه است و می‌توان در این رابطه الگویی هم در نظر گرفت و طبق آن هم عمل کرد. ما به‌عنوان مولف کار باید به‌گونه‌ای برخورد کنیم تا بتوانیم مخاطب را درگیر کنیم. آنچه باعث شد تا من کارگردانی این اثر را بپذیرم و من را جذب کرد این بود که نسبت به دیگر کارهای تلویزیونی آپارتمانی و شهری نبود و قرار بود قصه را در بخش‌های مختلف ایران دنبال کنیم.

تغییر موقعیت جغرافیایی در قصه برای مخاطب هم جذاب است و علاقه مند است در قالب داستان‌های جذاب با دیگر اقصی نقاط ایران آشنا شود. به همین دلیل علاقه مند به ساخت این اثر شدم، زیرا از قصه‌های شهری فراری هستم و دوست دارم به موضوعاتی بپردازم که دغدغه مردم باشد. در اپیزود اول این قصه با شخصیت محوری داستان با نام فرهاد رو به رو می‌شویم که قادر به تامین خانه نیست، اما اصرار بر ازدواج با ساره را دارد. این یکی از دغدغه‌های جوانان امروز است.

معتقدم گاهی باید حرف‌های تکراری را آن‌قدر زد تا بتوانیم یک فرهنگی را نهادینه کنیم، اما باید این حرف تکراری در قالب یک بسته بندی جدید و شکیل به مخاطب ارائه شود. هدف ما این بود که در قالب این مجموعه زندگی ایرانی اسلامی را ترویج بدهیم، حتی در قالب یک سوژه تکراری. زیرا جوانان نباید به خاطر مشکلات شانه خالی کنند و از ازدواج منصرف شوند.

وقتی یک پیام می‌تواند تاثیرگذار باشد که به قول معروف قصه جان داشته باشد و اگر انسجام نداشته باشد نمی‌تواند اثرگذار باشد، به ویژه زمانی که قرار است یک حرف تکراری را بزنیم؟

من تا حدودی با صحبت شما موافق هستم. ما می‌توانستیم فیلمنامه بهتری داشته باشیم، اما مشکل این بود که فیلمنامه بر خلاف کار قبلی‌ام که آماده بود، در حین تصویربرداری به دستمان می‌رسید و همین باعث می‌شد که فرصت زیادی برای ویرایش نداشته باشیم. البته من هنگام کار تلاش می‌کردم در راستای بهتر شدن قصه، تغییراتی را اعمال کنم، اما باید قبول کرد که دشوار بود؛ بویژه این‌که کار در شهرستان ضبط می‌شد و مشکلات خاص خودش را هم داشت.

ضمن این‌که روی من به عنوان سازنده کار فشار زیادی بود که کار را بموقع تولید کنم، زیرا قرار بود که زودتر از شبکه یک پخش شود. علاوه بر آن چون کار در شهرستان ضبط می‌شد، ما از گروه نویسندگان فاصله داشتیم و همین فاصله به کار لطمه می‌زد.

با توجه به این‌که شما خودتان دست به قلم هستید، چرا تغییراتی در قصه اعمال نکردید؟

به سهم خودم سعی می‌کردم سر صحنه تغییراتی روی سکانس‌ها بدهم. یعنی روتوش کنم. به نظرم قصه اپیزودهای دوم و سوم بهتر از اول است. در واقع قصه این دو اپیزود قوام بیشتری دارد، بویژه این‌که مخاطبان برای شخصیت سعید در اپیزود دوم دچار دوگانگی می‌شود که او قهرمان است یا ضد قهرمان و همین تعلیق برایش جذابیت دارد.

جنس اپیزود سوم هم برای مخاطب متفاوت است و سعی کردم از ظرفیت‌های بومی استفاده کنم و این مساله را در اپیزودهای دوم و سوم پررنگ‌تر کرده‌ایم. البته قبول دارم که گروه نویسندگان باید تحقیقات بیشتری می‌کردند تا با اشراف قصه را بنویسند.

شما سال‌هاست که در کار تولید هستید. حضور نداشتن نویسنده پای کار تا چه میزان لطمه می‌زند؟

مسلما وقتی قصه کامل نوشته شود، دست کارگردان هم برای ساخت بازتر است، چون می‌داند چه اتفاقی در پایان کار قرار است بیفتد. البته این اتفاق در سینما هیچ وقت نمی‌افتد، چون سرمایه‌گذار آن خصوصی است و قبل از شروع کار بارها تمرین می‌شود تا سکانس‌ها همانی شود که می‌خواهیم. مسلماوقتی قصه قسمت به قسمت به دست کارگردان برسد و خود نویسنده هم حضور نداشته باشد به کار لطمه وارد می‌شود.

شما در کارگردانی این کار نسبت به اثر قبلی‌تان رشد داشتید و این را می‌توان از دکوپاژ و میزانس متوجه شد که این رشد محسوس است. وقتی قرار بود این کار را در شهرستان کار کنید، برایتان دشوار نبود، چون کار در شهرستان سختی‌های خودش را دارد؟

من قبل از مجموعه راه و بیراه سابقه تجربه کار در شهرستان را داشتم و کاملاً با سختی‌هایش آشنایی دارم. این‌طور نبود که غریبه با مشکلات شهرستان باشم و همین بعد فیلمنامه هم برایم جذاب بود و کار را قبول کرده بودم. فکر می‌کنم هر اثری برای این‌که روی مخاطب تاثیر بگذارد، باید به بیننده احترام بگذاریم. به همین دلیل باید دکوپاژ، میزانسن، قصه و... درست طراحی شود تا مخاطبان با آن ارتباط برقرار کنند. در همین راستا من هم سعی کردم دکوپاژ و میزانسن و بازی گرفتن از بازیگران درست و منطقی انجام شود ، ضمن این‌که هر فردی باید هر روز برای بهتر شدن تلاش کند.

برای ساخت سه اپیزود از این مجموعه در کنار انتخاب بازیگران پیشکسوت و چهره، اما برای شخصیت‌های جوان به سراغ بازیگران جوانی رفتید که خیلی تجربه کار نداشتند. چطور شد سراغ حرفه‌ای‌تر ها نرفتید؟

من همیشه درکارهایم سعی می‌کنم از بازیگران جوان مستعد استفاده کنم. به‌عنوان مثال شخصیت ساره (ریحانه‌رضی) را خودم معرفی کردم و قبل از این مجموعه در کار قبلی ام با نام در قصه زندگی می‌کنند بازی کرده بود. به نظرم باید فرصتی برای جوانان مستعد فراهم کرد تا آنها هم به میدان بیایند و تجربه کنند. این اتفاق هم در مجموعه راه و بیراه افتاد و کاملاً از انتخاب‌ها راضی هستم.

این مساله نگران تان نمی‌کرد که شاید نتوانند از پس نقش بربیایند؟

نه، به هیچ‌وجه نگران نبودم؛ زیرا می‌دانستم تجربه چنین کاری را از قبل داشته‌ام و هرگز از تجربه‌های جدید واهمه ندارم و فراری هم نیستم. ضمن این‌که من تلاش کردم متناسب با بودجه‌ای که در اختیار داشت بازیگران را انتخاب کنم. از سوی دیگر در کار کاملا انرژی‌ام را می‌گذارم تا اتفاقات خوب بیفتد و حتماً برای بازیگران جوان مستعد وقت می‌گذارم و شانه خالی نمی‌کنم.

حالا که خروجی کار را روی آنتن می‌بینید، نظرتان چیست؟

خروجی کار مورد تائید من نیست، زیرا من هنگام تدوین باید نظارت داشته باشم، اما تدوین دست خورده و اعمال سلیقه شده است. ضمن این‌که اصلاحاتی که باید روی کار انجام می‌شد بدون حضور من انجام شده و مورد تائید من نیست. به همین دلیل بخش‌هایی را دوست ندارم. اما در مجموع گروه با همدلی کار را به سرانجام رساندند و تلاش کردند اتفاقات خوب بیفتد. از سوی دیگر ما شرایط آب و هوایی هم داشتیم که گاهی کار ضبط را سخت می‌کرد.
منبع: جام /جم فاطمه عودباشی