نقشآفرینی سلمان در جنگ خندق
"سلمان" مدال افتخاری برای ایرانیان
سلمان نه مسلمانزاده بود و نه پیغمبرزاده اما توانست به مقامی برسد که در مقام او همین عبارت کافی است که رسول گرامی اسلام فرمودند: "سلمان منا اهل بیت"
حتما شما هم این عبارت را در موقعیتها و شرایط مختلف به کرات شنیده اید که "ما که معصوم نیستیم، ما کجا و اهل بیت کجا، ما که نمی توانیم مثل آن ها باشیم." اصلاً عادت ما آدم ها این است که برای فاصله گرفتن از منش اهل بیت علیهم السلام دنبال توجیهاتی باشیم از این قبیل که "آن ها هر چه باشد معصوم بوده اند و امام زاده و ما نمی توانیم به پای آنها برسیم."
با تمام این صحبت ها و تفاسیر وقتی تاریخ را تورقی کنیم می بینیم که برای خوب بودن و مورد تأیید اهل بیت قرار گرفتن اصلاً لازم نیست که پدر و مادری معصوم داشته باشیم، حتی می توان از خانواده ای بی دین و گبر بود اما با انتخاب صحیح و اختیاری که خداوند آن را به ما انسان ها هدیه داده است و بدین وسیله ما را از فرشتگان برتر دانسته، جوری زندگی کرد که اهل بیت علیهم السلام ما را از خودشان بدانند. نمونه ی بارز این موضوع سلمان است.
به طوری که در بیانی داریم که پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: «سلمان منا اهلالبیت»، سلمان از ما اهلبیت است. (1)
در روایتی دیگر داریم که امام صادق علیه السلام در مقام بیان فضیلت سلمان این گونه می فرمایند: «جعله الله علویاً بعد أن کان مجوسیا، جعله الله قُرشیا فصلوات الله علی سلمان»(2) خداوند او را پس از آنکه مجوسی بود از علویان قرار داد و پس از آن از قرشیان گردانید، پس درود های خداوند بر سلمان.
در این بیان امام صادق علیه السلام سلمان را با عناوینی چون علوی و قریشی بودن از خودشان می دانند. یعنی اگرچه حسب و نسب او به نقل از تاریخ مجوسی بودند، ولی همه وجودش تبدیل شده است به سلمان محمدی. او به جایی رسیده است که اسلام با گوشت و خونش عجین شده و چه زیبا وفایی شوشتری در توصیف مقامش می سراید:
نه هرکس را مسلمان شد، توان گفتنش که سلمان شد
کاز اول بایدش سلمان شد و وانگه مسلمان شد
او کسی بود که مورد محبت خدا و رسول گرامی اسلام که از محبوب ترین بندگان خدا است، قرار گرفت چنانچه در روایتی داریم که پیغمبر خدا(صلی الله و علیه وآله) فرمودند: «إن الله عز و جل أمرنی بحب أربعة» (4) خدا به من رسول الله امر کرده که چهار نفر را دوست بدارم. سؤال کردند: چه کسی است؟ نامشان را ببرید. فرمودند: اول علی(علیه السلام)، دوم سلمان، سوم ابوذر، چهارم مقداد. خدا به من رسول الله امر کرد اینها را دوست بدار، من این چهار نفر را دوست دارم، تو هم ای پیغمبر اینها را دوست بدار.
1- «إِحْدَاهَا إِیثَارُهُ هَوَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام عَلَی هَوَی نَفْسِهِ» اولین شاخصه مهم سلمان فارسی این بود که مطیع محض و پیرو واقعی امام زمانش(امیر المؤمنین علیه السلام) بود. جوری زندگی می کرد که پا جای پای حضرت میگذاشت، نه جلوتر حرکت می کرد و نه جا می ماند، خواست حضرت را بر خواست خود مقدم میدانست.
2- «وَ الثَّانِیَةُ حُبُّهُ الْفُقَرَاءَ وَ اخْتِیَارُهُ إِیَّاهُمْ عَلَی أَهْلِ الثَّرْوَةِ وَ الْعُدَدِ» فقرا را بر ثروتمندان ترجیح نمی داد، دنبال پول و دنیا و دنیا پرستی نبود. سلمان فارسی حشر و نشر با فقرا را بر اهالی ثروتمند و پول پرست و دنیا طلب ترجیح می داد و در همه جا آن ها را مقدم می دانست. او در زندگی به فکر این نبود که به بهانه نزدیک شدن به ثروتمندان، جایی برای خود در منافع اقتصادی باز کند تا سودی عائدش شود.
3- «وَ الثَّالِثَةُ حُبُّهُ لِلْعِلْمِ وَ الْعُلَمَاءِ» سومین ویژگی که سلمان داشت این بود که عاشق علم، مصاحبت و همنشینی با علما بود.(5) چنانچه در روایات از رسول خدا(صلی الله و علیه وآله) نیز نقل شده که سلمان سراپا لبریز از علم است. او علم منایا و مرایا یعنی خبر دادن از حوادث آینده می دانست و روایات زیادی را از پیامبر(صلی الله و علیه وآله) نقل کرده است.
بعد فرمودند: «یا اعرابی ان السلمان منی»؛ سلمان جزء من است «من جفاه فقد جفانی» کسی به او جفا کند به من جفا کرده است. «من آذاه فقد آذانی» کسی او را آزار بدهد، مرا آزار داده است. «و من باعده فقد باعدنی» کسی او را دور کند، مرا دور کرده است «و من قربه فقد قربنی» کسی او را نزدیک کند، مرا نزدیک کرده است.
«یا اعرابی لا تُغلطنَّ فی سلمان فان الله تبارک و تعالی قد أمرنی أن أطلعه علی علم المنایا و البلایا و الانساب و فصل الخطاب» در مورد سلمان، اشتباه فکر نکن، خدای تبارک و تعالی به من پیغمبر امر کرده که علم پیشامدها و حوادث، نسب و حسبها، تمام این علوم را که خدا به من امر کرده به سلمان منتقل کنم. (6)
باید با عمل، و نه با محبت خالی، نورانی بشویم؛ عملی که همان محبت و همان ولایت و همان ایمان، آن را به ما املاء میکند و از ما میخواهد. با این عمل، باید جزو این خاندان و وابسته به این خاندان بشویم. "اینطور نیست که قنبرِ درِ خانهی علی (علیهالسّلام) شدن، کار آسانی باشد. اینگونه نیست که «سلمان منّا اهلالبیت» شدن، کار آسانی باشد. این فقط با ادعا به دست نمیآید، عمل و گذشت و ایثار و تشبه و تخلق به اخلاق آنان را لازم دارد." (9)
پی نوشت:
1- مجمعالبیان،/427/2
2- بحارالانوار، ج22، ص328
3- حجت الاسلام والمسلمین مهدی پیشوایی
4- خصال صدوق، ج 1، ص 254
5- امالی شیخ طوسی، ص 133
6- بحار، ج 22، ص 347؛ اختصاص، ص 222.
7- مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، ج22، ص: 237
8- بحارالانوار، ج28، ص228. ریاحین الشریعه، ج1، ص128 و 265؛ احتجاج طبری، ص86؛ تفسیر عیاشی، ج2، ص66. سقیفه و فدک، ص43؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج2، ص49؛ ر.ک: انساب الاشراف، ج1، ص590.
9- بیانات آیت الله خامنه ای در دیدار جمعی از مداحان ۱۳۷۰/۱۰/۰۵
منابع:
کتاب "زندگی پر افتخار سلمان فارسی، پیشگام رابطه ایران و اسلام"؛ نوشته محمد محمدی اشتهاردی
کتاب «سلمان فارسى؛ استاندار مدائن» تألیف احمد صادقى اردستانی
مقاله "سلمان فارسی" به قلم احمدلقمانی، شماره 103 مجله پیام زن
مطلب "سرگذشت سلمان فارسی" در بیان حجت الاسلام والمسلمین مهدی پیشوایی
درس خارج، آیت الله خامنه ای، به نقل از پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب
خدا به من رسولالله امر کرده که چهار نفر را دوست بدارم. سؤال کردند: چه کسی است؟ نامشان را ببرید. فرمودند: اول علی(علیه السلام)، دوم سلمان، سوم ابوذر، چهارم مقداد. خدا به من رسول الله امر کرد اینها را دوست بدار، من این چهار نفر را دوست دارم، تو هم ای پیغمبر اینها را دوست بدار.
با تمام این صحبت ها و تفاسیر وقتی تاریخ را تورقی کنیم می بینیم که برای خوب بودن و مورد تأیید اهل بیت قرار گرفتن اصلاً لازم نیست که پدر و مادری معصوم داشته باشیم، حتی می توان از خانواده ای بی دین و گبر بود اما با انتخاب صحیح و اختیاری که خداوند آن را به ما انسان ها هدیه داده است و بدین وسیله ما را از فرشتگان برتر دانسته، جوری زندگی کرد که اهل بیت علیهم السلام ما را از خودشان بدانند. نمونه ی بارز این موضوع سلمان است.
به طوری که در بیانی داریم که پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: «سلمان منا اهلالبیت»، سلمان از ما اهلبیت است. (1)
در روایتی دیگر داریم که امام صادق علیه السلام در مقام بیان فضیلت سلمان این گونه می فرمایند: «جعله الله علویاً بعد أن کان مجوسیا، جعله الله قُرشیا فصلوات الله علی سلمان»(2) خداوند او را پس از آنکه مجوسی بود از علویان قرار داد و پس از آن از قرشیان گردانید، پس درود های خداوند بر سلمان.
در این بیان امام صادق علیه السلام سلمان را با عناوینی چون علوی و قریشی بودن از خودشان می دانند. یعنی اگرچه حسب و نسب او به نقل از تاریخ مجوسی بودند، ولی همه وجودش تبدیل شده است به سلمان محمدی. او به جایی رسیده است که اسلام با گوشت و خونش عجین شده و چه زیبا وفایی شوشتری در توصیف مقامش می سراید:
نه هرکس را مسلمان شد، توان گفتنش که سلمان شد
کاز اول بایدش سلمان شد و وانگه مسلمان شد
مدال بزرگ و با ارزشی برای ایرانیان
سلمان کسی بود که نه به زبان، بلکه با تمام وجود مسلمان واقعی شد، تسلیم پیغمبر و اهلبیت بود و با چنین ویژگی هایی مدال بزرگ و با ارزشی شد برای ایرانیان. او نخستین ایرانی مسلمان و از اصحاب برگزیده رسول خدا (صلی الله و علیه وآله) بود.در سال 33 هجری در زمان خلافت عثمان که والی مداین (از شهرهای عراق) بود، از دنیا می رود و قبرش در همان شهر است. (3)او کسی بود که مورد محبت خدا و رسول گرامی اسلام که از محبوب ترین بندگان خدا است، قرار گرفت چنانچه در روایتی داریم که پیغمبر خدا(صلی الله و علیه وآله) فرمودند: «إن الله عز و جل أمرنی بحب أربعة» (4) خدا به من رسول الله امر کرده که چهار نفر را دوست بدارم. سؤال کردند: چه کسی است؟ نامشان را ببرید. فرمودند: اول علی(علیه السلام)، دوم سلمان، سوم ابوذر، چهارم مقداد. خدا به من رسول الله امر کرد اینها را دوست بدار، من این چهار نفر را دوست دارم، تو هم ای پیغمبر اینها را دوست بدار.
بیشتر بخوانم: آیا "سلمان فارسی" قرآن را به پیامبر یاد داد؟ سلمان آبروی ایرانیان را خرید سلمان و ولایت پذیری در فتنه! "خیانت سلمان به ایران: پس از درگذشت پیامبر اسلام |
نگو سلمان فارسی، بگو سلمان محمدی!
"در روایتی منصور بن بزرج میگوید به امام صادق گفتم: «مَا أَکْثَرَ مَا أَسْمَعُ مِنْکَ سَیِّدِی ذِکْرَ سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ، فَقَالَ لَا تَقُلْ سَلْمَانَ الْفَارِسِیَّ وَ لَکِنْ قُلْ سَلْمَانَ الْمُحَمَّدِیَّ أَ تَدْرِی مَا کَثْرَةُ ذِکْرِی لَهُ قُلْتُ لَا قَالَ لِثَلَاثِ خِلَالٍ» من زیاد از شما میشنوم که دائم یاد سلمان فارسی میکنید. حضرت فرمود: سلمان فارسی نگو، بگو سلمان محمدی! میدانی چرا زیاد از او یاد میکنم؟ به سه دلیل:1- «إِحْدَاهَا إِیثَارُهُ هَوَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام عَلَی هَوَی نَفْسِهِ» اولین شاخصه مهم سلمان فارسی این بود که مطیع محض و پیرو واقعی امام زمانش(امیر المؤمنین علیه السلام) بود. جوری زندگی می کرد که پا جای پای حضرت میگذاشت، نه جلوتر حرکت می کرد و نه جا می ماند، خواست حضرت را بر خواست خود مقدم میدانست.
2- «وَ الثَّانِیَةُ حُبُّهُ الْفُقَرَاءَ وَ اخْتِیَارُهُ إِیَّاهُمْ عَلَی أَهْلِ الثَّرْوَةِ وَ الْعُدَدِ» فقرا را بر ثروتمندان ترجیح نمی داد، دنبال پول و دنیا و دنیا پرستی نبود. سلمان فارسی حشر و نشر با فقرا را بر اهالی ثروتمند و پول پرست و دنیا طلب ترجیح می داد و در همه جا آن ها را مقدم می دانست. او در زندگی به فکر این نبود که به بهانه نزدیک شدن به ثروتمندان، جایی برای خود در منافع اقتصادی باز کند تا سودی عائدش شود.
اولین شاخصه مهم سلمان فارسی این بود که مطیع محض و پیرو واقعی امام زمانش(امیر المؤمنین علیهالسلام) بود. جوری زندگی میکرد که پا جای پای حضرت میگذاشت، نه جلوتر حرکت میکرد و نه جا میماند، خواست حضرت را بر خواست خود مقدم میدانست.
3- «وَ الثَّالِثَةُ حُبُّهُ لِلْعِلْمِ وَ الْعُلَمَاءِ» سومین ویژگی که سلمان داشت این بود که عاشق علم، مصاحبت و همنشینی با علما بود.(5) چنانچه در روایات از رسول خدا(صلی الله و علیه وآله) نیز نقل شده که سلمان سراپا لبریز از علم است. او علم منایا و مرایا یعنی خبر دادن از حوادث آینده می دانست و روایات زیادی را از پیامبر(صلی الله و علیه وآله) نقل کرده است.
وقتی خداوند به سلمان سلام میرساند
روزی در مسجد عربی وارد میشود و شروع به توهین به سلمان میکند. پیامبر گرامی اسلام از این اهانت به سلمان بسیار ناراحت شده و شروع به توصیفات سلمان شدند: « اَتُنَّحی رجلا یحبه الله تبارک و تعالی فی السماء و یحبه رسوله فی الارض» آیا دور میکنی مردی که خدا او را در آسمان دوست دارد و پیغمبر روی زمین او را دوست دارد؟ « اَتُنَّحی رجلا ما حضرنی جبرئیل الا امرنی عن ربی عزّ و جلّ ان أقرته السلام» سلمان کسی است که هربار جبرئیل از طرف خدا آمده به من گفته: خدا میفرماید: سلام خدا را به سلمان برسان.بعد فرمودند: «یا اعرابی ان السلمان منی»؛ سلمان جزء من است «من جفاه فقد جفانی» کسی به او جفا کند به من جفا کرده است. «من آذاه فقد آذانی» کسی او را آزار بدهد، مرا آزار داده است. «و من باعده فقد باعدنی» کسی او را دور کند، مرا دور کرده است «و من قربه فقد قربنی» کسی او را نزدیک کند، مرا نزدیک کرده است.
از افتخاراتی که سلمان در تاریخ به نام خود به ثبت رسانیده است پیشنهاد کندن خندق در جنگ احزاب، دور تا دور برای حفاظت از شهر بود.
«یا اعرابی لا تُغلطنَّ فی سلمان فان الله تبارک و تعالی قد أمرنی أن أطلعه علی علم المنایا و البلایا و الانساب و فصل الخطاب» در مورد سلمان، اشتباه فکر نکن، خدای تبارک و تعالی به من پیغمبر امر کرده که علم پیشامدها و حوادث، نسب و حسبها، تمام این علوم را که خدا به من امر کرده به سلمان منتقل کنم. (6)
افتخاری دیگر در تاریخ
یکی دیگر از افتخاراتی که سلمان در تاریخ به نام خود به ثبت رسانیده است این که در جنگ احزاب یا همان خندق از افرادی بود که پیامبر خدا او را مورد مشورت خود قرار داده و طی آن سلمان به پیامبر یک راهکار نظامی را پیشنهاد داده و آن کندن خندق دور تا دور شهر بود و بیان کرد که ایرانیان بدین وسیله از خود دفاع مى كنند که پیامبر اکرم نیز آن را پذیرفت. (7)سلمان فارسی شدن آسان نیست!
زندگی این انسان بزرگ برای ما درس است؛ در جستجوی حقیقت بودن، یافتن و بر آن پای فشردن از ویژگیهای بارز مردی بود که او را عاقبت بخیر کرد .... کسی که توفیق حضور در صحنههای مختلف از زندگی پیامبر گرامی اسلام و حضرت زهرا سلام الله علیها و نیز امام زمانش، علی علیه السلام و پشتیبانی از حرکت فاطمه زهرا(علیها السلام) در دفاع از امیر المؤمنین علی علیه السلام و نیز مخالفت با خلفای وقت را در مراحل مختلف زندگی اش را داشت. (8)باید با عمل، و نه با محبت خالی، نورانی بشویم؛ عملی که همان محبت و همان ولایت و همان ایمان، آن را به ما املاء میکند و از ما میخواهد. با این عمل، باید جزو این خاندان و وابسته به این خاندان بشویم. "اینطور نیست که قنبرِ درِ خانهی علی (علیهالسّلام) شدن، کار آسانی باشد. اینگونه نیست که «سلمان منّا اهلالبیت» شدن، کار آسانی باشد. این فقط با ادعا به دست نمیآید، عمل و گذشت و ایثار و تشبه و تخلق به اخلاق آنان را لازم دارد." (9)
پی نوشت:
1- مجمعالبیان،/427/2
2- بحارالانوار، ج22، ص328
3- حجت الاسلام والمسلمین مهدی پیشوایی
4- خصال صدوق، ج 1، ص 254
5- امالی شیخ طوسی، ص 133
6- بحار، ج 22، ص 347؛ اختصاص، ص 222.
7- مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، ج22، ص: 237
8- بحارالانوار، ج28، ص228. ریاحین الشریعه، ج1، ص128 و 265؛ احتجاج طبری، ص86؛ تفسیر عیاشی، ج2، ص66. سقیفه و فدک، ص43؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج2، ص49؛ ر.ک: انساب الاشراف، ج1، ص590.
9- بیانات آیت الله خامنه ای در دیدار جمعی از مداحان ۱۳۷۰/۱۰/۰۵
منابع:
کتاب "زندگی پر افتخار سلمان فارسی، پیشگام رابطه ایران و اسلام"؛ نوشته محمد محمدی اشتهاردی
کتاب «سلمان فارسى؛ استاندار مدائن» تألیف احمد صادقى اردستانی
مقاله "سلمان فارسی" به قلم احمدلقمانی، شماره 103 مجله پیام زن
مطلب "سرگذشت سلمان فارسی" در بیان حجت الاسلام والمسلمین مهدی پیشوایی
درس خارج، آیت الله خامنه ای، به نقل از پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب