بررسی نقش رسانهها در عصر کنونی
نقش رسانهها در تحقق حقوق شهروندی
برای تحقق قدرت انواع رسانهها، مدیران و فعالان این بخش باید فاکتورهایی نظیر دسترسی، شناخت اجتماعی، درک مطلب و الگوهای ذهنی را مدنظر قرار دهند و تمرکز خود را روی این المانها متمرکز کنند.
قدرت رسانهها عموما نمادین و اقناعی است. یعنی رسانهها اساسا این قابلیت را دارند که ذهن خوانندگان یا بینندگان خود را تا حدی تحت تاثیر قرار دهند یا هدایت کنند، اما بر اعمال مخاطبان خود تاثیر مستقیمی ندارند. اگر چه با توجه به حضور سایر منابع اطلاعرسان و با توجه به اینکه معمولا رسانهها بر خلاف سایر نهادهای حقوقی یا اداری فاقد قدرت محکوم سازی یا تنبیه شهروندان، در صورت نقض قانون هستند، هدایت ذهنی مخاطبان هرگز به طور کامل امکانپذیر نیست.
در مقابل، شواهد روانشناختی و جامعه شناختی نشان میدهد که با وجود قدرتِ فراگیر رسانهها، مخاطبان عموما حداقل آزادی عمل و استقلال خود را حفظ میکنند و کم و بیش از وسایل ارتباط جمعی فعالانه بهره میبرند. به عبارت دیگر صرف نظر از قدرت نمادین رسانه های خبری حداقل برخی از مخاطبان رسانهها میتوانند در برابر اقناع شدن مقاومت کنند. این بدان معنا است که تاثیر گذاری ذهنی رسانهها در شرایطی بسیار کارآمد است و در زمانی است که مخاطبان ماهیت یا پیامدهای این تاثیرگذاری را در نمییابند یا در مواردی که با اختیار خود تغییر عقیده میدهند یا همانند مواردی که گزارشهای خبری را واقعی تلقی میکنند، یا اظهار نظر خبرنگاران را مشروع یا صحیح میپندارند.
در این میان آنچه که بیشتر قدرت رسانهها را معنا و مفهوم میدهد، ایده "جوزف نای" Joseph Nye در خصوص یکی از منابع قدرت نرم است که نیروهای فرهنگی و از طریق رسانه های مورد علاقه مردم مانند تلویزیون، شرکتهای چند ملیتی، تصویر مارک ها و حتی قیافه ورزشکاران و هنرمندان، را شامل میشود. توجه به این نکته نیز ضروری است که رسانهها لزوما الگوهای قدرت و نفوذ را به چالش نکشیدهاند. تأثیر آنها ناشی از چگونگی کنترل اوضاع و نحوه تعامل با محیطی که درد آن ظهور یافتهاند، بوده است.
برای تحقق قدرت انواع رسانهها، مدیران و فعالان این بخش باید فاکتورهایی نظیر دسترسی، شناخت اجتماعی، درک مطلب و الگوهای ذهنی را مدنظر قرار دهند. در بحث دسترسی، باید این مساله را مورد توجه قرار داد که نفوذ در وسایل ارتباط جمعی و هدایت آن، یکی از شرایط حیاتی قدرت در جوامع اطلاعاتی معاصر است. ضمن اینکه نفوذ در افکار عمومی از طریق رسانهها برای گروه های نخبه سیاسی، اجتماعی و... فراهم میشود.
باید این مساله را نیز در نظر داشت که مخاطبان رسانههای جمعی نیز باید از مطالب نشر یافته درک درست و دقیقی داشته باشند تا تحت تاثیر قرار گیرند. الگوی ذهنی هر فرد نیز میتواند با دریافت اطلاعات دقیق تر از موضوعات مختلف تغییر کند که در واقع میتوان گفت که رسانهها میتوانند با ارایه اطلاعات مدنظر خود در مورد مسایل متفاوت اذهان مخاطبان خود را هدایت کنند و الگوی ذهنی آنها را آنطور که خود میخواهند تغییر دهند.
در همین راستا، رسانهها نقش اصلی و اساسی در پاسخگویی دولت ایفا میکنند. صاحبان رسانههای قدرتمند میتوانند برای دستکاری اطلاعات برای اهداف خود تلاش کنند.
با عنایت به این رویکرد و با توجه به کارکرد آموزشی رسانهها، میتوان ذهنیت مخاطبان را در مورد حقوق شهروندی خود به نحوی تغییر داد که هم آشنایی کامل با مفاهیم آن حاصل شود و هم بتوان در اجرا و تحقق آن گامهای اساسی برداشت.
در واقع میتوان با بهرهگیری از توان و قدرت نرم و رسانهها و کارکردهای آموزشی آنها، ضمن تاثیرگذاری بر قلب و روح و ذهن مخاطبان، آنان را تحت تاثیر مقولهای به نام حقوق شهروندی قرار داد و از طریق کارکرد آموزشی رسانهها، آموزشها، دانش و اطلاعات لازم در خصوص حقوق شهروندی را در اختیار مخاطبان قرار داد و آنان را ضمن آشنا کردن با حقوق شهروندی خود، در دستیابی به اهداف مربوطه در جامعه یاری کرد.
تحقق اهداف مربوط به حقوق شهروندی و در پی آن اهداف مصرح در منشور حقوق شهروندی، نیازمند به کارگیری ابزارهای قدرتمندی چون رسانه است تا از این طرق بتوان اذهان و افکار جامعه را با این موضوع درگیر کرد.
امروزه رسانه به عنوان ابزار مهم قدرت نرم، توان تاثیرگذاری بر ذهن و فکر مخاطبان را دارد تا آنچه که به عنوان اهداف تولید کننده پیام، صاحبان رسانه و قدرت است، به مخاطبان انتقال داده و عملکرد و واکنش آنها را بر اساس خواست صاحبان قدرت و رسانه تغییر دهند.
اصولا فضای امروز جامعه اطلاعاتی، امکان استفاده روزافزون از ابزارهای قدرت نرم و یا رسانه ها را به خوبی فراهم کرده و ظهور رسانههای جدید مبتنی بر اینترنت، این امکان را بیش از پیش مهیا ساخته تا بتوان تسلط لازم را بر فضای فکری جامعه را از این رهگذر، اعمال کرد.
از سوی دیگر کارکرد آموزشی رسانهها این امکان را فراهم کرده است که بتوان با بهره گیری از این توان، آموزشهای لازم را در اختیار مخاطبان قرار داد. توان بالای رسانهها در آموزش مباحث جدید و پایه گذاری ایدهها و نظریات نو، امکانی کارآمد برای آموزش امورات مربوط به حقوق شهروندی فراهم کرده است و عملا تبدیل به رکن اساسی و اصلی این موضوع شده است.
آشنا کردن شهروندان با حقوق اولیه و ابتدایی شان و نیز ترویج منشور حقوق شهروندی در جامعه ناگزیر از بهره گیری از قدرتی است که اذهان را تحت تاثیر قرار داده و بعضا به اسارت میکشد. رسانهها به عنوان ابزار این قدرت، این توان را دارند که اذهان جامعه را درگیر موضوعی خاص نمایند و با بمباران خبری و اطلاعاتی در جامعه، اثری همانند اثر مد نظر تولید کنندگان پیام داشته باشند.
البته تاکید بیش از اندازه به قدرت و تاثیر رسانه ها در جهان امروز و در پرتو نظریات جدید ارتباطات و رسانه، امری نامعقول و نادرست جلوهگر مینماید اما میتوان کارکرد آموزشی رسانه ها را حتی در پرتو اثرات محدود استفاده از رسانهها نیز در راستای فراگیر شدن مفاهیم حقوق شهروندی مورد استفاده قرار داد. این امر نیازمند برنامهریزی درست، برنامهسازی و تولید پیامهای مورد اقبال جامعه و مبتنی بر تکنولوژیهای نو و ابزراهای رسانهای جدید است تا بتوان نسل جدید جامعه را در جهت دستیابی به اهداف حقوق شهروندی ترغیب و تشویق کرد.
آموزش و تبلیغِ درست و در کنار آن تولید محتوای مناسب و در خور طبقات مختلف جامعه، میتواند زمینههای آشنایی با حقوق شهروندی مصرح در قانون و منشور حقوق شهروندی را در جامعه مطرح و توان لازم به افکار عمومی جامعه برای بهرهبرداری از مفاد آن و مقابله با ناقضان این حقوق را فراهم آورد. پرداختن به این مقوله در واقع پاسخ سوال مطرح شده در مقدمه مقاله در خصوص جایگاه قدرت نرم و رسانه در بسط و توسعه حقوق شهروندی و آشنایی مردم با حقوق شهروندی خود، می باشد.
در مقابل، شواهد روانشناختی و جامعه شناختی نشان میدهد که با وجود قدرتِ فراگیر رسانهها، مخاطبان عموما حداقل آزادی عمل و استقلال خود را حفظ میکنند و کم و بیش از وسایل ارتباط جمعی فعالانه بهره میبرند. به عبارت دیگر صرف نظر از قدرت نمادین رسانه های خبری حداقل برخی از مخاطبان رسانهها میتوانند در برابر اقناع شدن مقاومت کنند. این بدان معنا است که تاثیر گذاری ذهنی رسانهها در شرایطی بسیار کارآمد است و در زمانی است که مخاطبان ماهیت یا پیامدهای این تاثیرگذاری را در نمییابند یا در مواردی که با اختیار خود تغییر عقیده میدهند یا همانند مواردی که گزارشهای خبری را واقعی تلقی میکنند، یا اظهار نظر خبرنگاران را مشروع یا صحیح میپندارند.
در این میان آنچه که بیشتر قدرت رسانهها را معنا و مفهوم میدهد، ایده "جوزف نای" Joseph Nye در خصوص یکی از منابع قدرت نرم است که نیروهای فرهنگی و از طریق رسانه های مورد علاقه مردم مانند تلویزیون، شرکتهای چند ملیتی، تصویر مارک ها و حتی قیافه ورزشکاران و هنرمندان، را شامل میشود. توجه به این نکته نیز ضروری است که رسانهها لزوما الگوهای قدرت و نفوذ را به چالش نکشیدهاند. تأثیر آنها ناشی از چگونگی کنترل اوضاع و نحوه تعامل با محیطی که درد آن ظهور یافتهاند، بوده است.
آموزش و تبلیغِ درست و در کنار آن تولید محتوای مناسب و در خور طبقات مختلف جامعه، میتواند زمینههای آشنایی با حقوق شهروندی مصرح در قانون و منشور حقوق شهروندی را در جامعه مطرح و توان لازم به افکار عمومی جامعه برای بهرهبرداری از مفاد آن و مقابله با ناقضان این حقوق را فراهم آورد.
برای تحقق قدرت انواع رسانهها، مدیران و فعالان این بخش باید فاکتورهایی نظیر دسترسی، شناخت اجتماعی، درک مطلب و الگوهای ذهنی را مدنظر قرار دهند. در بحث دسترسی، باید این مساله را مورد توجه قرار داد که نفوذ در وسایل ارتباط جمعی و هدایت آن، یکی از شرایط حیاتی قدرت در جوامع اطلاعاتی معاصر است. ضمن اینکه نفوذ در افکار عمومی از طریق رسانهها برای گروه های نخبه سیاسی، اجتماعی و... فراهم میشود.
باید این مساله را نیز در نظر داشت که مخاطبان رسانههای جمعی نیز باید از مطالب نشر یافته درک درست و دقیقی داشته باشند تا تحت تاثیر قرار گیرند. الگوی ذهنی هر فرد نیز میتواند با دریافت اطلاعات دقیق تر از موضوعات مختلف تغییر کند که در واقع میتوان گفت که رسانهها میتوانند با ارایه اطلاعات مدنظر خود در مورد مسایل متفاوت اذهان مخاطبان خود را هدایت کنند و الگوی ذهنی آنها را آنطور که خود میخواهند تغییر دهند.
در همین راستا، رسانهها نقش اصلی و اساسی در پاسخگویی دولت ایفا میکنند. صاحبان رسانههای قدرتمند میتوانند برای دستکاری اطلاعات برای اهداف خود تلاش کنند.
با عنایت به این رویکرد و با توجه به کارکرد آموزشی رسانهها، میتوان ذهنیت مخاطبان را در مورد حقوق شهروندی خود به نحوی تغییر داد که هم آشنایی کامل با مفاهیم آن حاصل شود و هم بتوان در اجرا و تحقق آن گامهای اساسی برداشت.
در واقع میتوان با بهرهگیری از توان و قدرت نرم و رسانهها و کارکردهای آموزشی آنها، ضمن تاثیرگذاری بر قلب و روح و ذهن مخاطبان، آنان را تحت تاثیر مقولهای به نام حقوق شهروندی قرار داد و از طریق کارکرد آموزشی رسانهها، آموزشها، دانش و اطلاعات لازم در خصوص حقوق شهروندی را در اختیار مخاطبان قرار داد و آنان را ضمن آشنا کردن با حقوق شهروندی خود، در دستیابی به اهداف مربوطه در جامعه یاری کرد.
تحقق اهداف مربوط به حقوق شهروندی و در پی آن اهداف مصرح در منشور حقوق شهروندی، نیازمند به کارگیری ابزارهای قدرتمندی چون رسانه است تا از این طرق بتوان اذهان و افکار جامعه را با این موضوع درگیر کرد.
امروزه رسانه به عنوان ابزار مهم قدرت نرم، توان تاثیرگذاری بر ذهن و فکر مخاطبان را دارد تا آنچه که به عنوان اهداف تولید کننده پیام، صاحبان رسانه و قدرت است، به مخاطبان انتقال داده و عملکرد و واکنش آنها را بر اساس خواست صاحبان قدرت و رسانه تغییر دهند.
اصولا فضای امروز جامعه اطلاعاتی، امکان استفاده روزافزون از ابزارهای قدرت نرم و یا رسانه ها را به خوبی فراهم کرده و ظهور رسانههای جدید مبتنی بر اینترنت، این امکان را بیش از پیش مهیا ساخته تا بتوان تسلط لازم را بر فضای فکری جامعه را از این رهگذر، اعمال کرد.
از سوی دیگر کارکرد آموزشی رسانهها این امکان را فراهم کرده است که بتوان با بهره گیری از این توان، آموزشهای لازم را در اختیار مخاطبان قرار داد. توان بالای رسانهها در آموزش مباحث جدید و پایه گذاری ایدهها و نظریات نو، امکانی کارآمد برای آموزش امورات مربوط به حقوق شهروندی فراهم کرده است و عملا تبدیل به رکن اساسی و اصلی این موضوع شده است.
آشنا کردن شهروندان با حقوق اولیه و ابتدایی شان و نیز ترویج منشور حقوق شهروندی در جامعه ناگزیر از بهره گیری از قدرتی است که اذهان را تحت تاثیر قرار داده و بعضا به اسارت میکشد. رسانهها به عنوان ابزار این قدرت، این توان را دارند که اذهان جامعه را درگیر موضوعی خاص نمایند و با بمباران خبری و اطلاعاتی در جامعه، اثری همانند اثر مد نظر تولید کنندگان پیام داشته باشند.
البته تاکید بیش از اندازه به قدرت و تاثیر رسانه ها در جهان امروز و در پرتو نظریات جدید ارتباطات و رسانه، امری نامعقول و نادرست جلوهگر مینماید اما میتوان کارکرد آموزشی رسانه ها را حتی در پرتو اثرات محدود استفاده از رسانهها نیز در راستای فراگیر شدن مفاهیم حقوق شهروندی مورد استفاده قرار داد. این امر نیازمند برنامهریزی درست، برنامهسازی و تولید پیامهای مورد اقبال جامعه و مبتنی بر تکنولوژیهای نو و ابزراهای رسانهای جدید است تا بتوان نسل جدید جامعه را در جهت دستیابی به اهداف حقوق شهروندی ترغیب و تشویق کرد.
آموزش و تبلیغِ درست و در کنار آن تولید محتوای مناسب و در خور طبقات مختلف جامعه، میتواند زمینههای آشنایی با حقوق شهروندی مصرح در قانون و منشور حقوق شهروندی را در جامعه مطرح و توان لازم به افکار عمومی جامعه برای بهرهبرداری از مفاد آن و مقابله با ناقضان این حقوق را فراهم آورد. پرداختن به این مقوله در واقع پاسخ سوال مطرح شده در مقدمه مقاله در خصوص جایگاه قدرت نرم و رسانه در بسط و توسعه حقوق شهروندی و آشنایی مردم با حقوق شهروندی خود، می باشد.