تبیان، دستیار زندگی

چرا زنان مدیریت زندگی خود را از دست داده‌اند؟

زنان در چنگ "صنعت فرهنگ"/ نیازسازی كاذب؛ سلاح سرمایه‌داری در هجمه به جامعه

ما تا ابد می‌توانیم درباره این كه كدام آهنگ پاپ یا كدام تیم فوتبال بهتر است؛ بحث كنیم و از شباهت‌های شالوده‌ای، نوعی امنیت كاذب به دست آوریم و از نیازهای اصیل‌مان غافل شویم.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : ساجده مقدمی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
زنان

 

واقعیت امر این است كه پیشرفت‌های علم و تكنولوژیكی وضعیت ما را بهبود بخشیده و مخصوصا شرایط مادی و فیزیكی ما را ارتقا داده است. اما اگر كمی دقیق شویم متوجه می‌شویم تنها برخی ظواهر تغییر كرده و ما هنوز از همان بحران‌های فرهنگی و فقرهای معنوی گذشتگانمان رنج می برد.

مدرنیته با ظاهر موجه عقل‌گرایانه‌اش و با داعیه بی‌طرفی‌اش سعی در بهبود اوضاع بشریت داشت. اما عملا بشریت را به بیراهه برده است. شاید اكنون دیگر مجبور نباشیم روزها و ماه‌ها را صرف طی مسافت بین شهرها كنیم و بدون دغدغه و با امنیت خاطر در مدرن‌ترین ماشین‌ها سفر كنیم؛ یا با هواپیما در كوتاه‌ترین زمان ممكن به دوردست ترین نقاط زمین برسیم. با ماشین‌های مدرنی هم‌چون ماشین ظرفشویی،ماشین لباسشویی، چای‌ساز و .... كارهای خانه را با سرعت بیشتر و فشارهای جسمی كمتر انجام دهیم.

در همین راستا می توان از هزاران پیشرفت تكنولوژیكی جدیدی نام برد كه زندگی را برای ما راحت‌تر كرده‌اند. اما بیراهه‌اند از آن جهت كه ما درگیر نیازهای كاذبی شده‌ایم كه سرمایه‌داری برای ما ایجاد كرده تا منافع خود را عملی كند و سیستم سرمایه‌دارانه را همچنان سرپا نگه دارد و فطرت ما را از نیازهای اصیلی همچون زندگی مبتنی بر عقل، غافل كرده است.

ما درگیر نیازهای كاذبی شده‌ایم كه سرمایه‌داری برای ما ایجاد كرده تا منافع خود را عملی كند و سیستم سرمایه‌دارانه را همچنان سرپا نگه دارد

زمانی که با پیشرفت تکنولوژی ذخیره می‌شود، صرف چه می‌‎شود؟

بیاید به صورت موردی لوازم خانه را بررسی كنیم. اكنون بیشتر خانم‌های خانه‌دار از ظرفشویی، لباسشویی، چای ساز و .... استفاده می‌كنند و در انجام كارهایشان سریع تر عمل می‌كنند. اما حقیقتا، زمانی كه به این نحو صرفه جویی می شود صرف چه كارهایی می شود! زنان ما وقت بیشتری صرف بچه‌های خود می‌كنند! زمان بیشتری را به همسرداری و هم نشینی با همسر اختصاص می‌دهند! ساعات مطالعه روزانه شان افزایش یافته! بیشتر به سلامت خود اهمیت داده و بیشتر ورزش می‌كنند! زمان كمتری را به وب گردی، اینستاگردی و .... اختصاص می دهند! كمتر به بازار می روند و زمان كمتری صرف خرید می كنند! كمتر فیلم می بینند!

سیستم سرمایه‌داری و تلاش در هدایت ذائقه فرهنگی و معنوی ما

حرف بر سر این نیست كه زنان به خرید نروند، فیلم نبینند، پذیرای تكنولوژی‌های مدرن در خانه نباشند و ... ؛ چراكه ما در دنیای مدرن با اقتضائات و ساختارهای خاص خودش زندگی می‌كنیم و در پاره‌ای موارد بدون آنكه خطوط اصلی زیرپا گذاشته شوند؛ می‌توان به این موارد تن داد و از آنها استفاده كرد. در این میان عدم استفاده از این تكنولوژی در راستای تامین منافع و دستیابی به اهداف، كار غیرعقلانی محسوب می‌شود، اما نكته اصلی این است كه ذائقه و سلیقه فرهنگی و معنوی ما را سیستم سرمایه‌داری تعیین نكند. ما خود جهت‌دهنده و تعیین‌كننده مسیر زندگی خود و خانواده‌مان باشیم و در دام مصرف‌گرایی و نیازهای كاذب سرمایه داری نیافتیم.

«صنعت فرهنگ» چیست؟

نكته دقیقا همین جاست. صنعت مدرن علی رغم همه ی پیشرفت هایش ما را از درون تهی كرده است. این تهی كردن متضمن آن چیزی است كه بسیاری هم چون متفكران مكتب فرانكفورت از ان به عنوان«صنعت فرهنگ» نام می برند. صنعت فرهنگ، فرهنگ را به تكرار اجمالی شكل های از پیش تعیین شده ای بدل می كند؛ فرهنگی كه تا پیش از این بیانگر آزادی و فردیت بود. اكنون به وسیله ای برای سرگرم كردن توده ها تبدیل شده است.

صنعت فرهنگ، فرهنگ را به تكرار اجمالی شكل های از پیش تعیین شده ای بدل می كند؛ فرهنگی كه تا پیش از این بیانگر آزادی و فردیت بود. اكنون به وسیله ای برای سرگرم كردن توده ها تبدیل شده است.

صنعت فرهنگ،فیلم‌های هالیوودی و موسیقی جاز

فیلم‌های هالیوودی و موسیقی جاز مظهر این تكرار هستند كه ظاهرا با چیزی تطابق دارند كه تحقق بازاری ان را نیاز مردم می خواند. مردمی كه آگاهی‎شان را همین بازارها و كالاها شكل می‌دهد. نظرسنجی ها و تحقیقاتی كه ما را بازیچه می‌كنند و ذائقه و سلیقه ما را در جهت منافع اربابان سرمایه‌دار خود جهت می‌دهند.

صنعت فرهنگ ما را درگیر اموری خرد و سطح پایین می كند

این نظرسنجی‌ها در ظاهر به دنبال آنند كه نظرات مشتریان را به تولیدكنندگان انتقال دهند، اما در باطن در جستجوی تسلط بیشتر بر مشتریان و فهم ذائقه انها و تولید كالایی در جهت نظر آنها هستند. مشتریان همین كه كالایی مطابق با سلیقه خود می‌بینند؛ احساس رضایت می‌كنند و خوشحال هستند كه تولیدكنندگان به نظر انها اهمیت می‌دهند. اما واقعیت آن است كه صنعت فرهنگ ما را درگیر اموری خرد و سطح پایین می كند. مثل اینكه فلان نوع گلدان قشنگ تر است یا آن یكی. كدام مارك تلویزیون بهتر است! جدیدترین مدل گوشی چیست!    

صنعت فرهنگ «نیازهای كاذب» را تولید و ارضا می‌كند

در همین صنعت فرهنگ است كه «نیازهای كاذب و اصیل» از هم تفكیك می‌شوند. صنعت فرهنگ «نیازهای كاذب» را تولید و ارضا می كند. یك نیاز حقیقی نیازی است كه می توان ان را نشأت گرفته از و یا بیانگر نیروهای خلاق و عقلانی تصور كرد كه مرا به یك انسان تبدیل می كند؛ نیازی است كه چنانچه ارضا شود به من امكان می دهد كنترلم را بر زندگی در پیوند با دیگران اعمال كنم و رابطه‌ام را با دیگران تعمیق بخشم و غنی سازم. نیازهای كاذب را می‌توان حالت تحریف شده نیازهای حقیقی به شمارآورد.


دو راه صنعت فرهنگ برای سازمان‌دهی فرهنگ عامه

با این اوصاف صنعت فرهنگ، فرهنگ عامه را طوری سازمان دهی می كند كه نوعی امنیتِ كاذبِ جانشین، تولید كند كه تا اندازه ای هم موثر است. صنعت فرهنگ این كار را با دو شیوه انجام می‌دهد: استانداردسازی و القای فردیت دروغین به افراد. استانداردسازی به معنای آن است كه محصولات خود را استاندارد می كند و با این محصولات استاندارد شده و یكدست و تكراری و همگن، افراد تصور آزادی، انتخاب و منحصر به فردبودن می كنند. در واقع ما تا ابد می توانیم درباره این كه كدام آهنگ پاپ یا كدام تیم فوتبال بهتر است؛ بحث كنیم و از شباهت های شالوده ای، نوعی امنیت كاذب به دست آوریم.

مثال عینی نیازهای كاذب را می‌توان در خرید و بازار رفتن و پاساژگردی خانم‌های جامعه دید. زنان جامعه ما تحت فشار ساختارهای اجتماعی دائما حس می‌كنند باید لباس‌های نو بخرند و مطابق با سلیقه بازار خودشان و حتی بچه‌ها و همسرشان را نو كنند. بسیاری از ما خرید را نوعی تفریح و سرگرمی می‌دانیم كه اسباب نشاط ما را فراهم می‌كند. اما واقعیت مطلب این است كه ما با این نحوه تفكر عملا بازار سرمایه‌داری را گرم و جیب سرمایه داران را پرپول می‌كنیم.

بسیاری از ما خرید را نوعی تفریح و سرگرمی می‌دانیم كه اسباب نشاط ما را فراهم می‌كند. اما واقعیت مطلب این است كه ما با این نحوه تفكر عملا بازار سرمایه‌داری را گرم و جیب سرمایه داران را پرپول می‌كنیم.

نیاز كاذب؛ سلاح سیستم سرمایه‌داری در هجوم به جامعه زنان

سیستم سرمایه‌داری زنان جامعه را به عنوان هسته و مركز جامعه مورد هجمه نیازهای كاذب قرار می دهند و آنها را در دور باطل برآوردن این نیازها قرار می دهند. در این میان صنعت فرهنگ این حس را به ما القا می كند كه ما در آزادی و اختیار بی حد و حصری نسبت به گذشتگانمان به سر می بریم؛ چراكه در كمال آرامش می توانیم فلان كفش یا لباس را مطابق با سلیقه مان انتخاب كنیم. اینجاست كه ما مشغول امور بی اهمیت می شویم و از اصل ماجرا غفلت می‌كنیم.

سیستم سرمایه‌داری و سودی که از طرفداری ما از فلان تیم فوتبال یا فلان خواننده می‌برد

اصل ماجرا این است كه سیستم سرمایه داری ما را درگیر اموری فاقد اهمیت هم چون طرفداری از فلان خواننده یا تیم فوتبال كرده است. در صورتی كه این امور اهمیت جزئی دارند و در دنیا با طرفداری ما از فلان تیم هیچ چیزی جابه‌جا نمی شود! اصل ماجرا این است كه ما مدیریت زندگی شخصی و اجتماعی مان را از دست داده ایم. سیستم سرمایه‌داری است كه مشخص می كند چه نوع تفریحی بكنیم، چه سرگرمی هایی داشته باشیم و ... .در این سیستم است كه زنان با جهت‌دهی فیلم‌های هالیوودی و فرهنگ متاثر از آن مدیریت تربیت فرزندان و زندگی خانوادگی شان را از دست می‌دهند.

سرمایه داری با تولید انبوه، هنر را بی‌معنا کرده

البته سخن صنعت فرهنگ منحصر به فیلم‌های هالیودی نمی‌شود. این صنعت، هنر داخلی را نیز از معنا تهی كرده و فرهنگی استاندارشده و فردیتی دروغین به ما القا می كند. سرمایه داری با تولید انبوه، حتی هنر را نیز بی معنا می كند. چراكه هنر نه دیگر به عنوان شی منحصر به فرد كه هنرمندی با دل و جان آن را خلق كرده بلكه به عنوان تولیدی انبوه برای تسلط بر مخاطب و تغییر ذائقه او ایجاد می شود.

چگونه معنا، مفهوم و معنویت را به زندگی بازگردانیم؟

البته در این میان سخن گفتن از حذف تكنولوژی ها و پشت كردن به تكنولوژی ها نیز بیهوده است و نوعی پسرفت محسوب می شود. زیرا عملا با كنارگذاشتن تكنولوژی ها به عقب بازگشته ایم و نسینجیده زندگی را برای خودمان دشوار كرده ایم. اصل كلام این است كه با برگرداندن عقل ذاتی و نه عقل صوری و عقل مدنظر تكنوكرات‌ها معنا و مفهوم و حتی معنویت را به زندگی مان بازگردانیم.

توجه به هجمه و فشارهای سیستم سرمایه داری به زنان از آن جهت مهم است كه زنان به عنوان نقطه ثقل خانواده نه تنها تاثیرپذیر بلكه تاثیرگذار نیز هستند.

توجه به هجمه و فشارهای سیستم سرمایه داری به زنان از آن جهت مهم است كه زنان به عنوان نقطه ثقل خانواده نه تنها تاثیرپذیر بلكه تاثیرگذار نیز هستند. پیش پا افتاده ترین تحلیل آن است كه زنانی كه تحت تاثیر نیازهای كاذب سیستم سرمایه دارانه قرار می گیرند، برای برآوردن این نیازها به همسر و فرزندان خود فشار می آورند و در نظر فرزندانشان نیازهای كاذب و تأمین آنها را بزرگ جلوه می دهند و زندگی فرزندان و همسر خود را در مسیر انتخاب این نیازها و برآوردن شان قرار می دهند.

در نهایت با توده ای از عوام مواجه هستیم كه جز به حواشی نمی پردازند و از اصل غافل شده‌اند. به خروجی های این خانواده نیز نمی توان امیدی داشت؛ چراكه آدم‌هایی كوچك هستند كه فقط در پازل سرمایه‌داری بازی می‌كنند. گذران اوقات فراغت، نوع لباس، خوراك، مدرسه، ورزش و .... همه را سیستم سرمایه‌داری تعیین می كند و خانواده‌ها هم بدون تعقل خود را در مسیر این سیلاب قرار می‌دهند. خروجی این خانواده‌ها توده ای از عوام است كه صنعت فرهنگ آنها را جلو می برد و دائما از درون تهی می شوند و توانایی نقد و تعقل و بازگشت به فطرت اصلی شان را از دست داده اند.

منابع:
1. كشاكش آرا در جامعه شناسی. استیون سیدمن؛ ترجمه هادی جلیلی. نشر نی.
2. نظریه اجتماعی مدرن.یان كرایب؛ ترجمه عباس مخبر.نشرآگه.
3.نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر. جورج ریتزر؛ ترجمه محسن ثلاثی.انتشارات علمی.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.