تصویری از جامعه مدرن در کتاب «نظام اشیا»
فرهنگ مصرفی
این کتاب برای ترسیم نظام اشیاء با گره زدن اندیشههای فروید، سوسور و مارکس به یکدیگر سعی دارد به سؤالهایی پاسخ دهد که هر یک از این اندیشهها به تنهایی از یافتن پاسخی برای آنها عاجزند.
کتاب نظام اشیاءِ ژان بودریار در سال 1968 میلادی منتشر شد. این کتاب که تحت تأثیر تز دکتری بودریار نگاشته شده سعی دارد تعریفی از جایگاه اشیاء در جهان مصرفی معاصر ارائه دهد. جهانی که اشیاء نسبت به گذشته رو به فزونی هستند و هریک جدای از فلسفهی کاربردیشان، وجههای نمادین پیدا کردهاند. به عبارت دیگر حالا اشیاء صرف نظر از اینکه به چه کار ما میآیند برای ما حامل پرستیژ هستند. برای نمونه استفاده از آیینه در فضاهای گوناگون خانهی شخص بورژوا اموال و اشیاء او را متکثر جلوه میدهد و جایگاه اجتماعی او را بیشتر به رخ دیگران میکشد. از سوی دیگر نه تنها وسایل داخل خانه بلکه نحوهی دکوراسیون داخلی منزل نیز تغییر کرده و بر تنهایی انسان مدرن صحه میگذارد. چیدمان مبلها به گونهای است که نگاهها بر هم متمرکز نباشد و انسان به راحتی بتواند در صورت نیاز در تنهایی خود سیر کند.
این کتاب با گره زدن اندیشههای فروید، سوسور و مارکس به یکدیگر سعی دارد به سؤالهایی پاسخ دهد که هر یک از این اندیشهها به تنهایی از یافتن پاسخی برای آنها عاجزند. ترکیب سه دیدگاه از زیرشاخههای روانشناسی، نشانهشناسی و جامعهشناسی برای شناخت معنای دوم اشیاء در دنیای حاضر به کار بودریار میآیند. برای نمونه اگر مارکس کالاها را به جهت وجه اقتصادی آنها ارزیابی میکرد، حالا بودریار با همان تأکید بر کالا و اشیاء، بر وجه فرهنگی و نمادین بودن آنها اصرار دارد.
بودریار در این کتاب از به پایان رسیدن دورهی تولید سخن میگوید. از نگاه او جامعهی امروز جامعهی مصرف است. انسان مدرن با اشیاء احاطه شده است. اشیائی که ضمن اینکه وعدهی برآوردن نیازهایش را میدهند، تماماً خود را با شخص تطبیق میدهند. به عبارت دیگر اگر در دوران تولید این فرد بود که ملزم به تطبیق خود با جامعه بود، حالا این اشیاء هستند که ادعا میکنند با شخص هماهنگ شدهاند. رنگ و لعاب پیدا کردن اشیاء دنیای مدرن و تنوع بیش از حد آنها حاکی از همین تلاش برای شخصیسازی است.
اشیاء هرچند ابتدا برای نزدیکتر شدن روابط انسانی ساخته شدند اما بر خلاف آنچه که انتظار میرفت موجب دور شدن انسانها از یکدیگر شدند. بودریار در مورد اتومبیل این طور میگوید: «اتوموبیل دیگر موانع موجود میان انسانها را از میان برنمیدارد، بلکه، انسانها در اینجا روی چیزی سرمایهگذاری میکنند که آنها را از هم جدا میسازد.» (صفحهی 142) حالا برای جبران این کمبود در روابط انسانی در دنیای مدرن اشیائی مورد استفاده قرار میگیرند تا جای خالی این کمبود را برطرف کنند. اشیائی که فرد به واسطهی آنها بیشتر در خود فرو میرود.
اشیاء در عین حالی که ماحصل فرهنگ هستند اما سعی دارند خود را به طبیعت نزدیک کنند تا جای خالی آن را جبران کنند. برای نمونه با طراحی نقش برگ و گل روی بشقابها سعی بر این است که بشقاب چینی را به گل و برگهایی که پیش از این در آن انسان بدوی غذا میخورد، شبیه کند. به عبارت دیگر، طبیعت به مثابهی مبدأ آرمانی در نظر گرفته میشود.
بودریار همچنین استفاده از عتیقه در جوامع پیشرفته را تلاش برای ارجاع به گذشتهی اسطورهای خود که حکایت از مبدأ و اصل وجودی دارد، میداند. عتیقهها هرچند در ویترین و یا روی میزها به نمایش گذاشته میشوند اما هیچ کارکردی ندارند و تنها جنبهی دلالتبخشی دارند. در جوامع صنعتی و پیشرفته، فرد برای اینکه از گذشتهی خود کنده شده، با هراس رو به رو میشود و از این رو با جمعآوری عتیقه ترس از بیهویتی خود را تسکین میدهد. این روند در جوامع توسعهنیافته معکوس است. در این جوامع با مالکیت اشیاء تکنیکیست که فرد سعی دارد خود را به اعضای جامعهی مدرن شبیه کند. برای نمونه پیش از اینکه رادیو و یا تلویزیون در جوامع در حال توسعه فراگیر شوند، داشتن رادیو و یا تلویزیون برای اعضای خانواده حامل پرستیژ بود. «نزد توسعهنیافتهها قدرت در قالب شئ تکنیکی، حالت یادگارپرستانه پیدا میکند و نزد افراد متمدن و تکنیکی شئ اسطورهای دربردارندهی تولد و اصالت است.» (صفحهی 93)
یکی دیگر از مباحث جالب توجه در کتاب، خرید اقساطی است. به قول بودریار در دنیای کنونی مصرف بر انباشت مال مقدم است. فرد با سرمایهگذاری اجباری صاحب کالایی میشود و خود را ملزم به کار بیشتر برای پرداخت بهای آن میکند. این پدیدهی رو به رشد در دنیای کنونی به وضعیت جوامع فئودالی شبیه است که بخشی از کار از قبل به ارباب فروخته شده است.
هرچند مباحث کتاب پراکنده و بدون نظم بیان شدند اما برای همهی علاقهمندان به موضوع جامعهشناسی توصیه میشود. بودریار به زیبایی در این کتاب عامل اصلی در دستان نظام سرمایهداری کنونی، یعنی فرهنگ مصرفی، را به تصویر میکشد. فرهنگ مصرفیای که در دل خود حاوی ملازماتی است که از هرنوع مقابله یا انقلابی که مارکس تصور آن را میکرد، جلوگیری میکند. تنوع بینظیر کالاها در دنیای مدرن توهم آزادی را به مردم القا میکند. این در حالی است که فرهنگ مصرفی هم تقاضا را در کنترل خود دارد و هم عرضه را.
نظام اشیاء
نویسنده: ژان بودریار
مترجم: پیروز ایزدی
انتشارات: ثالث/ 228 صفحه
این کتاب با گره زدن اندیشههای فروید، سوسور و مارکس به یکدیگر سعی دارد به سؤالهایی پاسخ دهد که هر یک از این اندیشهها به تنهایی از یافتن پاسخی برای آنها عاجزند. ترکیب سه دیدگاه از زیرشاخههای روانشناسی، نشانهشناسی و جامعهشناسی برای شناخت معنای دوم اشیاء در دنیای حاضر به کار بودریار میآیند. برای نمونه اگر مارکس کالاها را به جهت وجه اقتصادی آنها ارزیابی میکرد، حالا بودریار با همان تأکید بر کالا و اشیاء، بر وجه فرهنگی و نمادین بودن آنها اصرار دارد.
بودریار در این کتاب از به پایان رسیدن دورهی تولید سخن میگوید. از نگاه او جامعهی امروز جامعهی مصرف است. انسان مدرن با اشیاء احاطه شده است. اشیائی که ضمن اینکه وعدهی برآوردن نیازهایش را میدهند، تماماً خود را با شخص تطبیق میدهند. به عبارت دیگر اگر در دوران تولید این فرد بود که ملزم به تطبیق خود با جامعه بود، حالا این اشیاء هستند که ادعا میکنند با شخص هماهنگ شدهاند. رنگ و لعاب پیدا کردن اشیاء دنیای مدرن و تنوع بیش از حد آنها حاکی از همین تلاش برای شخصیسازی است.
اشیاء هرچند ابتدا برای نزدیکتر شدن روابط انسانی ساخته شدند اما بر خلاف آنچه که انتظار میرفت موجب دور شدن انسانها از یکدیگر شدند. بودریار در مورد اتومبیل این طور میگوید: «اتوموبیل دیگر موانع موجود میان انسانها را از میان برنمیدارد، بلکه، انسانها در اینجا روی چیزی سرمایهگذاری میکنند که آنها را از هم جدا میسازد.» (صفحهی 142) حالا برای جبران این کمبود در روابط انسانی در دنیای مدرن اشیائی مورد استفاده قرار میگیرند تا جای خالی این کمبود را برطرف کنند. اشیائی که فرد به واسطهی آنها بیشتر در خود فرو میرود.
اشیاء در عین حالی که ماحصل فرهنگ هستند اما سعی دارند خود را به طبیعت نزدیک کنند تا جای خالی آن را جبران کنند. برای نمونه با طراحی نقش برگ و گل روی بشقابها سعی بر این است که بشقاب چینی را به گل و برگهایی که پیش از این در آن انسان بدوی غذا میخورد، شبیه کند. به عبارت دیگر، طبیعت به مثابهی مبدأ آرمانی در نظر گرفته میشود.
در جوامع صنعتی و پیشرفته، فرد برای اینکه از گذشتهی خود کنده شده، با هراس رو به رو میشود و از این رو با جمعآوری عتیقه ترس از بیهویتی خود را تسکین میدهد.
بودریار همچنین استفاده از عتیقه در جوامع پیشرفته را تلاش برای ارجاع به گذشتهی اسطورهای خود که حکایت از مبدأ و اصل وجودی دارد، میداند. عتیقهها هرچند در ویترین و یا روی میزها به نمایش گذاشته میشوند اما هیچ کارکردی ندارند و تنها جنبهی دلالتبخشی دارند. در جوامع صنعتی و پیشرفته، فرد برای اینکه از گذشتهی خود کنده شده، با هراس رو به رو میشود و از این رو با جمعآوری عتیقه ترس از بیهویتی خود را تسکین میدهد. این روند در جوامع توسعهنیافته معکوس است. در این جوامع با مالکیت اشیاء تکنیکیست که فرد سعی دارد خود را به اعضای جامعهی مدرن شبیه کند. برای نمونه پیش از اینکه رادیو و یا تلویزیون در جوامع در حال توسعه فراگیر شوند، داشتن رادیو و یا تلویزیون برای اعضای خانواده حامل پرستیژ بود. «نزد توسعهنیافتهها قدرت در قالب شئ تکنیکی، حالت یادگارپرستانه پیدا میکند و نزد افراد متمدن و تکنیکی شئ اسطورهای دربردارندهی تولد و اصالت است.» (صفحهی 93)
یکی دیگر از مباحث جالب توجه در کتاب، خرید اقساطی است. به قول بودریار در دنیای کنونی مصرف بر انباشت مال مقدم است. فرد با سرمایهگذاری اجباری صاحب کالایی میشود و خود را ملزم به کار بیشتر برای پرداخت بهای آن میکند. این پدیدهی رو به رشد در دنیای کنونی به وضعیت جوامع فئودالی شبیه است که بخشی از کار از قبل به ارباب فروخته شده است.
هرچند مباحث کتاب پراکنده و بدون نظم بیان شدند اما برای همهی علاقهمندان به موضوع جامعهشناسی توصیه میشود. بودریار به زیبایی در این کتاب عامل اصلی در دستان نظام سرمایهداری کنونی، یعنی فرهنگ مصرفی، را به تصویر میکشد. فرهنگ مصرفیای که در دل خود حاوی ملازماتی است که از هرنوع مقابله یا انقلابی که مارکس تصور آن را میکرد، جلوگیری میکند. تنوع بینظیر کالاها در دنیای مدرن توهم آزادی را به مردم القا میکند. این در حالی است که فرهنگ مصرفی هم تقاضا را در کنترل خود دارد و هم عرضه را.
نظام اشیاء
نویسنده: ژان بودریار
مترجم: پیروز ایزدی
انتشارات: ثالث/ 228 صفحه
بیشتر بخوانید: کتاب هایی برای بهتر زندگی کردن |