آشنایی با علوم حدیث
(10)
علمی برای زیر و رو كردن بعضیها!
معرفی علم رجال حدیث
نقل روایات دینى و تاریخى همراه با سندهای آنان به مسلمانان اختصاص داشته و منابع دینى و تاریخى سایر ادیان و ملل فاقد چنین امتیازى است. به نظر مىرسد توصیههاى پىدرپى پیشوایان دینى به آوردن سند در كنار متن روایتها، زمینهساز این امر بوده است.
رجال دانشی است كه به معرفی راویان و صفاتی كه در پذیرش، یا عدم پذیرش راویان و كلامشان نقش دارد ـ نظیر ایمان و عدالت ـ می پردازد و از چگونگی و راهكارها و ملاكهای تأیید و یا رد [توثیق و جرح] راویان و نیز راههای رفع تعارض میان جرح و تعدیل سخن به میان می آورد.
می دانیم كه احادیث معصومین –علیهم السلام- همراه با سند به دست ما رسیده است. مقصود از سند سلسلهای از راویان است كه به ترتیب دورههای تاریخی هر یك از آنان آن كلام از معصوم را برای دیگری نقل كرده است. به عنوان مثال در كتاب كافی به چنین روایتی بر می خوریم:
محمد بن یحیی، عن محمد بن عبد الجبار، عن محمد بن اسماعیل، عن علیّ بن النعمان، عن ابن مسكان، عن ابی بصیر، عن ابی عبدالله علیه السلام قال: قال لی: یا أبا محمد ! انّ الله عزّ و جلّ لم یعط الانبیاء شیئاً إلا و قد اعطاه محمّداً صلی الله علیه و آله.
ای ابابصیر خداوند عزوجل به پیامبران چیزی نداد مگر آن كه آن را به محمد صلی الله علیه و آله ارزانی داشت. (2)
در این روایت كه مربوط به كتاب حجت و از جمله روایات مربوط به عقائد است، نام شش راوی برده شده كه به ترتیب روایت مزبور را از امام صادق علیه السلام نقل كرده اند. این شش تن عبارتند از: محمد بن یحیی، محمد بن عبدالجبار، محمّد بن اسماعیل، علیّ بن نعمان، ابن مسكان، ابوبصیر. پیداست كه مرحوم كلینی (م 329 ) از محدثان سده چهارم، تا عصر امام صادق علیه السلام ـ یعنی سالهای 114 تا 148 هجری (3) بیش از 150 فاصله داشته است.
بنابر این قطعاً او این روایت را از طریق راویان پیش از خود شنیده، یا به یكی از طرق دیگر، دریافت كرده و برای ما نقل نموده است.
اگر او نام این راویان و سلسله سند را ذكر نمی كرد، ما راه تحقیق مناسبی برای دستیابی به اطمینانی آرام بخش كه صدور روایت از امام علیه السلام را اثبات كند، نداشتیم، مگر آن كه با خود می گفتیم كه كلینی از محدثان بزرگ و محتاط است و لابد خود از راویان پیشین شنیده كه برای ما نقل كرده است.
افزون بر آن كه این اندیشه ما را به اطمینان كافی نمی رساند، محذور دیگری در برداشت و آن این كه شاید او در قضاوت درباره عدالت، وثاقت و ایمان راویان دچار اشتباه شده باشد. ذكر نام راویان و سلسله سند، این امكان را برای ما فراهم می سازد كه از منظر اجتهادی و مبانی نظری خود شرائط راویان را مورد بررسی قرار دهیم.
حال می خواهیم بدانیم، اولاً: این شش راوی چه كسانی هستند ؟ و در چه عصری می زیسته و با چه كسانی معاصر بوده اند؟ آیا در حوزه عقیده به امامت ائمه -علیهم السلام- اعتقاد داشتهاند؟ آیا در حوزه اخلاق انسانهای عادل، یا حداقل راستگو بودهاند؟ تمام اینها پرسش هایی است كه ما برای دستیابی به صحت روایت به پاسخ آنها نیازمندیم.
از سوی دیگر بیش از سیزده سده میان ما و آنها فاصله شده، چگونه می توانیم به این پاسخها دست یابیم. اینجاست كه علم رجال به كمك ما می شتابد و ضمن معرفی هویت راویان، به ما می گوید كه این راوی آیا جزء امامیه است یا نه؟ آیا عادل است یا نه؟ آیا موثق است یا نه؟ از این رو علم رجال به منزله فرهنگ لغتی می ماند كه واژههای دشوار و ناشناخته متون را برای ما معرفی كرده و مبیّن می سازد. این بخش از وظیفه علم رجال بر عهده كتب و منابع رجالی گذاشته شده است.
اما پاره ای از مشكلات است كه صرفاً با مراجعه به این منابع حل نمی شود و می بایست مبانی آن قبلاً تبیین گردد. برخی از این مشكلات بدین شرح است: رجالیون برای تعدیل، توثیق، یا جرح راویان از چه الفاظی استفاده میكنند؟ بر چه مبنایی میتوان به توثیق راویان راه یافت؟ آیا نصّ امام معصوم لازم است؟ آیا جزء اصحاب اجماع بودن برای وثاقت كافی است؟ در مواردی كه میان دیدگاه های رجالیون تضاد وجود داشته باشد و اصطلاحاً در تعارض میان جرح و تعدیل چه باید كرد؟ منابع رجالی شیعه و اهل سنت كدام است و چه تفاوتهایی میان آنها وجود دارد؟
علم رجال به این پرسشها نیز پاسخ میدهد. پس بخشی از مباحث علم رجال صرفاً نظری و بخش دیگر میدانی و كاربردی است. بخش میدانی و كاربردی را میبایست با مراجعه مستقیم به منابع رجالی دنبال كرد، و آنچه معمولاً در كتابهای علم رجال طرح میشود، بخش نخست؛ یعنی مباحث نظری آن است.
پیوند به :
نمیخواهی بدانی حدیث موثق چیست؟
1- وثاقت در لغت به معنای استواری و در اصطلاح این علم به معنای مورد اعتماد و اطمینان بودن است.
2- كافی ج 1 ص 327.
3- امام صادق - علیه السلام - در سال 114 هجری پس از شهادت امام باقر - علیه السلام - به امامت رسید و در سال 148 هجری به شهادت رسید.
ر.ك: علی نصیری - آشنایی با علوم حدیث، ص 205 و پایگاه اینترنتی دارالحدیث