تبیان، دستیار زندگی

لطفا هیجانتان را کنترل کنید

احساسات و هیجانات به لایه کودک درونی شخصی ما بر می گردد. لذا وقتی این لایه به خوبی فعالیت کند و مجال بروز داشته باشد می تواند به مرور ما را به سمت شادی و نشاط و سلامت روان بیشتر سوق دهد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
کنترل هیجانات


  پسری هستم که نمی توانم هیجانات و احساسات درونی ام را بروز دهم و ابراز احساسات کنم. مثلا با دیدن کودکی که بسیار هم دوستش دارم نمی توانم ابراز احساسات کنم و از این قضیه بسیار ناراحتم لطفا من را راهنمایی کنید تا بتوانم خجالتم را کنار بگذارم و راحت تر ابراز احساسات کنم؟


احساسات و هیجانات  به لایه کودک درونی شخصی ما بر می گردد. لذا وقتی این لایه به خوبی  فعالیت کند و مجال بروز داشته باشد می تواند به مرور ما را به سمت شادی و نشاط و سلامت روان بیشتر سوق دهد. بروز احساسات درونی چه در تنهایی و چه در جمع نیاز به پررنگ نمودن این لایه شخصیتی دارد. و البته اکتسابی بوده و می تواند یاد گرفته شود. کافی است گام به گام قدم بردارید و به تدریج این تمرین را داشته باشید. کسانی که بازداری های زیادی دارند همواره چه در غم و چه در شادی احساس و هیجان خود را بروز نمی دهند و چنین امری موجب می شود تا گاه حتی خشم نیز ایجاد کند و یا در مورد برخی هیجانات به بیماری منجر شود.

نشان دادن عملکردهای مناسب هیجانی، قاطعیت، ابراز رضایت، خرسندی، پذیرش انتقاد و امثال آن همه شایستگی‌های هیجانی هستند که ارتباط فرد را با دیگران معنادارتر ساخته و از عناصر مهم و تعیین کننده کارآمدی در زندگی فردی و اجتماعی محسوب می‌شود.

اگر بخواهید و بروز احساسی را غیر مجاز ندانید می توانید با تمرین به نتیجه برسید. پس لازم است در مورد میزان احساسات در رابطه با هر موضوع خوب تامل کنید و از تعصب و بازداری بی دلیل خودداری کنید.


خود آگاهی، که کلید هوش هیجانی است به معنای آگاهی داشتن از احساسات خود، در زمان بروز آنها است. خود آگاهی یعنی بازشناسی احساسات و تمایلات و عواطف خود، شناخت نقاط ضعف و قوت خود و عوامل بوجود آورنده احساسات است.

فردی را در نظر بگیرید که در ابتدای روز، یک ارباب رجوع خشن او را آزرده خاطر ساخته است، سپس ساعت‌ها پس از آن، تند خویی می‌کند، جایی که اصلا مناسب نیست شروع به پرخاش می‌کند (رانندگی) و بدون هیچ دلیلی از افراد خرده می‌گیرد (خانواده). ممکن است او علت اینکه به تندخویی خود ادامه می‌دهد کاملا بی خبر باشد و حتی اگر کسی او را متوجه این امر کند شگفت زده شده و پاسخ تندی به وی بدهد.

اگر این فرد توانایی خود آگاهی داشته باشد می‌تواند مسایل را از نو ارزیابی کند، تصمیم بگیرد و خود را از احساساتی که از صبح بر او چیره شده رها سازد و نگرش و حالت روانی خود را تغییر دهد یعنی آغاز مدیریت بر هیجان خود که یکی دیگر از مولفه‌های هوش هیجانی است. این خودآگاهی می تواند شامل ارزیابی افکار، تعبیر و تفسیر از وقایع و ... می باشد.

گام دوم: مدیریت هیجان است.
خود کنترلی به این معنا نیست که شما احساسات واقعی خود را انکار یا سرکوب نمائید. همچنین به معنا‌ی کنترل بیش از حد و پنهان کردن همه احساسات هم نیست، بلکه به معنای این است که شما انتخاب کنید که هیجاناتتان را چگونه و در چه زمانی بروز دهید و بدین ترتیب قادر می‌شوید به گونه‌ای که به روابطتان با دیگران آسیب نرسد، هیجانات منفی خود را متعادل نموده و به اهداف خود نائل شوید. در بحث کنترل هیجان‌ها هدف، دستیابی به تعادل است نه سرکوبی هیجان‌ها.

هیجان مناسب مطلوب است، یعنی هیجانی که با موقعیت، تناسب دارد و در زمان مناسب به اندازه مناسب، در مقابل فرد مناسب، و به روش مناسب ابراز می‌شود. در واقع کنترل هیجانی، کلید سلامت عاطفی شما می‌باشد. در این حیطه از افکار تعمیم دهنده دوری کنید. در فلان زمان مرا تحویل نگرفتند. نتوانستم احساساتم را به خوبی بروز دهم . دیگران در مورد من چه فکر میکنند. بی دلیل قضاوت نکنید و برچسب نزنید. برای دیگران بی دلیل قانون وضع نکنید مثل این که او باید در مقابل ا حساسات من چنین رفتار کند.

گام سوم: فراگیری مهارت های اجتماعی است.
که مهم ترین آن ها در ارتباط با شما شناسایی حقوق خود و احترا م به حقوق شخصی است. در این صورت است که اگر خواسته شما بر خواسته دیگری ارجح است برای تحقق آن تلاش می کنید و یا زمینه ای را برای تحقق متعادل خواسته هر دو طرف فراهم می آورید . در این صورت است که به احساسات خود نیز جامه عمل می پوشانید و آن را در حد عرف و با توجه به موقعیت اجتماعی و مخاطبین خود برای بروز اماده می کنید. بروز احساسات به بایدها و نبایدها ی شما بر می گردد. وقتی ما آداب و قوانین انعطاف ناپذیری را برای احساسات خود وضع می کنیم برای بروز آن دچار مشکل می شوید . در اصل قضیه باید برای خود مشخص کنیم که چه احساساتی وزین و مجاز است و چه احساساتی غیر مجاز . و سپس با تمرین سعی کنید آرام آرام بروز احساسات را به میزان مجاز ان نزدیک کنیم. شاید در وهله اول تمرین نتوانید به اندازه کافی با یک کودک بازی کنید و یا ابراز احساسات داشته باشید اما با پیشروی و تمرین به مرور بر این امرمسلط می شوید و این تسلط به میزان حقوقی که برای خود قایلید یا میزان احساساتی که مجاز می دانید و خواست و اراده شما بستگی دارد.

اگر بخواهید و بروز احساسی را غیر مجاز ندانید می توانید با تمرین به نتیجه برسید. پس لازم است در مورد میزان احساسات در رابطه با هر موضوع خوب تامل کنید و از تعصب و بازداری بی دلیل خودداری کنید.

منبع: پرسش و پاسخ های عمومی مشاوره روانشناسی مرکز مشاوره تبیان