تبیان، دستیار زندگی

نظریه‌ی جنگ روانی فولر

نقش جنگ روانی در سرنگونی صدام

از نخستین روزهای حمله آمریکا به عراق، هجمه‌ی گسترده‌ای از ابعاد مختلف جنگ روانی Mentally War را شاهد بودیم. آمریکایی‌ها با راه‌اندازی برنامه‌های رادیویی، پخش اعلامیه، انتشار تصاویر شکنجه‌ی اسرای عراقی و ... سعی بر آن داشتند تا ضمن تضعیف روحیه‌ی جنگی سربازان عراقی، دیگر مردم را نیز ملزم به تسلیم در برابر خواسته‌ی آمریکا کنند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
جنگ روانی
کم‌تر کسی جنگ وحشیانه‌ی آمریکا علیه عراق را از یاد بُرده است. جنگی که هزاران نظامی، زن، کودک و کهن‌سال را به خاک و خون کشید.

ابعاد مختلف این جنگ، بارها و بارها از سوی تحلیلگران سیاسی مورد بررسی قرار گرفت و هر بار به نکته‌ای جدید دور از ذهن ختم شد. باید توجه داشت که جنگ آمریکا و عراق، جنگی نبود که سردمداران ایالات متحده، به‌صورت ناگهانی تصمیم آن را گرفته باشند بلکه از ماه‌ها پیش هواپیماهای انگلیسی و آمریکا با پروازهای مکرّر بر فراز شهرهای عراق، اعلامیه‌هایی با مضمون تبیین سیاست‌های دیکتاتوری صدام حسین، پخش می‌کردند.

اختلاف آماری، دلیل جنگ آمریکا و عراق

دیوید بلر David Blair ، نویسنده مشهور روزنامه دیلی تلگراف The Daily Telegraph در این راستا معتقد است که موضوع حمله‌ی آمریکا به عراق، مسئله‌ای بود که از زمان شکست عراق در جنگ با کویت مطرح شده بود و دولتمردان آمریکایی در انتظار موقعیتی مناسب برای این جنگ بودند و عمده دلیل آن‌ها نیز؛ پی بردن به وجود هزاران سلاح کشتار جمعی بود که در عملیات "طوفان صحرا" به‌کار گرفته شده بود.

فولر Fuller (تحلیل‌گر نظامی- انگلیسی)، نخستین فردی بود که اصطلاح جنگ روانی را در سال 1920 به‌کار بُرد.



این موضوع تا اندازه‌ای برای آمریکا اهمیت داشت که سازمان ملل متحد را مجبور به صدور قطعنامه‌ای در راستای نابودی کامل این سلاح‌ها از سوی دولت عراق کرد. حائز اهمیت آن که آمار سلاح‌های نابود شده با نظارت بازرسان و ناظران سازمان ملل، بیش از آن چیزی بود که پیش‌تر به این سازمان گزارش شده بود!

این اختلاف آماری منجر به آن شد که بر جامعه‌ی جهانی مشتبه شود که عراق مقادیر بسیار زیادی از این قبیل سلاح‌ها را مخفی کرده و ایالات متحده نیز با همین بهانه در سال 2002 به این کشور حمله کرد.

جنگ روانی در عراق

از نخستین روزهای حمله‌ی آمریکا به عراق، هجمه‌ی گسترده‌ای از ابعاد مختلف جنگ روانی Mentally War را شاهد بودیم. آمریکایی‌ها با راه‌اندازی برنامه‌های رادیویی، پخش اعلامیه، انتشار تصاویر شکنجه‌ی اسرای عراقی و... سعی بر آن داشتند تا ضمن تضعیف روحیه‌ی جنگی سربازان عراقی، دیگر مردم را نیز ملزم به تسلیم در برابر خواسته‌ی آمریکا کنند. با این روند، موج گسترده‌ای از رعب و وحشت، شک و تردید و همچنین قبول کذبیات به راه افتاد که نتیجه‌ی مطلوبی را برای ایالات متحده به بار آورد و حتی می‌توان به جرات اعلام کرد که اگر جنگ روانی برای جهت‌دهی به افکار عمومی نبود، آمریکا نمی‌توانست در زمانی کوتاه، حکومت صدام حسین را سرنگون کند.


فولر Fuller (تحلیل‌گر نظامی- انگلیسی)، نخستین فردی بود که اصطلاح جنگ روانی را در سال 1920 به‌کار بُرد. بعدها و با توجه به ابعاد مختلف این نوع نوین از جنگ؛ تدریجا نام‌های مترادف و متنوع‌تری نیز برای آن پدید آمد که برخی از آن‌ها عبارتند از: "جنگ افکار"، "مبارزه عقیدتی"، "جنگ تبلیغاتی"، "جنگ سرد" و... . نظامیان آمریکا از دهه‌ی 40 به این نوع از جنگ علاقه‌مند شده و آن را در اولویت کاری خود قرار دادند.

طبق تعریفی که در کتاب "در صحنه نبرد" آمده، جنگ روانی عبارت است از: "استفاده‌ی برنامه‌ریزی شده از تبلیغات و سایر اعمالی که قبل از هر چیز، با هدف تاثیر بر نظرات، احساسات، مواضع و رفتار جوامع دشمن، بی طرف یا دوست و به شیوه ای خاص برای دستیابی به هدف ملی صورت می‌گیرد. در این تعریف، استفاده از جنگ روانی به زمان جنگ یا زمان اعلام وضع فوق‌العاده محدود نمی‌شود."(1)

آن چه که در این میان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، حرکت موازی جنگ نظامی در کنار جنگ روانی آمریکایی‌ها بود. مهمی که شاید پیش‌تر و در دیگر جنگ‌های سراسر جهان، تا آن زمان مشاهده نشده بود.


نتیجه‌گیری

امروزه و با توجه به تحولات رسانه‌ای، در یافته‌ایم که دیگر جنگ نظامی برای پیشبرد اهداف و نیز سلطه‌جویی، پاسخگوی مطلوبی نبوده و این رسانه‌ها و ملزومات آن هستند که یک حکومت را قدرتمند می‌کنند. استفاده‌ی به‌موقع و هدفمند از انواع رسانه‌ها، بی‌شک بهترین نتیجه را برای دولت‌ها به بار خواهد آورد که شاید استفاده از هزاران نوع از بروزترین تجهیزات نظامی، چنین نتیجه‌ای را حاصل نکنند.


پی‌نوشت:
1. جنگ رسانه‌ای و چیستی آن، اندیشکده راهبردی تبیین