تبیان، دستیار زندگی

بررسی رابطه‌ی نظام سرمایه‌داری و رسانه‌ها

رسانه‌ها بهشت کاپیتالیسم

در نظام سرمایه‌داری، محصول رسانه به مثابه کالا دیده می‌شود و این در حالی است که مصرف‌کنندگان خیلی زیاد و تولید کنندگان خیلی کم شده‌اند و بدون هیچ اغماضی باید گفت که این نظام، حکم ابزاری برای سرکوب‌ رسانه‌ها را دارد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
رسانه
سال‌ها پیش، زمانی که مدل‌های مربوط به نظریه هنجاری رسانه‌ها توسط سیبرت Seibert، پیترسون Peterson و شرام Schramm در دهه 50 میلادی مطالعه و طراحی می‌شد، نظام‌های سرمایه‌داری و ایدئولوژیکی حاکم بر کشورهای مختلف جهان، تا این اندازه رفتار مشابهی را از خود عرضه نکرده بودند.

پس از سقوط امپراطوری عظیم شوروی، عملا نسخه قدیمی نظام‌های ایدئولوژیکی که بر رسانه‌ها حاکمیت داشتند برچیده شدند و آنچه خود را نمایان کرد ملقمه‌ای از رفتارهای مختلف حاکم بر نظام‌های طراحی شده توسط شرام و دوستانش بود. اگرچه رسانه‌های جمعی سرمایه داری برای دستیابی به بینش عمومی منابع مالی زیادی برای تولید و توزیع هزینه می‌كنند، اما نمی‌توان منکر این مساله شد که در نظام‌های ایدئولوژیک نیز فارغ از این مساله رفتار نمی‌شود.

به اعتقاد شرام و همکارانش، در یک نظام‌های ایدئولوژیکی مانند شوروی سابق، مالکیت رسانه‌ها نباید در اختیار بخش خصوصی قرار گیرد اما امروزه شاهد آن هستیم که در نظام‌هایی همچون چین؛ فرآیند به گونه‌ای دیگر رقم زده شده است. برای مثال در مطالعه‌ای که بر روی سیاست‌های اقتصادی چین توسط Jesse Owen Hearns-Branaman از موسسه مطالعات رسانه دانشگاه لیدز انگلستان صورت پذیرفته، رسانه‌های چین در سه سطح مورد استفاده قرار می گیرند: برای قانونی کردن حکومت، هدایت مردم و فروش محصولات مصرفی (تجاری)، و یا هر سه عمل به طور همزمان. این روند همچون سیستم نظام سرمایه‌داری به عنوان راهکاری برای تامین مالی رسانه مد نظر قرار گرفته است.

در اروپای مرکزی شرقی نیز به عنوان کشورهایی که هنوز از دام نظام ایدئولوژیک رهایی کامل نیافته‌اند رسانه‌ها تحت کنترل قوی دولت یا به‌طور مستقیم، همانند تلویزیون دولتی و یا به‌طور غیر مستقیم از طریق اَشکال مختلف مطبوعات دولتی و یا حمایت اقتصادی، قرار دارند.



در نظام سرمایه‌داری، محصول رسانه به مثابه کالا دیده می‌شود و این در حالی است که مصرف‌کنندگان خیلی زیاد و تولید کنندگان خیلی کم شده‌اند و بدون هیچ اغماضی باید گفت که در بُعد اقتصادی در این راستا، حکم ابزاری برای سرکوب‌ را دارد. همانگونه که چامسکی معتقد است به دلیل اینکه شرکت‌های رسانه‌ای سازمان های سرمایه‌داری هستند، هیچ تردیدی در مورد عدم انتشار اطلاعات دولت یا بخش خصوصی به دلیل ترس از دست رفتن دسترسی به اطلاعات در آینده ندارند و در واقع این امر کلید موفقیت مالی آنها است.

به اعتقاد چامسکی، روزنامه نگاران، تحت تأثیر فشار دولت و بخش خصوصی، ارزش‌ها را نقض می‌کنند. روزنامه نگاران بخشی از "ماشین تبلیغات" دقیق نیستند؛ آنها اهمیت حقیقت را به خطر می‌اندازند. روزنامه نگاران نیز مستقل نیستند. شرکت‌های رسانه‌ای وسیع برای دسترسی به اطلاعات به منظور حفظ ثبات مالی به دولت و بخش خصوصی بستگی دارند. این روند در خصوص نظام‌های ایدئولوژیک نیز صادق است و در واقع هر دو طرف حقیقت را به نفع طرفی که آنان را تامین مالی می‌کنند قلب یا حذف می‌کنند.

در اروپای مرکزی شرقی (East-Central Europe) نیز به عنوان کشورهایی که هنوز از دام نظام ایدئولوژیک رهایی کامل نیافته‌اند رسانه‌ها تحت کنترل قوی دولت یا به‌طور مستقیم، همانند تلویزیون دولتی و یا به‌طور غیر مستقیم از طریق اَشکال مختلف مطبوعات دولتی و  یا حمایت اقتصادی، قرار دارند.


این در حالی است که بر اساس مطالعه ای که توسط Slavko Splichal از موسسه اروپایی ارتباطات و فرهنگ از دانشگاه Ljubljana اسلوونی صورت پذیرفته، سنت اقتدارگرای قدیمی ناشی از فشارهای دولت محدوده فعالیت های بازاریابی رسانه‌های مستقل شامل روزنامه‌ها و ایستگاه‌های تلوزیونی را به حاشیه رانده است.

در حالی که فرض بر این است که در نظام سرمایه‌داری، بیشترین رونق ایجاد شود و انتظار می رود که کسب و کارها از سود ناعادلانه و بهره برداری ناخوشایند از کارگران و مصرف‌کنندگان خودداری کنند، این امر به طور کامل در چنین نظام هایی تحقق نیافته و در عمل سیستم اقتصادی رسانه‌های مستقل به دلیل فشارهای سیاسی دولتی و غیردولتی دچار مشکلاتی شده است. این امر به نوبه خود بحث مسئولیت اجتماعی روزنامه‌نگاران را نیز دچار اختلال کرده است. این روند در نظام‌های ایدئولوژیک امروزی بیشتر خود را نمایان می‌کند با این تفاوت که این فشارها و فشردن گلوگاه‌های اقتصادی رسانه‌های مستقل، عمدتا از سوی حاکمیت‌ها اعمال می‌شود.

در یک نتیجه‌گیری کلی شاید بتوان گفت که در هر دو نظام حاکم، رسانه‌های مستقل، آنچنان که باید و شاید نمی‌توانند بحث مسئولیت اجتماعی خود را به دلیل فشارهای اقتصادی وارد از سوی دولت یا گروه‌های فشار و یا حتی احزاب، ایفا نمایند اما در سیستم سرمایه‌داری به دلیل عدم وجود محدودیت در تولید منابع مالی، این امر به سهولت قابل مقابله است و لذا مسئولیت اجتماعی بیشتر خود را نمایان می کند. نمونه این مساله را در تقابل جدی دولت ترامپ و CNN می‌توان مشاهده کرد.