چرایی نوسانات حوزه سرمایهگذاری
حبابهای بیقانون در راه بورس
حمایت از کسبوکارهای نوپا و کمک به رشد و نمو آنها اتفاق میمون و مبارکی است، اما نگرانی بزرگ اینجا است که به این بهانه حبابهایی راهی بازار بورس و سرمایه شوند که هر لحظه امکان ترکیدن و فروریختن آنها وجود دارد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : شنبه 1397/04/02
در دیماه سال قبل بود که تفاهمنامه تامین مالی جمعی برای کسبوکارهای نوپا و استارتآپها منعقد شد. بر اساس این تفاهمنامه قرار است مقدمات تامین مالی استارتآپها از طریق بورس فراهم شود.
قدر مسلم حمایت از کسبوکارهای نوپا و کمک به رشد و نمو آنها اتفاق میمون و مبارکی است، اما نگرانی بزرگ اینجاست که به این بهانه حبابهایی راهی بازار بورس و سرمایه شوند که هر لحظه امکان ترکیدن و فروریختن آنها وجود دارد.
از این مرحله به بعد یا استارتآپها در 90 درصد موارد شکست خورده و به زیان سرمایهگذاران جدید تبدیل میشوند یا در 10 درصد موارد موفق میشوند و به سود سرمایهگذاران بعدی تبدیل میشوند.
به هر حال این نوع از واسطهگری ظاهرا یک کسبوکار جدید محسوب میشود، یعنی سرمایهگذاری روی راهاندازی یک استارتآپ، انجام تبلیغات برای جلب توجه سرمایهگذاران، فروش، خروج و سپس تکرار دوباره این چرخه روی یک استارتآپ جدید.
پس طبیعی است که در چنین فضایی، تبلیغات، مثبتنگری و گاه حبابسازی، بسیار مهم و کلیدی محسوب میشود. از این روست که هر جا تعدادی از مدیران، رسانهها و سرمایهگذاران جمع هستند، صرفا معدود استارتآپهای موفق و پولساز جهانی به رخ کشیده میشود و خبری از تمرکز روی نرخ شکست 90 درصدی استارتآپها نیست. حال آنکه به عبارت دیگر در مقابل هر یک استارتآپ شکست نخورده، 9 استارتآپ شکستخورده در دنیا وجود دارد.
در مدلی دیگر که بیشتر رایج است بسیاری از این سرمایهگذاران برای کاهش زیانهای ناشی از شکست سرمایهگذاری خود روی استارتآپها، اقدام به ایجاد صندوقهای مشارکت با حضور همزمان چند سرمایهگذار کرده و از آن محل اقدام به سرمایهگذاری میکنند.
پس سرمایهگذاران خطرپذیر نیز از قاعدهای مشابه استفاده میکنند و به همین دلیل قابل قیاس با مردم و سرمایهگذاران خرد و ناآشنا به بازار استارتآپها نیستند.
برخی از کسبوکارهای نوپا یا استارتآپها در ایران در شرایطی در حال رشد و نمو هستند که نهتنها قانون مشخصی برای فعالیت آنها تعریف نشده، بلکه فعالیت آنها در بسیاری از موارد کاملا بر خلاف قوانین است.
اکنون اما صحبت از راهی کردن برخی از این کسبوکارهای نامعلوم به بورس مطرح است؛ یعنی جایی که مردم عادی و سرمایهگذاران به دنبال کسب سود راهی آنجا و خرید سهام این شرکتهای نوپا میشوند.
کسبوکارهای فاقد قانون یا مغایر قانون بهراحتی مشغول به کار هستند و نهادهای شاکی هم کاری از دستشان برنیامده است. وضعیتی شبیه به موسسات مالی غیرمجاز که سالها در روز روشن فعالیت کردند و درحالیکه با نصب تابلو و تبلیغات گسترده در سطح شهر توانستند اعتماد مردم از قانونی بودن کار خود را جلب کنند، در نهایت فعالیت آنها متوقف شد و هزاران مالباخته نیز با بلاتکلیفی راهی کوچه و خیابان شدند.
کمی بعد اما تایید شد که این موسسات مالی غیرمجاز، وابستگیهایی داشتند که مانع برخورد با آنها میشد. لذا در مورد برخی استارتآپها نیز مسایل مشابهی وجود دارد و هر از گاهی به علت شکایات بیحاصل، نبود قانون و در نهایت برخورد نکردن بهطور مشخص با آنها، هر روز نهتنها شایعهای از وابستگی آنها به برخی نهادها مطرح میشود، بلکه برخی از آنها محل رفت و آمد و حمایت تعدادی از مسوولان نیز هستند.
پس ما در ایران همچون بسیاری از نقاط دنیا شاهد فعالیت قانونی و شفاف این قبیل استارتآپها نبوده و بلکه بیشتر شاهد چیزی شبیه به موسسات مالی غیرمجاز هستیم که هر آن احتمال بروز مسالهای برای آنها وجود دارد. اکنون اما صحبت از راهی کردن برخی از این کسبوکارهای نامعلوم به بورس مطرح است؛ یعنی جایی که مردم عادی و سرمایهگذاران به دنبال کسب سود راهی آنجا و خرید سهام این شرکتهای نوپا میشوند.
این حبابسازیها اما هیچگاه متوقف نشده و همواره خبر از سودهای میلیاردی و جذب سرمایهگذاران میلیاردی از خارج منتشر میشود، اما در این میان چند نکته مغفول و بیپاسخ مانده است. نخست آنکه اصولا چه نوع کسبوکاری به این حجم از تبلیغات و حاشیهسازیهای کاذب نیاز دارد.
نکته دوم آنکه تبلیغات گسترده لزوما به معنای شفافیت گسترده نیست؛ چراکه استارتآپهای این جریان خاص در سالهای اخیر در فرایندی کاملا یکسویه و بدون ارایه مستندات قانونی و رسمی، صرفا تلاش کردهاند تا از طریق شوهای تبلیغاتی در ذهن مخاطبان رسوب کنند.
نکته سوم آنکه در سیاستی متناقض که علت آن احتمالا به واسطه کم بودن تجربه است، درحالیکه از یکسو شرکت سرمایهگذار در حال اجرای برنامه تبلیغاتی و ایجاد هیجان کاذب است، یکی از استارتآپهای وابسته به آن صراحتا و در مقاطع مختلف، با وجود اعلام درآمدهای میلیاردی، خبر از تداوم زیاندهی خود میدهد.
منبع: خبرگزاری ایتنا
قدر مسلم حمایت از کسبوکارهای نوپا و کمک به رشد و نمو آنها اتفاق میمون و مبارکی است، اما نگرانی بزرگ اینجاست که به این بهانه حبابهایی راهی بازار بورس و سرمایه شوند که هر لحظه امکان ترکیدن و فروریختن آنها وجود دارد.
جلب توجهات به سمت نمونههای موفق
اگر فردی قصد فروش کالا، خدمت یا شرکتی را به شما (به عنوان یک خریدار بالقوه) داشته باشد، چگونه عمل خواهد کرد. فروشنده تلاش خواهد کرد تا صرفا روی نقاط قوت احتمالی تمام تمرکز خود را بگذارد و اگر غیر از این عمل کند، خبری از خرید، سرمایه و سرمایهگذار نخواهد بود. اما در دنیا شرکتهایی با عنوان «شتابدهنده» وجود دارند که به نوعی بخش عمده سهام یک کسبوکار نوپا را در اختیار داشته و روی آنها سرمایهگذاری میکنند.از این مرحله به بعد یا استارتآپها در 90 درصد موارد شکست خورده و به زیان سرمایهگذاران جدید تبدیل میشوند یا در 10 درصد موارد موفق میشوند و به سود سرمایهگذاران بعدی تبدیل میشوند.
این حبابسازیها اما هیچگاه متوقف نشده و همواره خبر از سودهای میلیاردی و جذب سرمایهگذاران میلیاردی از خارج منتشر میشود، اما در این میان چند نکته مغفول و بیپاسخ مانده است.
به هر حال این نوع از واسطهگری ظاهرا یک کسبوکار جدید محسوب میشود، یعنی سرمایهگذاری روی راهاندازی یک استارتآپ، انجام تبلیغات برای جلب توجه سرمایهگذاران، فروش، خروج و سپس تکرار دوباره این چرخه روی یک استارتآپ جدید.
پس طبیعی است که در چنین فضایی، تبلیغات، مثبتنگری و گاه حبابسازی، بسیار مهم و کلیدی محسوب میشود. از این روست که هر جا تعدادی از مدیران، رسانهها و سرمایهگذاران جمع هستند، صرفا معدود استارتآپهای موفق و پولساز جهانی به رخ کشیده میشود و خبری از تمرکز روی نرخ شکست 90 درصدی استارتآپها نیست. حال آنکه به عبارت دیگر در مقابل هر یک استارتآپ شکست نخورده، 9 استارتآپ شکستخورده در دنیا وجود دارد.
در مدلی دیگر که بیشتر رایج است بسیاری از این سرمایهگذاران برای کاهش زیانهای ناشی از شکست سرمایهگذاری خود روی استارتآپها، اقدام به ایجاد صندوقهای مشارکت با حضور همزمان چند سرمایهگذار کرده و از آن محل اقدام به سرمایهگذاری میکنند.
پس سرمایهگذاران خطرپذیر نیز از قاعدهای مشابه استفاده میکنند و به همین دلیل قابل قیاس با مردم و سرمایهگذاران خرد و ناآشنا به بازار استارتآپها نیستند.
تفاوتهایی در ایران
در ایران اما اوضاع بسیاری از استارتآپها و سرمایهگذاران آنها متفاوت است. این تفاوتها هم ریشه در مسایلی دارد که خاص کشور ما است.برخی از کسبوکارهای نوپا یا استارتآپها در ایران در شرایطی در حال رشد و نمو هستند که نهتنها قانون مشخصی برای فعالیت آنها تعریف نشده، بلکه فعالیت آنها در بسیاری از موارد کاملا بر خلاف قوانین است.
اکنون اما صحبت از راهی کردن برخی از این کسبوکارهای نامعلوم به بورس مطرح است؛ یعنی جایی که مردم عادی و سرمایهگذاران به دنبال کسب سود راهی آنجا و خرید سهام این شرکتهای نوپا میشوند.
کسبوکارهای فاقد قانون یا مغایر قانون بهراحتی مشغول به کار هستند و نهادهای شاکی هم کاری از دستشان برنیامده است. وضعیتی شبیه به موسسات مالی غیرمجاز که سالها در روز روشن فعالیت کردند و درحالیکه با نصب تابلو و تبلیغات گسترده در سطح شهر توانستند اعتماد مردم از قانونی بودن کار خود را جلب کنند، در نهایت فعالیت آنها متوقف شد و هزاران مالباخته نیز با بلاتکلیفی راهی کوچه و خیابان شدند.
کمی بعد اما تایید شد که این موسسات مالی غیرمجاز، وابستگیهایی داشتند که مانع برخورد با آنها میشد. لذا در مورد برخی استارتآپها نیز مسایل مشابهی وجود دارد و هر از گاهی به علت شکایات بیحاصل، نبود قانون و در نهایت برخورد نکردن بهطور مشخص با آنها، هر روز نهتنها شایعهای از وابستگی آنها به برخی نهادها مطرح میشود، بلکه برخی از آنها محل رفت و آمد و حمایت تعدادی از مسوولان نیز هستند.
پس ما در ایران همچون بسیاری از نقاط دنیا شاهد فعالیت قانونی و شفاف این قبیل استارتآپها نبوده و بلکه بیشتر شاهد چیزی شبیه به موسسات مالی غیرمجاز هستیم که هر آن احتمال بروز مسالهای برای آنها وجود دارد. اکنون اما صحبت از راهی کردن برخی از این کسبوکارهای نامعلوم به بورس مطرح است؛ یعنی جایی که مردم عادی و سرمایهگذاران به دنبال کسب سود راهی آنجا و خرید سهام این شرکتهای نوپا میشوند.
این حبابسازیها اما هیچگاه متوقف نشده و همواره خبر از سودهای میلیاردی و جذب سرمایهگذاران میلیاردی از خارج منتشر میشود، اما در این میان چند نکته مغفول و بیپاسخ مانده است. نخست آنکه اصولا چه نوع کسبوکاری به این حجم از تبلیغات و حاشیهسازیهای کاذب نیاز دارد.
نکته دوم آنکه تبلیغات گسترده لزوما به معنای شفافیت گسترده نیست؛ چراکه استارتآپهای این جریان خاص در سالهای اخیر در فرایندی کاملا یکسویه و بدون ارایه مستندات قانونی و رسمی، صرفا تلاش کردهاند تا از طریق شوهای تبلیغاتی در ذهن مخاطبان رسوب کنند.
نکته سوم آنکه در سیاستی متناقض که علت آن احتمالا به واسطه کم بودن تجربه است، درحالیکه از یکسو شرکت سرمایهگذار در حال اجرای برنامه تبلیغاتی و ایجاد هیجان کاذب است، یکی از استارتآپهای وابسته به آن صراحتا و در مقاطع مختلف، با وجود اعلام درآمدهای میلیاردی، خبر از تداوم زیاندهی خود میدهد.
منبع: خبرگزاری ایتنا