تبیان، دستیار زندگی
مهره‌های تربیت یافته دولت آمریكا برای براندازی نرم نظام جمهوری اسلامی ایران با كامل شدن پازل حضور بنیاد سوروس در كشورمان، در عین عصبانیت مقام‌های آمریكایی و رسانه‌های همسو ، یكی پس از دیگری می‌سوزند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دلالان دموکراسی

عملیات «براندازی نرم» به سبك بنیاد آمریكایی سوروس

جورج سوروس

مهره‌های تربیت یافته دولت آمریكا برای براندازی نرم نظام جمهوری اسلامی ایران با كامل شدن پازل حضور بنیاد سوروس در كشورمان، در عین عصبانیت مقام‌های آمریكایی و رسانه‌های همسو ، یكی پس از دیگری می‌سوزند.

به گزارش خبرگزاری فارس، بنیاد "سوروس" نامی است كه این‌روزها اذهان ناظران سیاسی داخل كشور را بیش از پیش به خود معطوف كرده است. نام اصلی این بنیاد، بنیاد "جامعه باز" (Open Society) است و متعلق به یك یهودی میلیاردر به نام "جورج سوروس" می‌باشد. وی یك یهودی مجار تبار آمریكایی است كه سال‌های متمادی با تشكیل یك شركت سرمایه‌گذاری و یك سازمان مطالعاتی حقوق بشر، به انجام اموری چندمنظوره مبادرت كرده است.

درخصوص ماهیت فعالیت‌های بنیاد سوروس، قضاوت‌های متفاوتی وجود دارد. نهادهای رسمی سیاست ‌خارجی آمریكا و رسانه‌های وابسته به آن‌ها از جمله رادیو صدای آمریكا معتقدند كه "جرج سوروس فردی نوع‌دوست و نیكوكار مشهوری است كه به بسیاری از پروژه‌های گسترش دموكراسی و توسعه اقتصادی در سراسر جهان كمك می‌كند."

البته این طرز رویكرد منحصراً مختص چنین نهادهایی است و بسیاری از ناظران سیاسی و سیاستمداران كشورهای مختلف و مخصوصاً كشورهایی كه به نوعی با پدیده "انقلاب‌های مخملی" مواجه شده‌اند، نظری بر خلاف این دارند.

"رادیو فردا" با پیروی از روزنامه "واشنگتن پست" فعالیت‌های بنیاد سوروس در ایران را به محورهایی چون "كمك‌های انسان دوستانه" و "بهداشت عمومی" تقلیل داد، اما BBC به عنوان آژانس خبری دولت انگلیس از موضعی متفاوت معتقد است: "موسسه جامعه باز با هدف پیشبرد دموكراسی، رعایت حقوق بشر، اصلاحات اقتصادی، حقوقی و سیاسی ... حمایت از رسانه‌های مستقل و ... در كشورهای مختلف جهان فعالیت می‌كند."

اگرچه بسیاری از صاحبنظران سیاسی نیز به دور از تعارفات معمول دیپلماتیك و در چارچوب فكری دولتمردان نئومحافظه كاران آمریكایی و البته بواسطه وجود اسناد مرتبط با فعالیت بنیاد سوروس در بسیاری كشورها، معتقدند كه هدف این بنیاد در كشورهای مختلف چیزی نیست جز "براندازی نرم و خاموش" و دیگر فعالیت‌ها جنبه پوششی و كارویژه منحرف نمودن اذهان را پیدا می‌كند.

از دید صاحبان این رویكرد، سوروس به منظور ظاهرسازی این مساله سعی نموده در هر كشور فعالیت‌های مالی و مطالعاتی را به همراه یكدیگر دنبال نماید. به عبارت دیگر، این بنیاد در كشورهای مربوط علاوه بر اینكه شركتی را برای كسب ثروت و سرمایه گذاری تأسیس می‌كند، سازمانی مطالعاتی را برای چگونگی مصرف این درآمدها شكل می‌دهد و جالب آن كه این دو سازمان حق برقراری رابطه مستقیم و یا حتی گفت‌وگو و تبادل نظر با یكدیگر را ندارند تا از این طریق راه بر هرگونه اتهام دولت‌ها مبنی بر حمایت سوروس از مخالفین این كشورها بسته شود.

سوروس در بیش از 30 كشور جهان از جمله جمهوری‌های آذربایجان، ‌ارمنستان، ‌ازبكستان، اوكراین، ‌تاجیكستان، روسیه، گرجستان، قرقیزستان، ‌قزاقستان و مولداوی دارای نمایندگی‌های فعال است.

سوروس و فعالیت‌های براندازی در كشورها

روند كاری بنیاد سوروس به این شكل بوده كه یك مركز مطالعاتی را در كشورهای مختلف فعال می‌كرده و سپس با ارزیابی مخالفان دولت مركزی و حمایت از مطبوعات مخالف دولت، زمینه را برای انقلابی آرام و به شكست كشاندن دولت و یا حكومت فراهم نموده است. عمده‌ترین فعالیت این بنیاد در حوزه كشورهای آسیای میانه و قفقاز می‌باشد.

در واقع برای اولین بار درسال 1997 و در جریان ورشكستگی مالی و اقتصادی كشورهای جنوب شرق آسیا، فعالیت بنیاد مذكور به آسیای میانه كشیده شد و در كشورهای این منطقه نمایندگی‌هایی را تحت عنوان "جامعه باز" تأسیس نمود. هدف این بنیاد از تأسیس این نمایندگی‌ها، به راه انداختن انقلاب‌های مخلمی در كشورهای هدف و تغییر نظام سیاسی این كشورها بود.

سوروس در ایران؟

بنیاد سوروس از موسسات و مراكزی كه به دنبال ایجاد «نافرمانی مدنی» در جمهوری ‌اسلامی ‌ایران هستند نیز حمایت می‌كند. مهم‌ترین مورد آن، حمایت و پشتیبانی بنیاد سوروس از مركز آمریكایی "ویلسون" است كه «هاله اسفندیاری» از مدیران بخش خاورمیانه‌ای آن می‌باشد. طبق اعتراف اسفندیاری، بنیاد سوروس با حمایت از برنامه خاورمیانه‌ای مركز ویلسون، به دنبال ایجاد یك شبكه ارتباط غیر رسمی در ایران در جهت عملی نمودن اهداف براندازی نرم بوده است.

بنیاد سوروس در كنار بنیاد رسانه‌ای رابرت مرداك (امپراطور یهودی رسانه‌های خبری)، دومین سازمان رسانه‌ای جهان است كه بیشترین شبكه‌های تلویزیونی، خبرگزاری‌ها، سایت‌ها، خبرنامه‌ها و روزنامه‌ها را در سطح جهان مدیریت و هدایت می‌كند، اما تفاوت این است كه فعالیت رسانه‌ای مرداك (مردوخ) آشكار است و جسورانه در اداره و خرید شبكه‌های بزرگی چون فاكس نیوز تا الجزیره و حتی رسانه‌های آسیای دور ظاهر می‌شود، اما سوروس بیشتر اصرار دارد مشی نهان را در خرید و هدایت رسانه‌ها ایفا كند. حضور چشمگیر در هدایت رسانه‌ای قفقاز، آسیای میانه، افغانستان، تركیه و دیگر كشورهای اطراف ایران بدیهی است كه ضرورت كار نهانی را بیشتر گوشزد می‌كند، اما آشكار است كه تا سال 2004 تنها 20 موسسه خبری در جمهوری آذربایجان تحت پوشش بنیاد سوروس قرار گرفته بود. اعتراض هماهنگ جمعی از رسانه‌های این كشور به سفر سال گذشته الهام علی اف به ایران و دیدار وی با مقام معظم رهبری و نیز هجمه گسترده خبری رسانه‌های جمهوری آذربایجان و تركیه در راستای تقویت پشتیبانی رسانه‌ای ناآرامی‌های اخیر در شمال غرب كشور، هدایت این رسانه‌ها از سوی یك ستاد مركزی را بیش از پیش محتمل می‌كند.

رابطه هاله اسفندیاری با بنیاد سوروس

وزارت اطلاعات مدتی بعد از دستگیری هاله اسفندیاری در 18 اردیبهشت و تحقیقات از وی اعلام كرد كه اسفندیاری به عنوان یكی از مدیران موسسات مرتبط با سوروس، از تلاش این بنیاد برای اجرای براندازی نرم در ایران پرده برداشته است.

در گزارش وزارت اطلاعات آمده بود: هاله اسفندیاری كه مدیر و مؤسس برنامه خاورمیانه مركز "ویلسون" در آمریكا است، به عنوان مركز حلقه اتصال ارتباط ایرانیان با سازمان‌ها و نهادهای آمریكایی عمل كرده است.

هاله اسفندیاری تصریح كرده است: فعالیت‌ها و برنامه‌های مربوط به ایران در برنامه‌ خاورمیانه مركز ویلسون، از طریق بنیاد آمریكایی سوروس، حمایت و پشتیبانی مالی شده است.

همكاری اسفندیاری با وزارت اطلاعات موجب شد كه مدیر و نماینده بنیاد آمریكایی سوروس در ایران نیز (كیان تاجبخش) شناسایی و دستگیر شود.

وی در تحقیقات اولیه اظهار ‌داشته كه بنیاد سوروس در ایران با ایجاد یك شبكه ارتباط غیر رسمی و تلاش برای توسعه و گسترش آن، اهداف براندازانه خود را دنبال می‌نماید.

به نظر می‌رسد تحقیقات از اسفندیاری،‌ وزارت اطلاعات را به كیان تاجبخش رسانده است. تصویری كه تا پیش از این از تاجبخش در برخی رسانه‌های داخلی ارائه ‌شده، تصویر یك كارشناس "جامعه شناس شهری" و مدرس دانشگاه‌های ایالات متحده است، اما حضور "تاجبخش" در محافل سیاسی، اجتماعی، رسانه‌ای و فرهنگی‌ای كه هیچ فصل مشتركی با یكدیگر از حیث اتصال ماهیت و موضوع ندارند و دعوت نهادهایی چون "خانه هنرمندان ایران"، "انجمن جامعه شناسی ایران"، "دانشكده علوم اجتماعی دانشگاه تهران" و ... از وی، پدیدآورنده گمانه‌زنی‌های تازه‌ای بوده است.

كیان تاجبخش، اجرایی كردن اهداف بنیاد سوروس را از طریق راه‌اندازی كارگاه‌های مطالعاتی با حضور دانشجویان و جوانان و تدریس اصول و مبانی شبكه‌ سازی اجتماعی به مثابه اصلی‌ترین مبنای براندازی نرم حكومت‌ها دنبال نموده است. وی اگرچه مدرس رسمی دانشگاه‌های ایران نبوده، اما از سال 1383 با حضور در كلاس‌های "جامعه‌شناسی شهری" به عناوین مختلفی چون استاد "دانشگاه نوین تحقیقات اجتماعی نیویورك" پیرامون كیفیت "شبكه‌ سازی اجتماعی" در مقام یك "سرمایه اجتماعی" سخنرانی كرده است.

"كیان تاجبخش" با چاپ كتاب "سرمایه اجتماعی اعتماد، دموكراسی و توسعه" در مهرماه 1385 كه یك دكترینال اجتماعی و استراتژیك و الگویی ساختاری را برای سرمایه‌های پنهان براندازی نرم صورتبندی می‌كند، ورژن ایرانی اندیشه‌های براندازانه فرانسیس فوكویاما را در این حوزه به ادبیات شبه روشنفكری ایران وارد كرده است.

همگام با طرح "شبكه‌ سازی" و "نهادسازی" اجتماعی بنیاد جورج سوروس یهودی در ایران، "كیان تاجبخش" حضوری پررمز و رازی در حلقه‌های فرهنگی و هنری نیز دارد.

بنیاد سوروس در هر كشور، مجموعه‌ای متناسب با همان كشور مشتمل بر فعالیت‌‌های فرهنگی، هنری،‌ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را با حمایت‌های پولی و مالی ارائه می‌دهد.

از اظهار نظرهای عجولانه و تند مقامات كاخ سفید و رسانه‌های متعلق به آن‌ها به نظر می‌رسد كه این‌روزها، زمان تعیین كننده‌ای برای جریان حامی براندازی نرم جمهوری اسلامی ایران بوده و وزارت اطلاعات این روزها روی نقاط حساس دشمن دست گذاشته است.

خشم مقامات آمریكایی از دستگیری حلقه‌های زنجیره بنیاد سوروس در ایران كه در دشنام‌های دیپلماتیك نمایان شده و فعال نمودن همه ابزارهای در دسترس برای آزادی این افراد از وزارت خارجه و دیدبان حقوق بشر گرفته تا رسانه‌های وابسته، نشان می‌دهد كه دولت جمهوری اسلامی ایران، نقطه امید ایالات متحده را كه موفقیت تمام سیاست‌هایش (از قبیل ایجاد فشار روانی بر مردم و القای ناكارآمدی دولت، خالی كردن صحنه از حضور مردم در بحث هسته‌ای، بزرگنمایی مشكلات معیشتی مردم و تحقیر نمودن دستاوردهای اقتصادی، جنجال‌آفرینی‌های صنفی در دانشجویان، معلمان، كارگران و زنان و القای وجود مشكلات دهشتناك حقوق بشری) معطوف به آن شده بود، كور كرده است؛ چرا كه هركدام از این موارد نیاز به وجود شبكه ‌سازی‌های اجتماعی و حمایت‌های كلان مالی از آن‌ها داشته است.

* اشتراك منافع یا دنباله‌روی چشم بسته؟

آنچه مهم و جالب به نظر می‌رسد، دامنه ارتباطات طیفی از افراطیون با این نهادهاست. پیش از انتشار محور اعترافات "هاله اسفندیاری" پیرامون بنیاد "جرج سوروس" و مركز وابسته به آن (Open Society)، یكی از رسانه‌های اینترنتی این جریان داخلی، برای عادی سازی زودهنگام صورت مسئله، گفت‌وگویی را از "جرج سوروس" رییس بنیاد مذكور روی خروجی خبری خود قرار داد. این میلیاردر یهودی در پاسخ به این سوال كه آیا وی نقش مهمی را در انقلاب‌های رنگین در بسیاری كشورها ایفاء كرده؟ گفته بود: "نقش من بد فهمیده شده و به شدت مورد اغراق قرار گرفته است!"

البته تلاش این رسانه طبعاً‌ نمی‌توانست سابقه طولانی‌مدت و اندام‌وار بنیاد سوروس را در براندازی نظام‌های نوپای آسیای میانه و قفقاز و همین‌طور خاورمیانه در اذهان عمومی پاك كند.

رویكرد رسانه‌ای اینگونه سایت‌ها رویه‌ای تبلیغاتی بود كه با سه فاز تاخیر تعمدی سازمان "رادیو اروپای آزاد" و "رادیو فردا" (ارگان سازمان جاسوسی سیا) همگام با روزنامه "واشنگتن پست" و شبكه CNN پس از شناسایی "تاجبخش" در كسوت یك مامور عملیات مخملی در ایران برگزیدند.

اما سوال اینجاست كه این دنباله‌روی رسانه‌ای توسط طیفی از جریان اصلاح‌طلب، آیا از یك دنباله‌روی چشم بسته و معطوف به خوش‌بینی به غرب نشأت گرفته، یا این جریان در تعریف منافع خود، شكست جناح رقیب در عرصه حكومتی را هدف مشترك خود با جریان برانداز تلقی نموده است؟

پذیرش كمك مالی بنیاد سوروس در زلزله بم توسط دولت اصلاحات در سال 2003 كه تازگی‌ها با عنوان "به دولت ایران نیز پول داده‌ایم" نقل محافل خبری حامی براندازی شده، تاكیدی بر فرضیه اول و خوش‌بینی این جریان به روی گشاده نظام غرب است.