مواجهه امیرالمومنین(ع) با ویژه خواری ها
امیرالمومنین امام على(ع) به هیچ روى امتیازى ویژه و امكانى خاص به كسى با ملاحظه خویشاوندى، وابستگى و پیروى نمىداد، و در اساس چنین چیزى در قاموس حكومت او معنا نداشت، و این را تجاوزى آشكار به حرمت و كرامت و حقوق همگان مىدانست.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : دوشنبه 1397/03/28
در کانال تلگرامی مصطفی دلشاد تهرانی، عضو هیئتعلمی دانشگاه قرآن و حدیث آمده است:
سیره امیرمؤمنان على(ع) چنان بود كه اجازه هیچگونه امتیازجویى و قانون شكنى به وابستگان و اطرافیان خود را نمىداد. رفتار على(ع) با برادرش عقیل نمونه اى روشن و برجسته در این عرصه است. عقیل مانند دیگران سهم خود را از بیتالمال گرفته بود، امّا او خود را برادر زمامدار مى دانست و انتظار داشت امیرمؤمنان(ع) چنین موقعیتى را ملاحظه كند و براى وى سهمى ویژه قائل شود و او را بر مردمان برتر نهد. امام(ع) صحنه درخواست او و سیره خودش را چنین توصیف كرده است:
«وَ اللهِ لَقَدْ رَأَیْتُ عَقِیلاً، وَ قَدْ أَمْلَقَ حَتَّى اسْتَمَاحَنِی مِنْ بُرِّكُمْ صَاعًا؛ وَرَأَیْتُ صِبْیَانَهُ شُعْثَ الشُّعُورِ غُبْرَ الاَلْوَانِ مِنْ فَقْرِهِمْ كَأَنَّمَا سُوِّدَتْ وُجُوهُهُمْ بالْعِظْلِمِ؛ وَعَاوَدَنِی مُؤَكِّدًا وَ كَرَّرَ عَلَیَّ الْقَوْلَ مُرَدَّدًا. فَأَصْغَیْتُ إِلَیْهِ سَمْعِی،فَظَنَّ أَنِّی أَبِیعُهُ دِینِی، وَ أَتَّبِعُ قِیَادَهُ مُفَارِقًا طَرِیقِی؛ فَأَحْمَیْتُ لَهُ حَدِیدَةً مُفَارِقًا طَرِیقِی؛ فَأَحْمَیْتُ لَهُ حَدِیدَةً ثُمَّ أَدْنَیْتُهَا مِنْ جِسْمِهِ لِیَعْتَبِرَ بِهَا. فَضَبحَّ ضَجِیجَ ذِی دَنَفٍ مِنْ أَلَمِهَا، وَ كَادَ أَنْ یَحْتَرِقَ مِنْ مِیْسَمِهَا. فَقُلْتُ لَهُ : ثَكِلَتْکَ الثَّوَاكِلُ یَا عَقِیلُ، أَتَئِنُّ مِنْ حَدِیدَةٍ أَحْمَاهَا إِنْسَانُهَا لِلَعْبِهِ، وَ تَجُرُّنِی إِلَى نَارٍ سَجَرَهَا جَبَّارُهَا لِغَضَبِهِ. أَتَئِنُّ مِنَ الاَذَى وَ لاَ أَئِنُّ مِنْ لَظَى؟!»/ نهج البلاغه ، کلام ۲۲۴
به خدا عقیل را دیدم پریش و سخت درویش. از من خواست تا مَنى از گندمِ شما بدو دهم؛ و كودكانش را دیدم، چنان مى نمود كه از درویشى موى ژولیده، رنگشان تیره گردیده، گویى بر چهره هاشان نیل كشیده؛ و پى در پى مرا دیدار كرد و گفته خود را تكرار. گوش به گفته اش نهادم، پنداشت دین خود را بدو دادم، و در پىِ او افتادم، و راه خود را به یكسو نهادم. پس آهنى براى او گداختم، و به تنش نزدیك ساختم؛ چنان فریاد برآورد، كه بیمار از درد. نزدیك بود از داغ آن بگدازد. او را گفتم نوحه گران بر تو بگریند، گریستنِ مادر به داغ فرزند؛ از آهنى مى نالى كه انسانى به بازیچه آن را گرم ساخته و مرا به آتشى مىكشانى كه خداى جبّارش به خشم گداخته؟! تو بنالى از آزار و من ننالم از سوزش ـ خشم كردگار ـ ؟!
على(ع) به هیچ روى امتیازى ویژه و امكانى خاص به كسى با ملاحظه خویشاوندى، وابستگى و پیروى نمىداد، و در اساس چنین چیزى در قاموس حكومت او معنا نداشت، و این را تجاوزى آشكار به حرمت و كرامت و حقوق همگان مىدانست.
منبع: خبرگزاری شبستان