تبیان، دستیار زندگی

کلبه ای کاغذی، برای کودکان محروم

چه زیباست نویسنده باشی و عشق به نوشتن همراهت، کتاب بخوانی و آن را دوست داشته باشی، تفریحگاهت کتابخانه باشد و به این بیاندیشی که چگونه می توان برای همنوعانت که آرزوی لمس کتاب دارند، کتابخانه بسازی، هرچند کوچک و ساده باشد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
کلبه ای کاغذی، برای کودکان محروم

34 سال سن دارد و متولد تهران، ساکن قم است و دارای دو فرزند، عشق به کتاب و مطالعه دارد، اما بسیار دیر با کتاب آشنا می شود.
«زهرا عبدی» نویسنده ای است که تاکنون حدود 40 کتاب در حوزه کودک تالیف کرده و داستان نویسی و ادبیات را مادر همه هنرها می داند و می گوید: این هنر می تواند به رفع بسیاری از مشکلات کمک و انواع رنج و درد را قابل تحمل کند، اما افسوس که بسیار دیر و در سن 22 سالگی با آن آشنا شدم.
وی با وجود اینکه کتابخانه ساخته، اما اسمی از انجمن خیران کتابخانه ساز را نشنیده زیرا سعی کرده است با تکیه بر سرمایه اندک خود، مکانی را برای گرد آمدن کتاب دوستان بی بضاعت فراهم کند، تا لبخند علم و آگاهی را بر لبان تشنگان معرفت بنشاند.
این بانوی نیکوکار در جریان همکاری با یک موسسه خیریه و بازدید از منطقه جمکران قم ، متوجه می شود مردم این قسمت از داشتن کتابخانه محروم هستند؛ مردمی که به گفته وی، از جنس مهربانی و قدرشناسی هستند.
چنین می شود که تصمیم می گیرد، با هزینه شخصی خود، کتابخانه ای هرچند کوچک برای آنها آماده کند، از فردای آن روز به دنبال مکانی می گردد تا اینکه خانه ای اسکلت بندی شده و نیمه کاره به مساحت 65 متر را به قیمت 50 میلیون تومان خریداری می کند، خانم نویسنده در تمام این ایام روزانه مسافت 9 کیلومتری قم تا جمکران را بدون داشتن خودروی شخصی طی می کند.
وی در ابتدا کسی از مردم منطقه را از تصمیم خود مطلع نمی کند تا در رفت و آمدهای خود، بیشتر با فرهنگ آنها آشنا شود. پس از آن از کارگران بومی آنجا برای تکمیل ساختمان استفاده می کند، این مرحله هم 40 میلیون تومان هزینه در بر می گیرد.
۱۷ قفسه کتاب می خرد، هرچند هنوز بسیاری از قفسه ها خالی هستند و منتظر اهدای کتاب هنردوستان.
عبدی از ترکیب رنگ سفید و آبی در نقاشی ساختمان استفاده می کند تا به گفته خودش، آرامش بیشتری به مخاطبان منتقل کند.
سردبیر مجله «ارغوان » که طرح های جالبی برای کتابخانه در سر دارد و امیدوار است با همکاری دوستان هنرمندش اجرایی شوند، می افزاید: آرزویم این است بتوانم طبقه دوم ساختمان را به کافه کتاب تبدیل کنم، البته اکنون یکی ازاتاق های کتابخانه را به اتاق بازی های فکری، نقاشی و کاردستی اختصاص داده ام؛ جایی که بیشترین مراجعه را دارد.
عبدی که با هدف ترویج کتاب و کتابخوانی برای کودکان مناطق محروم کتابخانه را افتتاح کرده است، ازعلاقه کودکان و ابراز محبت آنها به خود می گوید، از اینکه اگر روزی در کتابخانه نباشد، نگران می شوند، از اینکه مادران از او مشاوره می گیرند و او را دوست نزدیک خود می دانند.
نویسنده کتاب «قصه های من و رایا» از همجواری کتابخانه با یک مدرسه دخترانه خوشحال است و می افزاید: کودکان منطقه چنان به کتاب علاقه مند شده اند که بارها زمان امانت یک کتاب را تمدید می کنند، آنها روزهای اول که قفسه و موکت نداشتیم، میان گچ و خاک روی زیر انداز می نشستند و با عشق کتاب ها را ورق می زدند؛ کاری که باعث لذت می شود و احساس خوبی را در من بوجود می آورد.
وی ادامه می دهد: برای انتخاب نام کتابخانه، یک نظرسنجی در اینستاگرام انجام دادم که تعداد زیادی از نویسندگان و کتاب دوستان در آن شرکت کردند، از میان آنها «کلبه کاغذی» بهترین نام بود که کودکان نیز آن را پسندیدند، کاغذ می تواند با همه ظرافت و شکنندگی، علم و دانش را به انسان منتقل کند.

   زندگی ام در 22 سالگی متحول شد
وی ادامه می دهد: تا سن 22 سالگی کتاب، رمان و مجله ادبی نخوانده بودم، اما یک اتفاق زندگی مرا متحول کرد، در یک دوره داستان نویسی شرکت کردم و راهنمایی و تشویق استاد تاثیر زیادی در من که آن زمان دانشجوی کارشناسی پژوهشگری علوم اجتماعی بودم، گذاشت، حال دوست دارم نقش همان استاد را برای کودکان منطقه داشته باشم تا بتوانم آنها را به دنیایی بزرگ وارد کرده ‌و استعدادهای ذاتی آنها پرورش یابد و از آنها انسان هایی مهربان بسازد.
عبدی با اشاره به وضعیت بهداشتی مردم در منطقه جمکران، اضافه می کند: هنوز خیابان های این محله آسفالت نشده و با هر بارندگی، کوچه ها مملو از گل و لای می شود، زباله ها گوشه ای رها می شوند، محله لوله کشی گاز هم ندارد، به همین خاطر وقتی مسئولان فرهنگی از کتابخانه بازدید و سوال کردند که چه درخواستی دارم، پاسخ دادم درخواستی ندارم به جز رسیدگی به وضعیت بهداشت ساکنان منطقه زیرا آنها به معنای واقعی در مضیقه هستند.

   کتاب غم ها را تسکین می دهد
عبدی که برای کودکان زلزله زده سرپل ذهاب هم چمدانی کتاب را ارمغان برده است، از خاطرات خود چنین می گوید: سفر اول یک هفته در چادر و کانکس با آنها بودم، دوست داشتم برای ساعاتی بچه ها را از فکر کردن به حادثه ای که پیش آمده بود، رها و آنها را شاد کنم زیرا تلویزیون، اسباب بازی و هیچ سرگرمی در کار نبود، به این نیز باور داشته و دارم کتاب غم ها را تسکین می دهد و در شرایط بد روحی می تواند انسان را آرام کند.
وی که تعدادی از آثارش در جشنواره های ملی و استانی برگزیده شده است، می افزاید: ابتدا فکر می کردم مردم زلزله زده وقتی مرا با کتاب ببینند، مسخره ام کنند و بگویند در شرایطی که به آب و غذا و سرپناه نیاز است، برای ما کتاب آورده ای اما در کمال تعجب دیدم، حتی بزرگترها هم از اهدای کتاب و قصه گویی برای فرزندانشان استقبال کردند البته بازی های گروهی هم یکی دیگر از برنامه ها در سفر به سرپل ذهاب بود، در مدتی که کنار زلزله زدگان بودم، لباس محلی تن داشتم تا بتوانم ارتباط بهتر و موثری با نوجوان ها برقرار کنم.
این خانم نویسنده در سفر دوم خود به استان زلزله زده کرمانشاه، برنامه کتابخوانی و اجرای بازی و سرگرمی را در مناطق ثلاث باباجانی، ازگله و شیخ صالح تکرار کرد.

   پرداخت هزینه ها از حق التالیف های ام است
نویسنده «قصه های پندآموز کشکول شیخ بهایی» می گوید: هزینه های مورد اشاره همه از محل درآمدم به واسطه نوشتن است، به عبارتی سرمایه ای ندارم، برخی می پرسند، چرا خودروی شخصی خریداری نمی کنم و به سفرهای خارجی نمی روم، می گویم، لذت این حرکت زیبای فرهنگی که علم آموزی و افزایش دانش دیگران را به دنبال دارد، به مراتب بیش از لذتی است که رفتن به مسافرت و خرید یک وسیله ایجاد می کند، اینهاست که مرا شاد می کنند.
وی می افزاید: تلاش می کنم هر روزم بر فعالیت و ارائه خدمات در کتابخانه بیافزایم تا بتوانم قدم در راهی گذارم که به ترغیب نسل آینده به عادت خوب کتاب خوانی و تقویت این ارزش اجتماعی منجر شود.

منبع : خبرگزاری ایرنا