تبیان، دستیار زندگی

رمانِ سه وارث، دستاورد برتر دوره اول ابوعلی سینا

قصه بلند "سه وارث" حاصل تلاش سه دانش آموز از مجتمع آموزشی دخترانه ابوعلی سینا به نام های "ماهک رحمتی"، ""ترانه شاهزاده" و "یسنا چناری" است. این داستان به شیوه قصه های پریان و جادوگران افسانه ای نوشته شده است
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : نسرین صادقی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
سیزدهمین دوره از پروژه های دانش آموزی تبیان نیز با یاری خداوند و حضور پر شور شما دوستان و علاقمندان به پایان رسید.
در این دوره از جشنواره
از 20 استان کشور در سه بخش به تفکیک، 350 گروه در بخش غرفه های نمایشگاهی، 650 گروه در بخش سمینارهای علمی و 750 گروه در بخش مسابقات دانش آموزی از مدارس و پژوهش سراهای دانش آموزی سراسر کشور انتخاب شده اند و به جشنواره کشوری دعوت شده اند.
که تعداد 53 گروه در بخش سمینارهای علمی مقام برتر را کسب نمودند.
بر آن شدیم تا با معرفی پروژه های گروه های برتر علاوه بر قدردانی از این دوستان نوآور، زمینه ای را برای ایده پروری سایر پژوهشگران علاقمند فراهم آوریم.

مقطع: دوره اول متوسطه
موضوع: سه وارث (رمان)
نام مدرسه: ابوعلی سینا
نام استاد: فرزانه سالمی دبیر راهنما و لعیا پورنعمان مسئول پژوهش
دانش آموزان: یسنا چناری، ماهک رحمتی، روژان طیب نیا
رمانِ سه وارث، دستاورد برتر دوره اول ابوعلی سینا

چکیده:
 قصه بلند "سه وارث" حاصل تلاش سه دانش آموز از مجتمع آموزشی دخترانه ابوعلی سینا به نام های "ماهک رحمتی"، ""ترانه شاهزاده" و "یسنا چناری" است. این داستان به شیوه قصه های پریان و جادوگران افسانه ای نوشته شده است. داستان پادشاهی بر زمین و تقسیم آن بین وارثان حقیقی زمین است. این داستان در 5 فصل نگاشته شده است و سه شخصیت اصلی دارد. فصل اول مقدمه و شروع قصه از زاویه دید دانای کل نقل می شود و هر فصل از سه فصل بعدی از زبان یکی از قهرمانان داستان و در نهایت فصل پایانی نیز  دانای کل قصه را تمام می کند.

بهره گیری از تغییر زاویه دید که از مولفه های رمان مدرن است و تلفیق آن با داستان و قصه کهن نوعی آیرونی زیبا در این داستان به وجود آورده است.

از منظر خلاقیت و نوع آوری در این قصه از شخصیت های کارتونی و انیمیشنی استفاده شده است با همان خصوصیات و خصلت هایی که برای خواننده اثر آشناست و استفاده به جا شخصیت های آشنا در این داستان حس صمیمیت با داستان را افزایش می دهد و از این منظر این اثر خلاقیت و تازگی دارد.

شروع داستان
در زمان های قدیم جادوگر قدرتمندى به نام"مرلین" بود. او تنها فردى بود كه توانایى كنترل (كریستال هوپ) را داشت. مرلین سه پسر به نام های جَك، اِریك و آندل داشت.

این سه برادر در كودكى بسیار با هم مهربان بودند ولى با گذشت زمان همه چیز تغییر كرد و هر یك از آن ها به این فكر افتاد كه قدرت را از پدرش بگیرد و با استفاده از آن بر دنیا حكومت كند. بنابر این تصمیم گرفتند هر كدام ازدواج كرده و فرزندى به دنیا بیاورند تا تاج و تخت به او به ارث برسد.

اریك داراى فرزند دخترى شد و اسمش را (كائورى) گذاشت. جك نیز داراى فرزند پسرى به نام (ریوما) شد. آندل هم داراى فرزند دخترى شد و اسمش را (تومورى) گذاشت. این فرزندان بر عكس پدرانشان با هم رابطه صمیمانه و دوستانه ای داشتند اما به خاطر پدرانشان و محدودیت هایشان همدیگر را فقط در مهمانى ها می دیدند تا اینكه روزى كائورى باغ مخفى در قصر پدربزرگشان پیدا كرد و این موضوع را با ریوما و تومورى نیز در میان گذاشت. از آن به بعد این سه نفر یكدیگر را در باغ مخفی ملاقات می كردند و با اخلاق یكدیگر بیش آشنا مى شدند.

روزى از روز ها پدرشان از ملاقات هاى مخفیانه آن ها با خبر می شوند و آزادى آن ها را از آن ها مى گیرند. سه كودك خیلى ناراحت مى شوند چون روز هاى خوبى را با هم گذرانده بودند اما حالا به خاطر این كه پدرشان قدرت را به دست آورند مجبور بودند از هم دور باشند. این برایشان بسیار عذاب آور بود بنابر این آن ها از به دست آوردن این قدرت ناراضى بودند. پدر هر سه وارث آن ها را براى تعلیم و آموزش رهبرى به خارج از كشور مى فرستند و زمان نبود فرزندانشان تصمیم مى گیرند پدر خود مرلین را بكشند. مرلین بزرگ خیلى زود متوجه نقشه ى شوم پسرانش مى شود و با خود فكر مى كند كه چه بكند تا هم حكومت به پسران بد ذاتش نرسد و هم نسل خود را ادامه دهد. ناگهان با دیدن عكس فرزندان پسرانش فكرى به ذهنش مى رسد. او تصمیم مى گیرد كه چالشى بزرگ براى سه كودك بگذارد بنابر این كریستال هوپ را به سه قطعه تقسیم مى كند و نقشه یكى از تكه ها را در موزه مخفى مى كند. بعد از این كه همه چیز را بر حسب نقشه اش برنامه ریزى كرد نامه مى نویسد و آن را روى میز كار خود قرار مى دهد و بعد ناپدید مى شود. زمانى كه پسران براى كشتن پدرشان وارد اتاق كار او مى شوند مشاهده مى كنند كه كسى به غیر از آن ها در آن جا حضور ندارد. بعد از یكدیگر مى پرسند كه آن جا چه كار مى كنند. هر یك جوابى متفاوت میدهند اما در آخر همه ى آن ها به اینكه براى كشتن پدرشان مرلین به آن جا آمده بودند  اعتراف مى كنند. هر كدام از پسر ها به دنبال سرنخى براى پیدا كرد پدرشان مى كردند. جك نامه را روى میز پدرشان پیدا مى كند و تصمیم مى گیرد كه آن را درون جیبش بگذارد اما آندل متوجه مى شود و جك مجبور مى شود نامه را با صداى بلند بخواند:

"فرزندان شرورم؛ جك، آندل و اریك من از نقشه و توطئه  شما براى مرگم با خبر شدم و تصمیم گرفتم كه براى حفظ جانم از این جا بروم ولى قبل از همه این ها باید بگویم كه من كریستال هوپ را به سه قطعه تقسیم كردم. تنها سه وارث اصلى قادر به این هستند كه این سه قطعه را پیدا كنند. براى این كار سه وارث ابتدا باید به دانشگاه آلفیا بروند و سپس معماى نقشه را حل كنند. هر كدام از آن ها كه شایستگى بیش ترى از خود نشان دهد، تاج و تخت برای او مى شود."

سال ها از عمر پسران گذشت و آن ها تمام این چند سال به جنگ و اخلاف بر سر به دست آوردن قدرت كریستال سپرى كردند كه هدفشان از به دست آوردن كریستال به جنگ و خون ریزى بین برادران تبدیل شد.

آن ها تصمیم گرفتند كه براى به سلطنت رسیدن فرزندانشان سه قوم متفاوت تشكیل بدهند. جك نام خاندان خود را (جكلیوس) گذاشت؛ اریك نیز نام خاندان خود را (اریكلیوس) و آندل نیز نام خاندانش را (آندلیوس) گذاشت و از این جا داستان به دست آوردن قدرت شروع می شود.

برای مشاهده مجموعه فایل های ضمیمه اینجا کلیک کنید.
بخش پژوهش های دانش آموزی تبیان، تهیه و تنظیم: نسرین صادقی