تبیان، دستیار زندگی

عوامل کناره‌گیری از دین و مذهب

سخت‌گیری‌هایی که جوان را از دین گریزان می‌کند

با اینکه جوانان در سنین جوانی گرایش خاصی به مذهب دارند، امّا گاهی دیده می‌شود که بعضی از آنها از مذهب و ارزش‌های مذهبی کناره‌گیری می‌کنند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
جوان


در این فرصت بر آن شده ایم تا در رابطه با علت جدایی و گریز از ارزش ها تأملی داشته و موارد آن را مروری داشته باشیم.

1- ناآگاهی
یکی از علل فاصله گرفتن جوانان از دین و مسایل مذهبی، ناآگاهی از دین است و چون بصیرت و آگاهی کافی از دین ندارند، تحت تأثیر تبلیغات سوء دشمنان قرار می گیرند.

امام صادق علیه السلام فرمود: در او که تفقّه در دین نمی کند خیری نیست زیرا کسی که نسبت به امور دینی آگاهی ندارد، به دیگران نیازمند می شود و هنگامی که به آنها نیازمند شد، بدون آنکه بفهمد او را منحرف خواهند کرد.[1]

علی علیه‌السلام می‌فرمایند: زلة العالم کانکسار السفینة تَغرق و تُغرق معها غیرها: لغزش عالم چون شکسته شدن کشتی است که غرق می‌شود و گروهی را نیز با خود هلاک می‌کند.



در جایی دیگر حضرت فرمودند: بادِرو أَحداثکم بالحدیث قبل ان یسبقکم الیهم المرجئه[2] جوانانتان را آموزش دهید پیش از آن که مرجئه (یکی از گروه های منحرف مذهبی) آنها را منحرف سازند.

هنگامی که جوانان در محیط های مختلف اجتماع در برابر شبهات و القائات فکری مکاتب و فلسفه های مختلف و افراد گوناگون قرار می گیرند و جواب منطقی در برابر شبهات و پرسش های آنها نداشته باشند، ناگزیر یا خود را بیگانه با مذهب معرفی می کنند.

2- رهایی از مسئولیت ها
یکی از عوامل گریز از مذهب فرار از مسئولیت و تکلیف است قرآن می فرماید: بَلْ یرِیدُ الْإِنْسانُ لِیفْجُرَ أَمامَهُ[3] او می خواهد آزاد باشد و هر گناهی را انجام دهد.
این منحصر به زمان های گذشته نیست. امروز هم یکی از علل گرایش به مادیگری و انکار مبدأ و معاد، کسب آزادی برای گناه و گریز از مسؤلیت ها و شکستن قانون الهی است.

3- عدم صلاحیت بعضی از معلمان و مربیان
یکی از عوامل گریز جوانان از مسایل مذهبی، عدم صلاحیت برخی از معلمان و مربیان است. آنها به علت عدم تفهیم صحیح مطالب و یا عدم توانایی پاسخ به پرسش های نوجوانان و یا با ایجاد ذهنیت منفی نسبت به مذهب موجبات بدبینی نسبت به مذهب و مسایل مذهبی را فراهم نموده اند.

4- برخوردهای منفی
یکی از علل گریز جوانان از مذهب و مراکز مذهبی، عدم برخورد صحیح و اصولی با جوان است.
جوانی می گفت: در ایام نوجوانی همیشه سعی می کردم نمازم را در مسجد بخوانم روزی مشغول خواندن نماز بودم که متوجه شدم پیرمردی مراقب من است وقتی نمازم به پایان رسید آن پیرمرد به من گفت نمازت باطل است و سپس شروع کرد به گفتن سخنان نیشدار چنان که گویی تازیانه جلادان است، من غرق در سکوت به سخنان سرزنش آمیز او گوش می کردم. گاه می خواستم بپرسم کجای نمازم اشتباه است؟ ولی اجازه حرف زدن به من نمی داد و پیوسته می گفت: نمازت درست نیست و امثال شما بچه ها حق ندارند به مسجد بیایند.
از آن پس از مسجد بیزار شدم و تصمیم گرفتم دیگر به مسجد نروم و نمازم را در خانه بخوانم.

5- الگوهای کاذب
یکی از ویژگی های جوانان، الگوپذیری است. روحیه الگو پذیری و تقلید در نوجوانان به قدری است که گاه بدون تفکر و استدلال عادات دشوار را برخود تحمیل می کنند و غربی ها با استفاده از همین ویژگی روحی به تبلیغ غیر مستقیم الگوی های خود از طریق فیلم و قهرمانان ورزش در بین نسل جوان می پردازند و بدین طریق فرهنگ خود را در جامعه رواج می دهند و موجب گمراهی و انحراف در جوانان می شوند.

6- دوستان و همسالان
یکی از عوامل گریز جوانان از مذهب، دوستان و همسالان هستند. قرآن می فرماید: وَ یوْمَ یعَضُّ الظَّالِمُ عَلی یدَیهِ یقُولُ یا لَیتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا یا وَیلَتی لَیتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِیلًا لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکرِ...[4] روزی ستمگر دست خود را به دندان می گزد و می گوید: ای کاش با پیامبر طرح دوستی می ریختم ای کاش با فلانی دوست نمی شدم، او مرا گمراه کرد و...
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: المرءُ عَلی دینِ خَلیلِه و قَرینه[5]آدمی بر دین دوست و همنشین خود است.

امام صادق علیه‌السلام فرمود: در او که تفقّه در دین نمی‌کند خیری نیست زیرا کسی که نسبت به امور دینی آگاهی ندارد، به دیگران نیازمند می‌شود و هنگامی که به آنها نیازمند شد، بدون آنکه بفهمد او را منحرف خواهند کرد.



7- تبلیغات بیگانگان
یکی از عوامل گریز جوانان از مذهب تبلیغات جامع و هماهنگ دشمنان علیه دین است که با وسایل ارتباط جمعی همچون امواج صوتی و تصویری، مجلات و روزنامه ها و کتابهای گمراه کننده انجام می گیرد.

8- القای ناکارآمدی دین
القای ناتوانی دین در حل مشکلات، از شیوه هایی است که امروز به منظور ضربه زدن به باورهای دینی از آن استفاده می گردد. این القائات با این هدف صورت می گیرد که دین نمی تواند در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی حضور داشته باشد و فقط با مسائل فردی انسان ها سر و کار دارد. در واقع این گونه شبهات به ترویج افکار مکتب سکولاریسم می پردازد.
سکولارها معتقدند دین نباید مبنای فعالیت های اجتماعی قرار گیرد و این گونه می کوشند دین را از صحنه جامعه خارج سازند. آنها بر این باورند که در عرصه سیاست و زندگی جمعی انسان ها باید عقلانیت حاکم گردد. به عبارت دیگر آنان برای حاکمیت الهی جایگاهی قائل نمی باشند.[6]

9- بی توجهی خانواده ها به مذهب
یکی از عوامل گریز جوانان از مذهب بی تفاوتی و عدم توجه خانواده ها به مسائل مذهبی و عدم نظارت خانواده ها بر عملکرد جوانان است. روزی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نگاهی به گروهی از نوجوانان انداختند و فرمودند: وَیلٌ لِاولادِ آخِرِ الزَّمان مِن آبائِهِم فَقیلَ یا رسولَ الله من آبائِهِم المشرکین؟ فقال: لامن آبائَهم المُؤمنین لا یعلّمونَهم شَیئاً من الفرائض و اذا تعلّموا اولادَهم مَنَعُوهم و رَضُوا عَنْهُم بِعَرَضِ یسیرٍ مِن الدُّنیا فَانَا مِنْهُم بری و هم منّی بُرَاء[7] وای بر اطفال و نوجوانان آخر الزمان از پدرانشان. گفته شد ای رسول خدا از پدران مشرکشان؟ فرمود نه از پدران مؤمنشان که چیزی از واجبات را به آنها آموزش نمی دهند و اگر آنها هم واجبات را فرا گیرند جلو آنها را می گیرند. و به چیز کمی از دنیا راضی هستند. پس من از آنها بیزار هستم و آنها نیز از من بیزارند.


10- بی تفاوتی جامعه
یکی از زمینه های گریز جوانان از مذهب بی تفاوتی و بها ندادن جامعه نسبت به مذهب است. جایی که ارزشهای مذهبی آنچنان احترامی ندارد و مردم بجای اینکه هدایتگر یکدیگر باشند و امر به معروف و نهی از منکر کنند و جامعه را اصلاح کرده، محیط جامعه را برای هدایت نوجوانان و جوانان مساعد کنند؛ خود مشوّق فساد یا نسبت به آن بی تفاوت باشند؛ دلیلی ندارد که جوانان، مذهبی بار بیایند.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:چه می کنید زمانی که زن های شما فاسد و جوان های شما فاسق شوند و امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنید؟ سؤال شد یا رسول اللَّهآیا چنین خواهد شد؟ فرمود: بلی و بدتر از آن هم خواهد شد. سپس فرمود: چه می کنید زمانی که امر به منکر و نهی از معروف شوید! گفته شد: ای رسول خدا آیا چنین چیزی خواهد شد! فرمود: بلی بدتر از آن هم خواهد شد فرمود چه می کنید زمانی که معروف را منکر ببینید و منکر را معروف.[8]

11- سخت گیری والدین
سختگیری والدین در مسائل مذهبی یکی از زمینه های مذهب گریزی جوانان است.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: انَّ هذَا الدّین مَتینٌ فَاوغِلُوا فیهِ بِرِفقٍ و لا تُکرهُوا عِبادةَ اللّه الی عِبادِ اللّه فَتَکونوُا کالراکبَ الْمُنبَتِ، الذی لا سفراً قَطَعَ و لا ظَهْراً ابْقی[9] این دین و آیین استوار و دور از هر نوع تکلّف و زحمت است با رفق و ملایمت وارد آن شوید عبادت های خدا را بر بندگان خدا ناخوش نسازید در این صورت بسان آن سوار کارِ کند رو خواهید بود که نه به مقصد رسیده و نه مرکبی باقی گذارده.
بنابراین نباید مظاهر مذهبی را در ذائقه مردم تلخ نمود.

معنای فطری بودن قوانین اسلامی هماهنگی آن قوانین با فطریات بشر است اما بعضی از مقدس مآبان و مدعیان تبلیغ دین به نام دین با همه چیز به جنگ بر می‌خیزند شعارشان این است اگر می خواهی دین داشته باشی پشت پا بزن به همه چیز گرد مال و ثروت نگرد ترک مقام کن زن و فرزند را رها کن بنابراین اگر کسی بخواهد به غریزه دینی خود پاسخ مثبت دهد باید با همه چیز در حال جنگ باشد.



12- عملکرد بد برخی از عالمان دینی
از اموری که امروزه روند تربیت دینی و رشد باورهای دینی را کند نموده و آسیب های فراوانی متوجه جامعه دینی نموده، ناهماهنگی بین قول و فعل بعضی از مربیان و کارگزاران دینی است.

شهید مطهری می فرماید: هیچ چیز بشر را بیشتر از عمل تحت تأثیر قرار نمی دهد. شما می بینید مردم از انبیا و اولیا زیاد پیروی می کنند ولی از حکما و فلاسفه آن قدر پیروی نمی کنند چرا؟ برای این که فلاسفه فقط می گویند، فقط مکتب دارند، فقط تئوری می دهند، اما در گوشه حجره اش نشسته است هی کتاب می نویسد و تحویل مردم می دهد. ولی انبیا و اولیا تنها تئوری و فرضیه ندارند، عمل هم دارند. آن چه می گویند اول عمل می کنند، حتی این طور که خودش گفت، آن گفته اثرش چند برابر است.

علی علیه السلام می فرمایند: زلة العالم کانکسار السفینة تَغرق و تُغرق معها غیرها[10]لغزش عالم چون شکسته شدن کشتی است که غرق می شود و گروهی را نیز با خود هلاک می کند.

13- تصویر وارونه از دین
شهید مطهری رحمه الله درباره ارائه تصویر نادرستی که برخی از مبلغان دگراندیش از مذهب ارائه نموده اند می گوید: یکی دیگر از موجبات اعراض و رو گرداندن از دین، جنگ و ستیزی است که برخی از داعیان و مبلغان دینی، میان دین و سایر غرایز فطری و طبیعی بشر ایجاد می کنند و دین را به جای آن که تعدیل کننده غرایز دیگر معرفی کنند آن را ضد سایر فطریات بشر معرفی می کنند در حالی که یکی از مختصات دین اسلام این است که همه تمایلات فطری انسان را در نظر گرفته و هیچ کدام را از قلم نینداخته و برای هیچ کدام سهم بیشتری از حق طبیعی آنها نداده است.
معنای فطری بودن قوانین اسلامی هماهنگی آن قوانین با فطریات بشر است اما بعضی از مقدس مآبان و مدعیان تبلیغ دین به نام دین با همه چیز به جنگ بر می خیزند شعارشان این است اگر می خواهی دین داشته باشی پشت پا بزن به همه چیز گرد مال و ثروت نگرد ترک مقام کن زن و فرزند را رها کن بنابراین اگر کسی بخواهد به غریزه دینی خود پاسخ مثبت دهد باید با همه چیز در حال جنگ باشد.

پی نوشت:
[1] . بحارالانوار، ج 1، ص 220؛ اصول كافى، ج 1، ص 33.
[2] . كافى، ج 2، ص 47 و ج 6، ص 74.
[3] . قیامت/ 5.
[4] . فرقان/ 27.
[5] . وسایل‏ الشیعه، ج 4، ص 207.
[6] . انتظار بشر از دین، عبدالله نصرى، ص 355.
[7] . مستدرك الوسائل، ج 15، ص 164.
[8] . بحارالانوار، ج 100، ص 91.
[9] . كافى، ج 2، ص 86؛ وسایل الشیعه، ج 1، ص 109.
[10] . تحف‏ العقول، ص 274.

منبع:
این مطلب تلخیصی از کتاب "مذهب گرایی و مذهب گریزی جوانان " نوشته محمود اکبری
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.