غزل منتشر نشده حمید سبزواری در سوگ قیصر امینپور
همزمان با دومین سالروز درگذشت زندهیاد حمید سبزواری اقدام به انتشار تعدادی از سرودههای منتشرنشده از پدر شعر انقلاب کرده ایم که یکی از این اشعار در سوگ زندهیاد قیصر امینپور است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : سه شنبه 1397/03/22 ساعت 09:09
زندهیاد حمید سبزواری ــ خالق بهترین و خاطرهانگیزترین سرودهای انقلابی ــ که بهحق به نام «پدر شعر انقلاب» شهرت یافته بود، برای اصحاب فکر و فرهنگ ــ بهخصوص اهالی شعر و ادبیات ــ نامی قابل احترام و چهرهای کاملاً شناخته شده بود، شاعری که بهمعنای واقعی کلمه «متعهد و انقلابی» بود و شعرش تاریخ منظوم انقلاب اسلامی، به این معنا که در آیینه شعرها و سرودهای انقلابی او میتوان تمام فراز و نشیبهای تاریخ انقلاب را ــ از قیام تاریخی 15 خرداد سال 42 تا به امروز ــ به نظاره نشست.
هرچند تاکنون از او آثار متعددی از جمله سرود درد، سرود سپیده، سرود دیگر، کاروان سپیده، تو عاشقانه سفر کن (گزیدۀ اشعار)و ... به چاپ رسیده است، اما قرار است مجموعهای منتشر نشده شامل تمامی سرودها و سرودههای او به چاپ برسد که البته به رغم اینکه قریب به دو سال از آماده شدن آن میگذرد، انتشار آن در هالهای از ابهام است.
دو سروده ذیل از اشعار منتشر نشده سبزواری است . اولین سروده، غزلی است در سوگ زندهیاد قیصر امینپور که به این شرح است:
ای خوش آن سر که ترک سودا کرد
عشق را مؤمنانه معنا کرد
هِشت آیینهای مقابل چشم
عالمی را در آن تماشا کرد
روزگاری به کوی فقر نشست
پشت بر رنگ و بوی دنیا کرد
روزنی بر جهان درد گشود
گرهی را ز پای دل وا کرد
قطرهای از سبوی رنج چشید
ره به دریای مهر پیدا کرد
کولهباری ز عاشقی سرشار
هِشت بر دوش و عزم فردا کرد
دامن از فتنه زمین برچید
پشت بر ذیل و رو به بالا کرد
سروده ذیل یکی دیگر از غزلهای منتشر نشده پدر شعر انقلاب است:
وه چه زیباست، گرچه سرور بود
در صف دردباوران، سر بود
غافل از حال دردمندان، نه...
غمگساری امیدپرور بود
دستگیر ستمکشان زمین
خستگان را معین و یاور بود
با محبان و مهرورزان دوست
با صفاپیشگان برادر بود
نه اسیر هوی، نه یار هوس
سیرچشمی، سپید دفتر بود
بی نیاز از ستایش و تعظیم
خاکساری به خسروان سر بود
گرچه هم صحبت فقیران بود
جامه فقر داشت، «قیصر» بود
منبع:تسنیم