راز بگشا ای علی مرتضی
(4)
خاطرهای از زبان حضرت علی علیه السلام
ملاقات پیامبر با 360 فرشته
... روزی، پیامبر خدا به من فرمود:
هم اینك شمارى از فرشتگان به دیدارم میآیند. تو در خانه بایست و از ورود افراد هر كه باشد جلوگیرى كن.
چیزى نگذشت كه عمر آمد. من [به پاس وظیفه] او را به درون خانه راه ندادم . او بازگشت و دوباره آمد و تا سه بار وى را بازگرداندم .
با او گفتم : رسول خدا صلی الله علیه و آله در پرده است و میزبان شمارى از فرشتگان كه تعداد آنها چنین و چنان است .
سپس [منع برداشته شد و] عمر اجازه ورود یافت .
هنگامى كه خدمت آن حضرت رسید عرض كرد: اى رسول خدا من چند نوبت آمدهام و على هر بار مرا برگردانده و گفته است: رسول خدا ملاقات ندارد و خود پذیراى دستههایى از فرشتگان است ، كه تعداد آنها چنین و چنان است!
اى رسول خدا [پرسش من این است كه] على از چه راهى به تعداد و شماره آنها آگاهى یافته ، آیا ایشان را با چشم دیده است؟
حضرت [به من] فرمود: على! او درست مى گوید، تو از كجا تعداد و شماره آنها را دانستى؟
گفتم : از سلامها و تحیتهاى پى در پى آنها كه مىشنیدم ، شماره آنها را دانستم.
فرمود: راست گفتى [آنها همین تعداد بودهاند]
سپس به من فرمود: تو یك شباهتى با برادرم عیسى دارى ...
[و عمر مى شنید] و وقتى كه خواست از منزل خارج شود، [ناباورانه با كنایه] گفت:
او را به فرزند مریم [عیسى] مثل مى زند! [و با او برابر مى كند... ]
متن روایت :
قال على علیه السلام: نشدتكم بالله هل فیكم احد قال له رسول الله صلی الله علیه و آله: احتفظ الباب فان زوارا من الملائكه یزوروننى فلا تاذن لاحد.
فجاء عمر فرددته ثلاث مرات و اخبرته ان رسول الله صلی الله علیه و آله محتجب و عنده زوار من الملائكه و عدتهم كذا و كذا، ثم اذنت له فدخل فقال : یا رسول الله انى جئت غیر مره كل ذلك یردنى على و یقول : ان رسول الله محتجب و عنده زوار من الملائكه و عدتهم كذا و كذا فكیف علم بالعده ؟ اعاینهم ؟! فقال له : یا على ! قد صدق ، كیف علمت بعدتهم ؟
فقلت : اختلفت على التحیات فسمعت الاصوات فاحصیت العدد.
قال : صدقت فان فیك شبها من اخى عیسى ، فخرج عمر و هو یقول : ضربه لابن مریم مثلا...! (1)
پیوند به :
امام علی جان پیامبر را نجات داد!
1- به روایت بحار (ج 39، ص 112)، كه از تفسیر فرات نقل شده ، شمار این فرشتگان ، 360 تن بوده است
ر.ك : خاطرات امیر المومنین ؛ شعبان صبوری