تبیان، دستیار زندگی

ساللروز محکومیت امیرانتظام در تاریخ 21 خرداد 1360

امیرانتظام چه کسی بود

عباس امیرانتظام سخنگوی دولت موقت و معاون سابق نخست وزیر، به حكم دادگاه انقلاب اسلامی مركز به حبس ابد محكوم شد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
عباس امیرانتظام

عباس امیرانتظام، متولد ١٣١١ در تهران و دارای مدرک کارشناسی ارشد ساختمان از دانشگاه برکلی آمریکا در سال ١٣٤٥ است. او از هواداران نهضت ملی نفت و مصدق بود و البته با تأسیس نهضت آزادی ایران، به این گروه پیوست. امیرانتظام همچنین از دوستان و وفاداران به مرحوم مهدی بازرگان بود و شاید همین دوستی و رفاقت بود که بازرگان را تا لحظات سخت امیرانتظام در دادگاه، به‌ عنوان حامی او حفظ کرد؛

او سیاستمداری ایرانی بود، معاون نخست‌وزیر و نیز سخنگوی دولت مهدی بازرگان، عضوجبهه ملی ایران بود. امیرانتظام نخستین و قدیمی‌ترین زندانی سیاسی پس از انقلاب اسلامی ایران به‌شمار می‌رفت که از تاریخ ۲۸ آذر ماه ۱۳۵۸ تا ۱۳۷۵ در زندان به سر برد.


عباس امیرانتظام به استناد اسنادی که از سفارت آمریکا در ایران و از سوی دانشجویان تسخیرکننده سفارت به دست می‌آید، درحالی‌که سفیر ایران در سوئد بود، به ایران فراخوانده شده و یک روز بعد به اتهام جاسوسی بازداشت می‌شود.

امیرانتظام در ابتدا نزدیک به ١٥ماه را در انفرادی سپری می‌کند. او خودش در گفت‌وگو با روزنامه جامعه به تاریخ اردیبهشت ٧٧ درباره این اتهام می‌گوید: «... شما اطلاع دارید که در دولت موقت من معاون نخست‌وزیر، سخنگوی دولت و مسئول مذاکره و مکاتبه با تمام سفارتخانه‌ها در داخل کشور بودم، از جمله آمریکا و ما با آمریکا بیشترین قراردادها را داشتیم، چیزی حدود هزارو ۲۰۰ قرارداد؛ بنابراین مراجعه آنها برای ارتباط با دولت بیشتر با نخست‌وزیری انجام شد. چه آقای سولیوان به ‌طور شخصی یا کاردار ایشان یا از طریق مکاتباتی که با ما صورت می‌گرفت؛ بنابراین ملاقات‌ها به صورت روزانه یا چند بار در هفته انجام می‌شد. ملاقات‌ها کاملا رسمی و در دفتر نخست‌وزیری انجام می‌گرفت و معمولا در حضور عده‌ای از همکاران من که در قسمت سیاسی کار می‌کردند، در دفتر خودم اتفاق می‌افتاد. نامه‌هایی را که نمایندگی‌های دولت‌های خارجی در ایران به نخست‌وزیری می‌نوشتند، من مطالعه می‌کردم و نتیجه را به مهندس بازرگان، نخست‌وزیر، اطلاع می‌دادم. این مسئولیت را آقای بازرگان به من داده بودند. ما با همه سفارتخانه‌ها مکاتبه می‌کردیم و جواب نامه‌های آنها را می‌دادیم؛ از جمله سفارت آمریکا. بعدها وقتی در آبان ۱۳۵۸ سفارت آمریکا اشغال شد و اسمش را گذاشتند جاسوس‌خانه، تمام مکاتباتی را که از آنجا به دست آوردند، به‌ عنوان اسناد لانه جاسوسی تلقی کردند؛ درحالی‌که این اسناد مکاتباتی رسمی و قانونی است که بین دولت آمریکا و دولت ایران انجام شده و بخشی از آنها را من از طرف نخست‌وزیر امضا کردم اما آنهایی که سفارت را اشغال کردند، این نامه‌ها را به‌عنوان اسناد جاسوسی علیه دولت وقت و شخص من استفاده کردند. مطلقا چیز دیگری نبود، مطلقا...

قبل از انقلاب من در کنار آقای مهندس بازرگان بودم و به عنوان مترجم ایشان در ملاقات با آقای سولی‌وان یا سفیر آلمان یا سایر سفرایی که با ایشان ملاقات می‌کردند حاضر می‌شدم. این ملاقات‌ها در دفتر من انجام می‌شد، خود آقای بازرگان هم بودند. گاهی آقای سولی‌وان بودند، گاهی آقای استمپل در آن جلسات حاضر می‌شدند و من هم کار خودم را به عنوان مترجم انجام می‌دادم. ملاقات دیگری انجام شد که در آن ملاقات آیت الله موسوی اردبیلی، بازرگان، سولیوان، استمپل و من بودیم. این ملاقات در منزل بیژن سحابی انجام شد.

منظورم این است که ما در تماس با دولت‌های خارجی مثل دولت آلمان، روسیه یا آمریکا دیدگاه‌های آنها را در می‌یافتیم، این ملاقات‌ها بین مهندس بازرگان با سفرای این کشورها اتفاق می‌افتاد و من به عنوان مترجم در این ملاقات‌ها حضور داشتم.»

اکبر هاشمی‌ رفسنجانی در کتاب خاطراتش نوشت: «نظر برخی از ما این بود که اسناد فاش‌شده تا آن زمان، نشان‌دهنده جاسوسی امیرانتظام نبود و در این زمینه حرف‌های آقای بازرگان را که ایشان را جاسوس نمی‌دانست، تأیید می‌کردیم. البته نمی‌خواستیم بگوییم که دانشجویان دروغ می‌گویند، بلکه معتقد بودیم اسنادی که آنها افشا کرده‌اند، نشان‌دهنده جاسوسی نیست.»

محسن میردامادی، دبیرکل سابق جبهه مشارکت و از رهبران دانشجویان اشغال‌کننده سفارت آمریکا، وارد میدان شد و اعلام کرد که امیرانتظام جاسوس نبوده است. این اظهار نظر از این نظر مهم به نظر می‌رسد که امیرانتظام را به استناد اسناد کشف‌ شده از سوی دانشجویان اشغال‌کننده سفارت آمریکا با ترفندی، به ایران فراخوانده و به اتهام جاسوسی به‌ نفع آمریکایی‌ها بازداشت کردند. حالا رهبر آن جریان بعد از ٢٩ سال ابراز کرده از آن اسناد، جاسوسی مستفاد نمی‌شود. اگر چه سازمان اسناد انقلاب اسلامی و برخی طیف‌های سیاسی همچنان مستند به این اسناد، امیرانتظام را به سبب مراوداتش با آمریکایی‌ها جاسوس قلمداد می‌کنند.

میردامادی اما به سایت تاریخ ایرانی گفته است: «موضوع آقای امیرانتظام و مشکلاتی که برای ایشان پیش آمد دغدغه ذهنی من و احتمالا امثال من بوده است. به همین دلیل من اسناد سفارت آمریکا در رابطه با امیرانتظام را که پس از اشغال سفارت منتشر شد بار دیگر مطالعه کردم. در شرایط فعلی که آن هیجان‌زدگی فضای عمومی دوران انقلاب و به‌ خصوص ماه‌های پس از اشغال سفارت دیگر وجود ندارد، طبعا منصفانه‌تر می‌توان در این‌گونه موارد قضاوت کرد. من در این اسناد هیچ مطلبی که بر جاسوس‌ بودن امیرانتظام دلالت کند ندیدم. در بررسی‌هایی که اخیرا کردم، پس از ارائه اسناد سفارت به مراجع ذی‌ربط گروهی که مسئول بررسی آن اسناد و انجام تحقیقات از آقای امیرانتظام شده بودند نیز در همان زمان به این نتیجه رسیده بودند که اتهام جاسوسی متوجه ایشان نیست... در واقع از همان سال‌های اول انقلاب بحث اتهام جاسوسی نسبت‌ داده‌ شده به ایشان مورد پرسش و ابهام بوده است ولی امروز در فضای کنونی خیلی قاطع‌تر می‌توان گفت که اتهام جاسوسی درست نبوده است. این نوع نگاه به شیوه عملکرد افراد عمدتا متأثر از حال‌وهوا و فضای به‌ شدت انقلابی آن سال‌ها بوده است، ولی جاسوسی معنای روشن و مشخصی دارد که شرایط زمانی یا حال‌وهوای انقلاب آن معنا و مفهوم را تغییر نمی‌دهد و نمی‌توان با تعاریفی متغیر و غیرحقوقی چنین اتهامی را به افراد وارد کرد.»


پی نوشت:

1- موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی
2- روزنامه جامعه
3- خبرگزاری ایسنا