تبیان، دستیار زندگی

آنچه در تحول علوم انسانی نیاز داریم

تبیین و تحلیل دقیق و بنیادین، توجه به میراث غنی اسلامی، جامعیت، باورمندی، توامندی های آموزش و ... از جمله عوامل تاثیرگذاری هستند که نقشی مهم و اساسی را در مسیر تحول علوم انسانی ایفا می‌کنند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
علوم انسانی

در این نوشتار تلاش می شود بخشی از عوامل موثر و نقش آفرین در ایجاد تحول در علوم انسانی بررسی گردد. این عوامل در موضوعات زیر خلاصه می شوند:

توجه به میراث غنی اسلامی

آموزه های اسلامی در حکم منبعی غنی و گران سنگ و بی نظیر و بلکه کم نظیر می بایست در تدوین علوم انسانی مورد توجه و استفاده قرار گیرد بلکه بی توجهی به این آموزه ها در تدوین علوم انسانی اسلامی باعث می شود اسلامیت تنها به عنوان پسوندی برای علوم انسانی موجود که نشات گرفته از اندیشه های غربی است یدک کشیده شود.
بهترین امور آن است که اساس دینی داشته باشد و علوم انسانی نیز ز جمله این امور است که اگر بخواهد شاهد تحولی اساسی و بنیادین باشد و واقعا اسلامیت در جوهره و باطن و حقیقت آن وارد شود باید اسلام و آموزه هایش مبنا و محور تدوین این علوم در عرصه نظر و عمل باشد.

رویکرد جامع نگرانه

جامعیت عامل دیگری است که در تحول علوم انسانی موثر است. سخن از تحول در علوم انسانی است که در تار و پود جامعه اسلامی تنیده است و متن و محتوا، اشخاص، نهادها و سازمان ها، عوامل محیطی و … را در بر گرفته است، همین طور رشته ها و حوزه ها و سطوح مختلفی را شامل می شود، به دیگر سخن علوم انسانی، چند تباری هستند و توجه به بعدی از ابعاد و حوزه ای از حوزه ها موجب تحویلی نگری و در نتیجه سوی نگری و جهت گیری های خاص و رشد تک بعدی و رکود دیگر اضلاع که در نهایت منجر به ورشکستگی طرح تحول علوم انسانی خواهد شد.

اگر قرار است شاهد تحولی بنیادین و اساسی در حوزه علوم انسانی کثیرالاضلاع و ذوبطون باشیم لازم است همه اضلاع و بطن ها مورد توجه قرار گیرد و با نگاه به همه آنها علوم انسانی را تدوین و اجرا کنیم، رویکرد جامع نگرانه به همه مراتب و ابعاد علوم انسانی و استفاده از رویکرد میان رشته ای حل مساله و پرهیز از رویکرد تحویلی نگرانه و حصرگرایانه در نظر و عمل رویکردی مناسب برای تحول در علوم انسانی است.

باورمندی به گزاره های حرکت آفرین

انسان در مقام انجام هر کاری نیاز دارد به باور به گزاره هایی که مقدمه آن کار هستند و بدون باور به جایی راه نمی برد. در مورد علوم انسانی هم باید بپذیرد که علوم انسانی فعلی نیاز به تحول دارند و جامعه اسلامی به این تحول بنیادین نیاز دارد و یکی از شروط اصلی برای تحقق تمدن نوین اسلامی است و نقشی بنیادین و اساسی در این زمنیه ایفا می کند، وضعیت فعلی علوم انسانی با وضعیت آرمانی و مطلوب آن ها فاصله دارد. این نوع باورها حرکت آفرین و تحول آفرین خواهد بود.

توجه به توانمندی ها و تخصص ها

ایجاد تحول واقعی در علوم انسانی، بیش از هر چیزی به نیروی انسانی شایسته ای بسته است که این تحول را اجرایی و هدایت نماید. ساده انگاری در مراجعه به متون دینی که می خواهد مبنا و منبع تدوین علوم انسانی اسلامی باشد، مهم ترین دام خطاست. اخذ و ااقتباس مبانی، روش ها و رویکردها از دین در تدوین، پیاده سازی و اجرای این علوم محتاج دانش تخصصی است زیرا برای فهم متون، اصول و قواعدی هست که عدم رعایت آن ها موجب افتادن در بیراهه و فهم محرف از متون می شود و در نتیجه این فهم محرف در نظر و عمل تبدیل به رویکرد و رفتاری می شود که چیزی غیر از اسلامیت علوم انسانی را حاصل می دهد و این موضوع ضرورت توجه به توانمندی ها و تخصص ها را یادآور می شود.

آموزش

یکی از عوامل عملکرد کم مطلوب و نامطلوب در عرصه تحول علوم انسانی نشناختن وظیفه اخلاقی و عدم بازشناسی رفتار اخلاقی از غیراخلاقی است. تحول در علوم انسانی که با بخشنامه و به صورت فرمایشی از بالا به سطوح پایین تر دیکته می شود به وقوع نخواهد پیوست و تغییری در باطن و محتوا ایجاد نخواهد کرد؛ مگر آنکه در کنار فراهم سازی زیر ساخت های دیگر، آموزش های لازم و مورد نیاز نیز پیش بینی و اجرا شود تا ابهاماتی که به طور طبیعی ممکن است نسبت به زوایای مختلف مساله، الزامات، شیوه و … باشد برطرف شده و هدف مورد نظر که همانا تحول و تحقق علوم انسانی اسلامی محقق شود.

روش ها و روی آوردها

روش ها و روی آوردهای موردنظر، برای ایجاد تحول در علوم انسانی می بایست به دنبال حل واقعی مشکل و با رویکردی مساله محورانه باشد، رویکرد مساله محور ما را از انحراف از بایسته ها و شایسته های مساله و لغزیدن در امور بی ارتباط باز می دارد و در راستای اهداف مساله که همانا حل آن است قرار می دهد.
پرسش از نحوه مواجهه با تنوع روش ها و روی آوردی ها برای گزینشی که تحقق بخش علوم انسانی اسلامی سوالی مهم و اساسی است ک مجریان امر و پزوهش گران باید به آن توجه داشته باشند؛ این امر نیازمند شناخت درست و کامل از زوایای مختلف موضوع، شرایط، ابزارها و امکانات افراد و غیره است که از این طریق روش ها و روی آوردی ها مناسب اخذ شود.

سیاست های تشویقی

علوم انسانی به واسطه کارکرد و نقشی که در جهت دهی و سامان دهی رفتار انسانی دارند، در لحظه لحظه و در همه مراحل تحول آن به اخلاقی عمل کردن نیاز دارد؛ آنچه این موضوع را ترویج و تقویت خواهد کرد، وجود سیاست های تشویقی مناسب، به جا و عادلانه است، سیاست هایی که از عوامل روانش ناختی باشد و انگیزه های درونی را برای حرکت در چارچوبی اخلاقی در جاده تحول در علوم انسانی فراهم سازد و این موضوع یکی از عوامل تاثیرگذار در تحقق علوم انسانی است.


منبع: برگرفته از کتاب مجموعه مقالات همایش علوم انسانی قرآن بنیان، مقاله «بررسی عوامل موثر بر تحول علوم انسانی» نوشته محمدعلی مشایخی پور، به نقل از پایگاه خبری تحلیلی طلیعه
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.