تبیان، دستیار زندگی

بررسی طلاق عاطفی از دیدگاه تئوری انتخاب (4)

رابطه ی رضایت در زندگی زناشویی با نیازهای اساسی انسان

ما درعصرو دوره ای زندگی میکنیم که در خانواده ها جدایی و طلاق عاطفی بسیار دیده می شود . آمار نشان داده است که چیزی کمتر از نصف افراد متاهل ، احساس شادی ، سلامت و رضایت از زندگی دارند ؛ در حالیکه آئین و فرهنگ ما ، ازدواج را کانونی جهت رسیدن به آرامش معرفی می کند
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
نیازهای همسران

با توجه به مقالات قبل ، هر آنچه از صبح تا شب از ما انسانها سر می زند ، رفتارهایی است ، جهت ارضای  یکی از نیازهای اساسی مان . ما انسان ها هیچ گونه رفتاری انجام نمی دهیم  مگر آنکه بخواهیم یکی از نیازهایمان را برآورده سازیم . نیازهایی چون بقاء  عشق و احساس تعلق ، قدرت و پیشرفت و نیاز ، آزادی و تفریح و سرگرمی .

با توجه به تئوری انتخاب ، نوع و چگونگی ارضای هر کدام از این نیازها ، به میزان خشنودی ما در ازدواج مربوط است .

تئوری انتخاب مدعی است : " اگر افراد متاهل بدانند که تحت تاثیر پنج نیاز اساسی خود هستند و از ابتدای زندگی مشترکشان با هم برای ارضای این نیازها تلاش کنند، در بهبود روابط زناشویی آنها ، پیشرفت چشمگیری ایجاد خواهد شد ."

در مقاله ی اول به نیاز های اساسی  و متفاوت بودن هر کدام از نیازها در انسان ، اشاره کردیم . گفتیم که : " ما انسان ها ، تمام این پنج نیاز را در وجود خود داریم ، ولی ممکن است اندازه ی هر کدام ، در ما متفاوت باشد . مثلا : فردی ممکن است نیاز به بقای بالائی داشته باشد ، ولی نیاز به آزادی اش پایین باشد ، یا فردی نیاز به عشق و تعلق بالایی داشته باشد ، ولی نیاز به قدرتش پایین باشد . حال در این مقاله ، تاثیر ارضای هر کدام از نیازهای اساسی انسان را ، بر بهبود روابط زوجین مورد بررسی قرار دهیم :

مطالب مرتبط پیشین:
مقاله "کسب گواهینامه برای ازدواج" را در اینجا بخوانید.
مقاله "چرا همسرم دوست من نیست ؟" را در اینجا بخوانید.

نیاز به بقاء

بقاء ، به زنده ماندن ما اشاره دارد : خوراک کافی ، پوشاک مناسب ، سرپناه امن ، ... و هرآنچه در زندگی زناشویی ، مربوط می شود به مسائل اقتصادی ؛ مسائلی که گاها عامل بسیاری از اختلاف ها و جدائی ها می گردد .

افرادی که در کنار هم زندگی می کنند برای رسیدن به احساسی بهتراز باهم بودن باید نیازهای غالب یکدیگر را بشناسند و سعی در برآورده سازی آن نمایند؛ زیرا آرامش و حال خوب ، زمانی ایجاد می شود که افراد ظرف نیازهایشان خالی نماند


درست است که ثروت ، خوشبختی نمی آورد ؛ ولی شاید بتوان گفت که : فقر ، بدبختی می آورد . همان طور که مولای متقیان (ع) می فرمایند : فقر که بیاید ، ایمان می رود .

زن و مرد بعد از ازدواج ، باید  نیاز به بقای خود را در کنارهم ارضاء نمایند . حال  اینکه این نیاز را چگونه برآورده سازند، هم می تواند سبب اختلاف زوجین شود و هم عاملی جهت رسیدن به آرامش . 

افرادی که نیاز به بقای بالایی دارند ، چه زن و چه مرد ، پیشرفت در مسائل اقتصادی و افزایش ثروت جهت رسیدن به آسایش ، برایشان مهم است . این افراد ، آرامش  را در آسایش نسبی خود می دانند . حال اگر فردی با این اوصاف  با فردی ازدواج کنند که نیاز به بقای پائینی دارد و آسایش مادی را عاملی جهت رسیدن به آرامش نمی دانند ، با مشکلات زیادی روبرو خواهند شد . 

بهترین راهکار این است که : نیاز غالب همسرمان را بشناسیم ، تا متوجه عامل زیربنایی خیلی از افکار و رفتارهایش گردیم ، تا از سردرگمی در زندگی ، رهایی یابیم .

نیاز به عشق و احساس تعلق

نیاز به عشق و احساس تعلق یعنی : دوست داشتن و دوست داشته شدن . افراد، به همان اندازه که نیاز دارند دوست بدارند، نیاز دارند که دوست داشته شوند .

 زنان نسبت به مردان شاید به خاطر نقش مادری شان ، نیاز به عشق و تعلق بالاتری دارند . این تفاوت ، گاهی سبب بسیاری از اختلاف ها می شود ؛ زیرا  زن ، آنقدر که باید از طرف مردش محبت دریافت نمی کند و مرد ، به دلیل نیاز کمترش برایش دشوار است علت نیاز بالای زن به ابراز محبت را درک نماید .

تئوری انتخاب می گوید :"  درست است که افراد نیازهای متفاوتی دارند ، ولی ما در زندگی زناشویی  محدود به چارچوب نیازهای خود نیستیم ."  افرادی که در کنار هم زندگی می کنند  برای رسیدن به احساسی بهتراز باهم بودن باید نیازهای غالب یکدیگر را بشناسند و سعی در برآورده سازی آن نمایند؛ زیرا آرامش و حال خوب ، زمانی ایجاد می شود که افراد  ظرف نیازهایشان خالی نماند . گاهی  علت بسیاری از خیانت ها و انحراف ها  این است که ظرف نیاز به عشق و احساس تعلق زوجین  در کانون خانواده پر نمی گردد و این نیاز آنچنان که باید مورد توجه قرار نمی گیرد .

نیاز به قدرت و پیشرفت

یکی از دردسرسازترین نیازها ، نیاز به قدرت است ؛ زیرا اگر نتوانیم درست و سنجیده ارضایش نمائیم  به عشق و احساس تعلق در زندگی  آسیب بزرگی وارد می سازد .

افرادی که نیاز به قدرت و پیشرفت بالایی دارند جهت ارضای این نیازشان گاها دست به کنترل دیگران می زنند و سعی در تغییر دیگران - به سمت آنچه خودشان می خواهند - دارند . همان طور که در مقاله ی قبل اشاره کردیم ، هفت عادت مخرب ناشی ازکنترل گری وجود دارد که افراد ، به سبب ابراز قدرت ، از خود نشان می دهند ، تا شاید احساس ارزشمندی و احترامی که نادیده گرفته شده را بیابند ؛ تا ابراز وجود نمایند و نشان دهند که دارای قدرت هستند .

مطالب مرتبط پیشین:
مقاله "فرمان زندگی در اختیار همسران" را در اینجا بخوانید.

گاهی ، بعد از گذشت مدتی از ازدواج ، آن همه عشق و محبت روزهای اول جای خود را به جنگ قدرت و مشاجره برسر " به کرسی نشاندن حرف خود " می دهد. افرادی که در زندگی مورد احترام واقع نشدند ، افرادی که در زندگی کسی به طور جدی به حرفشان گوش نداد ، افرادی که تلاش کردند و دیگر ناامید شدند ،  حالا برای حفظ مسیر زندگیشان شروع به جنگیدن می کنند و دیگران را به علت مخالفت با خود سرزنش و تنبیه و تهدید می نمایند. این افراد  با تکرار این عادات مخرب  روز به روز بر سستی روابطشان می افزایند تا به جدایی و طلاق عاطفی منجر گردد .

نیاز به آزادی

آزادی ، به معنای انجام کارهای مورد علاقه است بدون هیچ محدودیت و مانعی . ماهیت ازدواج ، از دست دادن آزادی های شخصی است . این است که ازدواج را به معمایی پیچیده بدل می کند . این است معمایی پر از تضاد و تناقض که باید حل شود ؛ که اگر گره اش باز نشود زندگی را به کام همسران تلخ تر از تلخ می نماید .

افرادی که نیاز به آزادی بالایی دارند شانس کمتری برای داشتن زندگی زناشویی رضایتمند دارند ؛ مگر اینکه نیاز به عشق و احساس تعلق شان کمی بیشتر باشد . افرادی که به شدت عاشق یکدیگرند ، با رضایت خاطر به یکدیگر آزادی می دهند و کاملا در عشق شان احساس رضایت می کنند .

اکثر عصبانیت هایی که در زندگی مشترک نمایان می شود  به خاطر این است که یکی از زوجین  غالبا مرد حساس می کند بیش از حد محدود شده است . "گفتگو " تنها راه حل مشکلات مربوط به آزادی است . اگر طرفین نتوانند بپذیرند که هر یک به مقدار معینی نیاز به آزادی دارند  زندگی شان رنگ رضایت و خشنودی نخواهد گرفت و به جدایی و طلاق عاطفی خواهد رسید .

نیاز به تفریح و سرگرمی

 گاهی افراد به طور ژنتیکی نیاز دارند که به رفتارهای غیرجدی و تنها لذت بخش بپردازند. این خوش گذراندن  حتما مستلزم داشتن پول و تلاش زیاد نیست ؛ فقط لازم است زوجین با هم ودر کنار هم همان کارهایی را انجام دهند که قبل از ازدواج یا در ابتدای ازدواج شان انجام می دادند  و از آن لذت می بردند .

تفریح ، به عنوان یک نیاز اساسی در انسان گاهی به شیوه های بسیار ساده وآسان قابل تامین است ، اما تقریبا تمام زوج هایی که ازدواج موفقی ندارند  از این شیوه های ساده و نتایج معجزه آسایش غفلت می کنند و از ارضای این نیاز غفلت می نمایند .

تلاش برای شاد زیستن و رهایی از روزمرگی ، می تواند عاملی گردد جهت افزایش عشق و احساس تعلق در زوجین . تلاش برای ارضای نیاز به تفریح و سرگرمی  می تواند یکی از رمز ورازهای داشتن یک زندگی رضایتمند، باطراوت و پایدار باشد .

با توجه به مطالب این مقاله می توان گفت : هرکدام از ما انسانها ، پنج نیاز اساسی داریم که بر روی ژن های مانوشته شده است ؛ اما بر روی ژنهای ما نوشته نشده  که این نیازها را چگونه ارضاء نمائیم . "ازدواج " ، یکی از رفتارهایی است که افراد جهت تامین نیازهایی چون عشق و احساس تعلق ، بقاء ، قدرت و غیره آنرا انتخاب می کنند . یعنی ازدواج به رغم فراگیر و جهانی بودن آن  در ژن های ما ریشه ندارد . ازدواج ، یک رفتار انتخابی است که برای پیشرفت انسان ضروری است و همان طور که گفتیم  نیاز به قدرت و پیشرفت در تمام انسان ها وجود دارد .

 برای حل این معمای هزارتو ، که از نیازهای پیچیده انسانی سرچشمه می گیرد ، چاره ای نیست جزآنکه در مقاله ی اول ذکرکردیم : آگاهی از میزان و شدت نیازهای خود و همسرمان ، و آموختن مهارت های لازم ، جهت رسیدن به کامیابی و دوری از نزاع و مشاجره و جدایی .

مطالب مرتبط پیشین:
مقاله اول را در اینجا بخوانید.




 
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.