علم دینی؛ گذرگاه کمال انسانی
افرادی که تظاهر به ایمان و دینداری کرده و از دین استفاده ابزاری میکنند، شایستگی بر دوش گرفتن پرچم دانش دین را ندارند و از دانش دین تنها برای به دست آوردن مقام و مرتبه و تلاش علیه دوستان خدا اقدام میکنند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : چهارشنبه 1397/04/27
محمد مهدی جعفری، محقق و پژوهشگر قرآن و نهجالبلاغه، در تفسیر کلام ۱۲۶ نهجالبلاغه در بخش حکمتها، امام علی(ع)، نوشتهاند:
کمیل میفرماید امیرالمومنین(ع) دست مرا گرفتند، به گورستان بیرون شهر بردند، در آنجا نفسی بلند از سینه برآوردند و گفتند: «ای کمیل، بیگمان این دلها ظرفهایی هستند، از همه آنها بهتر دلهایی است بیشتر نگاه دارنده؛ پس آنچه را به تو میگویم از من فراگیر و نگاه دار. مردم سه دستهاند؛ دانشمندی کوشا برای شناخت پروردگار، دانش آموزی بر راه رهایی استوار و فرومایگانی بیمقدار پیرو هر بانگ زنندهای که با هر بادی به سویی میروند، نه خواستار گرفتن پرتویی از روشنایی دانش شدهاند و نه به ستون استواری پناه بردهاند.
کمیل! دانش بهتر از خواسته و مال است، دانش از تو پاسداری میکند و تو باید مال را پاس بداری. دارایی با هزینه کردن کاستی میپذیرد و دانش با بخشیدن فزونی میگیرد. دست پرورده دارایی با از میان رفتن آن از میان میرود. کمیل! شناخت دانش دینی است که باید بدان گردن نهاد. انسان در زندگی با دانش، راه فرمانبرداری از خدا را به دست میآورد و پس از مرگش زیبا سخن گفتن درباره خود را به جای میگذارد. دانش گونهای فرمانروا است و دارایی فرمانبردار. کمیل، گنجوران با اینکه به ظاهر زندهاند نابود گردیدهاند و دانشمندان ماندگار هستند، چندان که روزگار پایدار است. تنهایشان از چشمها ناپدیدار و نشانههایشان در دلها هستی دار».
امام به سینه خود اشاره کردند و به کمیل گفتند: «بدان که در اینجا دانشی است انباشته؛ کاش به کسانی دست مییافتم که شایستگی بر پشت گرفتن بار آن را داشتند. آری، پیر دریابندهای یافتم که اطمینان به وی نمیشاید کرد. او خواستار استفاده ابزاری از دین برای این جهان است و با نعمتهای خدا در جستوجوی برتری یافتن بر بندگان خدا است و با دلیلها و حجتهای فراگرفته از دانش خواستار پیروز شدن بر دوستان ناب خدا. بی آنکه در گوشه و کنارههای آن بینشی باشد با نخستین شبهای که راه بر او بندد آتش شک در دلش فروزان گردد. هان بدان که نه آن یک شایسته فراگرفتن چنین دانشی است و نه این یک. یا سوم کس فرورفته در خوشیها، افسارگسیخته خواستهها، یا چهارم کس شیفته گردآوردن و اندوختن فراهم کردن است.
هیچ کدام از این دو دسته نیز اندکی شایان پاسداری از دین نیستند، نزدیکترین چیزی که به این دو گروه مانندهاند چهارپایان چرندهاند. این چنین است که دانش با مرگ در دوش دارندگان پرچم دانش میمیرد. البته زمین از حجت بر پای ایستاده برای خدا تهی نمیماند و آن حجت یا آشکار حجتی شناخته شده است یا ترسانی پنهان از دیدگان. برای آن که حجتها و دلیلهای روشن خدا بیهوده از میان نرود. اینان چند تن و کجا هستند؟
سوگند به خدا که آنان در شمار اندک هستند و در مقدار و ارزش از همگان بزرگوارتر. خدا حجتها و دلیلهای روشنگر خود را به وسیله ایشان نگاه میدارد تا آنها را به کسانی همانند خود بسپارند و در دلهای همسانان خویش بکارند. دانش بر حقیقت بینش بر آنان تاخته و روح یقین را مستقیما دریافته و آنچه نازپروردگان دشوار دیدهاند آسان پذیرفتهاند و آنچه نادانان از آنها تنهایی کردهاند، با آن خو گرفتهاند. با تنهایی در این جهان به سر میبرند که روانهایشان به جایگاهی برتر درآویختهاند. آنان جانشینان خدا در زمینش هستند و فراخوانندگان مردم به دینش. کمیل، هرگاه خواستی برگردی، برگرد».
منظور امیرالمومنین(ع) از علمی که باید شناختی برای آن فراهم شود، علم خداشناسی و رسیدن به حقیقت است. آن حضرت میفرماید که مردم سه دسته هستند: دانشمندانی کوشا برای شناخت پروردگار و کسانی که در پی فراگرفتن دانش در راه رهایی از مسائل باطل قرار دارند. عده دیگر کسانی هستند که با هر بادی به هر طرف میل میکنند و هرکسی بانگی برآورد به دنبالش روان میشوند. این دسته از افراد به دنبال دریافت حقیقت حق و مسائل درست در اجتماع نیستند، نه به عنوان خدا شناسی و نه به عنوان خودشناسی یا مردم شناسی.
پس از آن حضرت علم را تعریف میکند و میفرماید: علم است که میماند و نام انسان را جاویدان نگاه میدارد. بعد به سینه خود اشاره میکند که علم انباشتهای در آن وجود دارد، اما تنها افراد شایسته میتوانند از آن بهرهمند شوند. افرادی که تظاهر به ایمان و دینداری کرده و از دین استفاده ابزاری میکنند، شایستگی بر دوش گرفتن پرچم این دانش را ندارند و از دانش دین تنها برای به دست آوردن مقام و مرتبه و تلاش علیه دوستان خدا اقدام میکنند. یعنی فقط آنچه را که خود میدانند درست میپندارند و اگر کسی دین حق را به آنها عرضه کند علیه او قیام میکنند.
گروه دیگر کسانی هستند که بینش و اطلاعاتی از دین دارند، ولی با کوچکترین شبههای فورا به شک دچار شده و دست از دین برمیدارند. هیچکدام از این دو گروه شایسته نیستند که دانش دین و شناخت حق را بر عهده بگیرند و تبلیغ کنند.
سومین گروهی که در این جهان ادعای دینداری میکند، در خوشیها فرو رفته، در مقابل هوا و هوس افسار گسیخته، و یا به دنبال ثروت و مال و مقام است. هیچکدام از این چهار دسته شایستگی اینکه پرچم دعوت به دین خدا را بر دوش بگیرند، ندارند و مانند چهارپایان چرنده هستند و اینگونه است که با مرگ کسانی که پرچم دانش دین را به طور حقیقی بر دوش دارند، خود آن دانش هم میمیرد.
البته ایشان در آخر میفرمایند زمین خالی از حجت نیست و حجتهای خدا بر روی زمین یا آشکار هستند و یا ناشناخته و پنهان هستند. تعداد اینها از نظر ظاهر اندک است، ولی از نظر ارزش در پیشگاه خدا بسیار گرامی هستند. اینها تمام حجتهای خدا و بیناتی که فروفرستاده را حفظ میکنند و به افرادی همانند خود میسپارند. اینها هم دانش، حقیقت بینش و روح یقین را مستقیما در اختیار دارند. دشواریهای نازپروردگان بر ایشان بسیار آسان است و با چیزی که نادانان با آن احساس تنهایی میکنند، انس دارند. روانهای آنها به جایگاهی بس بلند آویخته است. ایشان جانشینان خدا بر روی زمین هستند که دیگران را به دین حقیقی خدا میخوانند و من بسیار شیفته دیدار آنها هستم.
یادداشت از محمد مهدی جعفری، محقق و پژوهشگر قرآن و نهجالبلاغه
منبع : خبرگزاری قرآن