تبیان، دستیار زندگی

قلم رحماندوست تا مرزهای ادبیات بزرگسال گسترش یافته

سهیل محمودی در نخستین برنامه از ویژه برنامه‌های «شهر آرامش» گفت: مصطفی رحماندوست، شاعری است که در حوزه کودک و نوجوان می‌نویسد اما قلم توانایش تا مرزهای ادبیات بزرگ‌سال گسترش یافته است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 برنامه‌های شب‌های آرامش


مجموعه برنامه‌های شب‌های آرامش با گردهم‌آیی اهالی فرهنگ و هنر و علاقمندان شعر و موسیقی همچون سال‌های گذشته برگزار شد. نخستین ویژه برنامه شهر آرامش، همزمان با بیست و سومین روز ماه مبارک رمضان با حضور ساعد باقری، بیوک ملکی، سیدحسین موسوی‌بلده، مصطفی رحماندوست، سیدعبدالرضا موسوی‌طبری و سهیل محمودی عصر جمعه (18 خرداد 97) برگزار شد.

سهیل محمودی در این برنامه از مصطفی رحماندوست به عنوان شاعری که در حوزه کودک و نوجوان می‌نویسد اما قلم توانایش تا مرزهای ادبیات بزرگ‌سالان هم گسترش یافته است، یاد کرد.

مصطفی رحماندوست در سخنان خود با اشاره به اینکه در گذشته ماه رمضان از پانزدهم شعبان آغاز می‌شد، به رسومات آن روزگار اشاره کرد. از جمله این مراسم؛ خانه‌تکانی برای استقبال از ماه رمضان، آشتی دادن افراد با یکدیگر، شب‌نشینی‌های قبل از سحر، قصه‌گویی و جشن‌های مختلف بوده است.

پس از ضیافت افطار، به رسم هر سال با صدای ساعد باقری فرازهایی از متون منظوم عرفانی و اخلاقی از جمله اولین حکایت اشترنامه که منسوب است به فریدالدین عطار‌نیشابوری، خوانده شد.

در ادامه برنامه، سیدعبدالرضا موسوی‌طبری فصلی از کیمیای سعادت در باب معاملات و حکایت‌های آموزنده و عمیق در زمینه‌های عزلت، ریا و دوستی قرائت کرد.

از جمله برنامه‌های دیگر این شب، اجرای موسیقی توسط اساتید این هنر بود. منوچهر سهیلی به همراه مهیار سهیلی دقایقی را با نوای ویولن و تنبک مزین کردند و بداهه‌نوازی نی و پیانوی احسان لیوانی و محسن گودرزی لحظه‌های خوشی را برای حضار فراهم کردند.

بخشی از برنامه به شعرخوانی شاعران خوب کشور از جمله سینا بهمنش، سمانه کهربائیان و کیانوش خانمحمدی اختصاص داشت که در ادامه نمونه‌هایی از اشعار می‌آید؛

شعری از سمانه کهربائیان:
«زمانی گذر کرد خواهد بر انسان
زمانی که هرگز نبوده‌ست چونان
زمین صاف و هموار و دنیا مسطح
نه کوه و نه دره، همه دشت یکسان
که هر چیز بالقوه بالفعل گشته
که چیزی پشیزی نمانده در ابنان
نه ظلمی نه دردی نه میلی نه شوقی
نه سرما نه گرما نه حاجت نه عرفان
تمام ذخایر به آخر رسیده
عواطف، عقاید، معابد، خدایان
تن و عشق مصرف شده، ته کشیده
دل و ذهن فرسوده از علم و ایمان
همه راه‌ها رفته و آزموده
همه کارها کرده و داده تاوان
ملالی مجسم، بهشتی جهنم
جوانی خموده، بهاری زمستان
همه خلق در رخوت خود مخلد
پشیمان، پشیمان، پشیمان، پشیمان»

سینا بهمنش شعر «دربست» را قرائت کرد:
«در آن روز بارانی
کمی سرعتم را کم کردم
شناختمش
جلوی پایش
لحظه‌ای
ایستادم
خدا
سوار شد
و فرمود:
"مستقیم برو"»

کیانوش خان‌محمدی نیز شعر دیگری خواند:
«با تو هستم ای رودخانه!
ای روح آدم برفی‌های مرده!
آنها که ما از روح خویش در جسمشان دمیده بودیم
ای که هربار نگاهت می‌کنم بخشی از روح خودم را می‌بینم
بگو چرا گاهی آرامم
بگو چرا گاهی آشفته؟»

این ویژه‌ برنامه به مدت چهار شب دیگر در خانه شاعران ایران برگزار و سخنرانان، نوازندگان و شاعران دیگری میهمان این محفل خواهند بود.

منبع: ایبنا