تبیان، دستیار زندگی

غده‌های بدخیم حکومت علوی

چرا با هجوم مسلمانان برای بیعت، یاران حضرت کم و کمتر شدند؟

هر چند بعد از قتل عثمان هجوم مسلمین برای بیعت با امام علی(ع) به گونه ای بود که نقل شده: «روز بیعت فراوانی مردم همچون یال های پرپشت کفتار بود.»، ولی این وفاداری و بیعت چندی نمی پاید.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

علی(ع)


یکی از دردناک ترین حوادث تاریخ اسلام که در سال 40 هجری به وقوع پیوست واقعه شهادت ولی امر مسلمین امام علی(ع) بود که به دست شقی‌ترین افراد روی زمین یعنی«عبد الرحمن بن ملجم مرادی» که یکی از خوارج نهروان بود، اتفاق افتاد. این پرسش که در آن سال ها چه جریان و خیزش ضد فرهنگی در حال شکل گرفتن بود که در نهایت زمینه شهادت ولی خدا را فراهم کرد، موضوعی است که در این نوشتار سعی شده به گوشه ای از آن پاسخ داده شود.

گسیل مسلمانان برای بیعت و فراوانی ریزش یاران

هر چند بعد از قتل عثمان هجوم مسلمین برای بیعت با امام علی(ع) به گونه ای بود که نقل شده است: «روز بیعت فراوانی مردم همچون یال های پرپشت کفتار بود که اطراف حضرت را احاطه کرده بود، به طوری که نزدیک بود امام حسن و حسین(ع) لگد مال شوند.»[1]، ولی این وفاداری و بیعت چندی نمی پاید که به جدایی و فراق مبدل می شود به گونه ای که از آن حضرت نقل می شود: «آنگاه که به پا خاستم و حکومت را در دست گرفتم، گروهی پیمان شکستند، گروهی از اطاعت من سر باز زده و از دین خارج شدند و برخی نیز از اطاعت حق سر برتافتند.»[2]

این هجوم و گسیل مسلمانان برای بیعت و فراوانی ریزش یاران از جمله شگفتی های دوران حکومت امام علی(ع) بشمار می آید که چرایی آن باید مورد بررسی و تأمل قرار گیرد.


رسوخ و نفوذ عناصر فاسد در جامعه اسلامی


1-صدارت طلبان فاسد

یکی از مشکلات و مصائبی که امام علی(ع) در دوران حکومت کوتاه خود با آن دست به گریبان بود نفوذ عناصر فاسد و نالایق و قدرت طلبی بود که در دوران خلفای سه گانه بخصوص در زمان عثمان به جاه و مکنت رسیده بودند. هر یک از این صاحبان قدرت و نفوذ به دنبال سهم خواهی خاص از حکومت علوی بودند، این در حالی بود که حضرت با این دسته افراد مفسد با تساهل و تسامح بر خورد نمی‌کرد؛ کما اینکه تاریخ طبری از حضرت این چنین نقل کرده است: «به خدا سوگند من در دینم (با ستمگران) سازش نمى‏‌كنم و امور مملكت را به دست افراد پستى(چون معاویه) نمى‏ سپارم.»[3]

مهمترین علت عقب نشینی عرب از حمایت امیرالمومنین، مال بوده است، زیرا علی اشراف را بر غیر اشراف، و عرب را بر عجم ترجیح نمی داد و با رؤسای قبائل همچون پادشاهان برخورد نمی کرد.


به طور قطع و یقین دو طیف از خواص حکومت علوی مصداق بارز سلطه طلبانی هستند که مشکلات عدیده ای  برای حضرت فراهم کردند، سران سپاه جمل، و سپاه صفین که برای تصاحب حکومت علوی دندان گرد کرده بودند و مصمم بودند به هر قیمتی زمام امور را از آن حضرت خارج کنند.

2-ویژه‌خواران زر اندوز

از جمله ویژگی و خصوصیاتی که زمینه مردودی برخی خواص را در زندگیشان فراهم می کرد، حرص به مال دنیا و تمایل به ویژه خواری بود، با توجه به اینکه پیش از حکومت امام علی(ع) افرادی همچون عمر و عثمان، حساب خاصی برای برخی خواص باز کرده بودند و اشرافی گری را ترویج کرده و سهمی خاص از بیت المال را برای برخی افراد تعیین کرده بودند، ولی بعد از به قدرت رسیدن امام علی(ع) این بذل و بخشش ها از بیت المال قطع شد، از این رو برخی افراد صف خود را از امام علی(ع) جدا کرده و از حمایت و پشتیبانی او دست برداشتند.

مهمترین علت عقب نشینی عرب از حمایت امیرالمومنین، مال بود

کما اینکه برخی مورخان در این خصوص این چنین نگاشته‌اند: «مهمترین علت عقب نشینی عرب از حمایت امیرالمومنین، مال بوده است، زیرا علی اشراف را بر غیر اشراف، و عرب را بر عجم ترجیح نمی داد و با رؤسای قبائل همچون پادشاهان برخورد نمی کرد.»[4] این موضوع به گونه‌ای است که حتی نمونه هایی از آن را می توان در کتاب شریف نهج البلاغه مشاهده کرد.[5]

3-ویروس مزمن عافیت طلبی

یکی از ویروس های خطرناکی که نوعاً بلای جان خواص می شود ویروس عافیت طلبی است، به اذعان محققان خواص اهل اعتزال که در مدینه زندگی می کردند، بیشتر اهل رفاه طلبی بودند و گوشه گیری ایشان از امام علی(ع) به علت این بود که نام و نانشان از بین نرود و به دردسر نیفتند، از جمله این افراد عبارتند از: سعد بن ابی وقاص، عبد الله بن عمر، اسامه بن زید، احنف بن قیس.  

4-جهل، تحجر و فقدان بصیرت در سونامی شبهات

عوامل مهم دیگری که در طول تاریخ موجبات انحراف و سوء فرجام برخی افراد و خواص را به دنبال داشت عبارت بودند از جهل، تحجر و فقدان بصیرت، این ویژگی ها در دوران خلافت و حکومت امام علی(علیه السلام) نمود چشمگیری داشته است، به طوری که به اذعان محققان عامل اصلی ریزش برخی گروه‌های معاند در دروان حکومت امام علی(ع) فقدان بصیرت لازم و ساده لوحی ایشان بوده، به طور مثال برخی از نامداران در آن برهه از تاریخ اشخاص، متظاهر به ظواهر اسلام و اهل عبادت و تشریع بودند که در توجه به نوافل زبانزد بوده و نام و ید طولایی داشتند. مشکل این دسته اشخاص این بود که در هجوم شبهات و ابری شدن فضای حکومت، توانایی لازم برای یافتن حقیقت را نداشتند، از این رو بر اساس ظواهر و نیرنگ ها دچار تردید می شدند، نماد بارز این دسته افراد "خوارج بودند" که از جمله ایشان «عبد الرحمن بن ملجم مرادی» بود.[6]

پی‌نوشت:

[1]. نهج البلاغة، ص49. «فَمَا رَاعَنِی إِلَّا وَ النَّاسُ [إِلَیَ‏] كَعُرْفِ الضَّبُعِ إِلَیَّ یَنْثَالُونَ عَلَیَّ مِنْ كُلِّ جَانِبٍ حَتَّى لَقَدْ وُطِئَ الْحَسَنَان‏»
[2]. همان: « فَلَمَّا نَهَضْتُ بِالْأَمْرِ نَكَثَتْ طَائِفَةٌ وَ مَرَقَتْ أُخْرَى وَ [فَسَقَ‏] قَسَطَ آخَرُون‏»
[3]. تاریخ طبرى، ج 5، ص 160. «والله لا اداهن فى دینى و لا اعطى الدنى فى امرى»
[4]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج2، ص197، به نقل از ریزش خواص، در حکومت علوی، جواد سلیمانی، ص50.
[5]. ر.ک: نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص183.
[6]. ر.ک: ریزش ها در حکومت علوی، علی کریمیان صیقلانی،ص82. 
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.