میخواست هنگام شهادت سرش بر دامان امیرالمؤمنین (ع) باشد
شهید محمدرضا ارفعی هنگام شهادت ۲۲ سال بیشتر نداشت و در اوج رشادت و جوانی شهد شیرین شهادت را نوشید و آسمانی شد...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : سه شنبه 1397/03/08 ساعت 08:09
کامل شدن دین و شهادت آرزوی بسیاری از رزمندگان در دوران دفاع مقدس بود. آنها با پیروی کامل از دستورات الهی، زندگیشان را بر پایه معنویت و پاکی بنا میکردند و همین مسیر درست راه رستگاری و سعادتمندی را نشانشان میداد. رزمندگان با چنین اخلاق و روحیهای وارد جبههها میشدند و هنگام شهادت سبکبال و عاشقانه به سوی معبودشان پر میکشیدند. شهدا راه سعادت و عاقبتبخیری را خیلی زود پیدا میکردند و در طول زندگیشان با پرورش روح و نفس خویش به بالاترین درجات میرسیدند. همین ویژگیهای رفتاری و اخلاقی از آنان انسانهایی شاخص خلق کرد و برای همیشه از آنها الگوهایی ماندگار برای همه نسلها ساخت.
شهید محمدرضا ارفعی یکی از شهدایی است که شرح زندگیاش نکات زیادی را برایمان روشن میکند. ایشان هنگام شهادت ۲۲ سال بیشتر نداشت و در اوج رشادت و جوانی شهد شیرین شهادت را نوشید و آسمانی شد. منش شهید از همان سالهای جوانی همچون یک انسان پخته و باتجربه است و خوانش زندگی ایشان مسائل مهم و بااهمیتی را به ما گوشزد میکند.
شهید یک سال قبل از شهادت تشکیل زندگی داد و برای ازدواجش دلایل محکم و مهمی داشت. بیبی بتول نعمتی، دلیل ازدواج پسرش را در قالب خاطرهای اینگونه روایت میکند: «با اینکه مدام به جبهه میرفت، خیلی اصرار داشت تا ازدواج کند. روزی یکی از اقوام به او گفت: «شما با این حضور دائمت در جبهه، معلوم نیست عمری طولانی داشته باشی... آن وقت میخواهی داماد شوی؟» محمدرضا جواب داد: «شهیدی که متأهل باشد در لحظه شهادت، سرش بر دامان امیرالمؤمنین (ع) خواهد بود؛ در حالی که شهدای مجرد، فقط موفق به رؤیت آقا میشوند. میخواهم بعد از شهادت، سر بر دامان مولایم بگذارم.» تازه آن وقت بود که دلیل اصرارش را فهمیدم.»
درایت و مردانگی شهید فقط به اینجا خلاصه نمیشود و ایشان در برگزاری مراسم عروسی و آشنایی با عروس درسهای مهمی به ما میدهد که فقط باید از انسانهای بزرگ آموخت. شهید از همان نخستین روزهای تشکیل خانواده، زندگیاش را با معنویات گره میزند. خواندن قرآن و ادعیه عادت نیکویی بود که در همه حال حتی در روز ازدواج هم همراه ایشان بود. تمسک جستن به قرآن هر روز انسان بهتری از ایشان میساخت. مراسم بلهبرون شهید روز جمعه برگزار شد. شهید نذر کرده بود در این روز دعای توسل بخواند. خودش شروع به خواندن کرد. آنقدر مؤثر و سوزناک میخواند که پدر عروس از شدت گریه از حال رفت. مهمانان از او خواستند که دعا را نیمهتمام بگذارد ولی ایشان قبول نکرد.
فرزند شهید یک سال پس از شهادت پدر به دنیا میآید. «فاطمه» نام دختر شهید و تنها یادگار اوست و همسر شهید تعریف میکند که محمدرضا ارفعی درباره فرزندشان اینگونه توصیه میکرد: او را به نماز، حجاب و دیگر واجبات آشنا کن. شهید همچنین در وصیتنامهاش خطاب به همسرش در رابطه با تربیت فرزندش مینویسد: فرزندم را در حالی بزرگ کن که دمی ذکر خدا و آنچه که اسلام از ما خواسته را فراموش نکند.
شهید اصلیترین موارد برای زندگی را در موجزترین و خلاصهترین حالت به فرزندش منتقل میکند. او حتی با فکر اینکه شهادتش نزدیک خواهد بود این موارد را قید کرده و در وصیتنامهاش هم باز بر این موارد تأکید میکند و از همسرش میخواهد که فرزندش تربیتی خدایی داشته باشد. شهید به خوبی میداند که خواندن نماز، حفظ حجاب و پایبندی به واجبات چه تأثیر مهمی در زندگی دارد و به همین خاطر میخواهد دخترش در همه حال واجبات را رعایت کند و از یاد خدا غافل نشود.
شهید محمدرضا ارفعی در جبهه، فرماندهی طرح و عملیات مهمات را ﺑﻪ ﻋﻬﺪه داﺷﺖ و ﻣﻌـﺎون ﺗﻴـﭗ ﺟﻮاداﻻﺋﻤـﻪ و ﻗـﺎﺋﻢ ﻣﻘﺎم ﺷﻬﻴﺪ ﺑﺮوﻧﺴﻰ ﺑﻮد. ﺷﻬﻴﺪ ﺑﺮوﻧـﺴﻰ در ﻳﻜﻰ از سخنرانیهایش وﻗﺘﻰ ﻏﻤﻨﺎک از ﻳک ﭘﻴﺸﺎﻣﺪ ﻧﺎﮔﻮار ﻧﻈﺎﻣﻰ ﺳﺨﻦ ﻣﻰگفت دردﻣﻨﺪاﻧـﻪ ﻧﺎﻟﻴـﺪ ﻛﻪ اﮔﺮ ۱۰ ﻧﻔﺮ ﻣﺜﻞ ارﻓﻌﻰ داﺷﺘﻢ ﻣﺸﻜﻠﻰ ﻧﺪاﺷﺘﻢ. این شهید بزرگوار در جریان عملیات ﺑﺪر در ﻫﻮراﻟﻌﻈﻴﻢ از ناحیه شکم و پا به شدت مجروح میشود. پیکر مجروح او را به بیمارستان منتقل میکنند و پس از سه روز در دومین روز از فروردین سال ۱۳۶۴ به فیض شهادت نائل میآید.
منبع: جوان آنلاین