تبیان، دستیار زندگی

انقراض قاجاری ها و انقلاب رضاخان

پایان یک حکومت

احمدشاه، آخرین پادشاه سلسله قاجار در سال 1302 به سومین و واپسین سفر اروپایی خود رفت. سفری که پایان سلطنت او و دودمانش را در پی داشت. از طرفی دیگر سردار سپه گام‌به‌گام برای کسب قدرت تلاش می‌کرد.....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
سردار سپه

اندکی پس از کودتای ۱۲۹۹ و قدرت گرفتن سردار سپه، احمدشاه به اروپا رفت. پس از خروج احمدشاه ازایران عوامل رضاخان، اندیشه الغای سلطنت و رئیس جمهور شدن سردار سپه را پیش آوردند که با مخالفت و مقاومت شدید برخی از سیاسیون، روحانیان و مردم، طرح جمهوری با شکست روبرو شد. پس از اعلام وفاداری سردار سپه به احمدشاه، وی به ایران بازگشت اما بار دیگر پس از نخست وزیری سردار سپه به اروپا رفت.

سرانجام سیدمحمد تدین نایب رئیس مجلس پنجم شورای ملی در روز ۹ آبان ۱۳۰۴ خورشیدی، لایحه‌ای را به مجلس ارائه نمود که با تصویب آن توسط نمایندگان مجلس، احمد شاه از سلطنت خلع شد و حکومت موقت «در حدود قانون اساسی و قوانین موضوعه مملکتی به رضاخان پهلوی» سپرده شد و «تعیین تکلیف حکومت قطعی» به مجلس مؤسسان واگذار شد. سپس با تشکیل مجلس مؤسسان ی که سردار سپه ترتیب داده بود با از قدرت برکنار کردن آخرین «شاه» دودمان قاجار شاهنشاهی قاجاریان را به پایان رساند. در ۲۱ آذر ۱۳۰۴، سلطنت ایران به «رضا شاه پهلوی» واگذار شد. مراسم تاجگذاری رضاشاه در ۴ اردیبهشت۱۳۰۵ انجام شد.

شاهی که گفته بود «کلم فروشی در سوئیس را بر پادشاهی ترجیح می‌دهد»، مردم را از سلسله قاجار ناامید کرده بود. از طرفی رضاخان به‌خوبی دریافته بود که نباید احساسات سنتی و مذهبی مردم را در ابتدای راه برانگیزد و بی‌کفایتی آخرین شاه قاجار که قدم زدن در شانزه لیزه را بیش از حکومت‌داری دوست داشت نیز مزید بر علت شده بود تا صحنه آرام‌آرام آماده تحول نهایی شود...

رضاشاه از جمله پادشاهان ایرانی بود که به سلطنت رسیدن را یک فرآیند می‌دانست و نه یک لحظه. این رویکرد وی را مجبور می‌کرد تا از تکنیکهای مختلفی برای طی کردن این فرآیند و رسیدن به هدف خود یعنی نشستن بر تخت سلطنت استفاده کند. البته باید توجه داشت که زمینه‌ها و تکنیکها با یکدیگر پیوندی عمیق دارند که پرداختن به یکی از این دو، فهم موضوع را با مشکل مواجه خواهد کرد. بدین ترتیب، نوشتار پیش رو به زمینه‌ها و تکنیکهایی می‌پردازد که رضاشاه برای خلع و حتی تخریب قاجارها به کار بست.

پایان جنگ جهانی اول و رفتن قاجارها

در پایان جنگ جهانی اول، ایران کشوری بود در تصرف نیروهای بیگانه، آشوب‌زده و با مردمی گرفتار فقر و قحطی و گرسنگی که وضع اقتصادی فلاکت باری را نیز به دوش می‌کشیدند. بازرگانی خارجی به دلیل جنگ و هرج‌ومرج داخلی و عملیات نظامی داخلی صدمه دیده بود. احمدشاه در نخستین سالهای جنگ تاج‌گذاری کرده بود. در دوره پرآشوب جنگ، دولت مرکزی رو به ضعف نهاده بود و نیروهای مرکزگریز بیش از گذشته قدرت گرفته بودند. سران ایلات، مالکان بزرگ و افراد بانفوذ محلی به درجات مختلف خودمختار شده بودند. در مناطق مختلف کشور راهزنان مسلح تاخت‌وتاز می‌کردند به گونه‌ای که کاشان و پیرامون آن در اختیار نایب حسین کاشی و دسته‌ مسلح او بود. در گیلان پس از چند ماه از آغاز جنگ، جنبش جنگل پدید آمده بود.2 این مشکلات زمینه را برای کودتای 1299 آماده کرد و پس از این کودتا رضاخان وزارت جنگ را در انحصار خویش قرار داد. حتی هنگامی که در آبان 1302 به ریاست وزرایی رسید، مقام وزارت جنگ را حفظ کرد. با رضاخان نظامیان نقش ویژه‌ای در جامعه ایفا کردند و هدف قشون جدید حفظ اقتدار و گسترش نفوذ دولت مرکزی بود.

پس از سومین سفر احمدشاه به اروپا ناگهان نغمه شکایت از شاه و دربارش زمینه مقالات عده‌ای از جریانات را فراهم نمود و به‌صورت کاملاً یک‌جانبه به مردم چنین فهماندند که مقصود احمدشاه از مسافرت به اروپا جز عیاشی و خوش‌گذرانی نبوده است.

این قشون در پاییز 1300 عملیات نظامی گسترده‌ای را در گیلان و مازندران آغاز کرد. جمهوری گیلان را از میان برداشت و نفوذ دولت مرکزی را در این مناطق برقرار کرد. آنها با چکمه و شلاق حکومت می‌راندند و گسترش اقتدار قشون در کشور به معنی افزایش قدرت و نفوذ رضاخان بود. رابطه‌ای عمیق میان قشون جدید و رضاخان پدید آمد و فرمانده‌هان نظامی نیز موقعیت اجتماعی و سربلندی خود را در گرو قدرت گیری رضاخان می‌دانستند. او نیز برای دستیابی به مقام عالی اجرایی باید از پشتیبانی فرماندهان نظامی برخوردار می‌شد.3 بنابراین بحران امنیت از یک‌سو و استفاده رضاشاه از این موقعیت برای تجهیز قشون از سویی دیگر، زمینه را برای قدرت‌گیری فزاینده وی آماده می‌ساخت.

در ایرانِ قبل از سلطنت رضاشاه، راه قانونی برای صعود وی به مقام سلطنت وجود نداشت. او با کودتای نظامی فرآیندی را آغاز کرد که باید گام‌به‌گام تا دست‌یابی به مقام سلطنت پیش می‌رفت. بدین ترتیب، وی از تکنیکهایی مانند تحت سیطره قرار دادن قشون، نزدیک شدن به روحانیت به عنوان قشری که یک پایگاه اجتماعی عظیم داشت و سرکوب کلامی مخالفین استفاده کرد که در نهایت این تکنیکها او را به تخت شاهی رساند.


پی نوشت:
1- تکنیکهای رضاشاه برای خلع قاجار، رضا سرحدی، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
2- تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، ا.آ. گرانتوسکی - م.آ. داندامایو، مترجم، کیخسرو کشاورزی