چشمم شوره!
بر اساس روایات چشم زخم واقعیت دارد، ولی نباید به خاطر حق بودن آن، خود و دیگران را به شوری چشم متهم کرد. پس نباید بر خود و اطرافیان این برچسب زده شود و زندگی را با آداب و اعمالش سخت گرفت.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : سه شنبه 1397/03/01
سوال:
علائم کسی که دچار چشم زخم شده چیست؟ اگر کسی خودش را چشم بزند باید چه کار کند؟ چند سالی هست که باتوجه به میل و رغبتم به کارها و دروس مختلف در ابتدای کار دچار تنفر میشوم و رها میکنم. دوستان بسیار زیادی داشته ام برخی را بدون هیچ دلیلی از دست میدهم...همیشه فکر میکنم مشکلی دارم و خودم را چشم زدم.پاسخ:
چشم زخم یا شوری چشم بر اساس روایات و سنّت، یکی از واقعیات تلخ زندگی است که میتواند به صورت روزمره و مداوم اتفاق بیفتد و در وجود انسانها و حیوانات و اشیاء دیگر اثرگذار است، امام علی (علیه السلام) در این باره می فرمایند: «الْعَیْنُ حَقُّ؛ چشم زخم راست است.» [نهج البلاغه، حکمت 382] چشم زخم یک پدیده روحی و نفسانی است که در افراد شور چشم وجود دارد؛ به طوری که در نظرشان آن موضوع جالب یا عجیب جلوه میکند. ولی نباید به بهانه واقعیت داشتن چشم زخم، خود، اطرافیان و دیگران را متّهم کرد و زندگی را بر خود و نزدیکان با اعمال و آداب شاقّ، سخت گرفت. پس شوری چشم بدین معنی نیست که همگی مردم چشمان شوری داشته باشند، بلکه در یک شهر یا روستا امکان دارد یک یا چند نفر چنین ویژگی را داشته باشد. امّا اینکه چه چشمی، دارای شوری چشم است و چه چشمی اینگونه نیست، هنوز ضابطه و قانون خاصی تعریف نشده است. شما هم باید برچسب شور چشمی را از خود برداشته و بدانید شما نیز همانند سایر افراد جامعه بوده و هرکس مسؤول اعمال و کارهای خویش می باشد چراکه اگر با این برچسب زندگی کنید در آیندهای نزدیک مهارت ها وتوانایی های اجتماعی خود را از دست خواهید داد ودیگران حتی نزدیکان از شما دوری خواهند کرد وبه مرور زمان خودتان نیز به این مساله باور خواهید کرد. در نهایت در روایات راههای خنثی كردن اثر چشم زخم هم بیان شده است که یکی از آنها؛ قرائت سه مرتبه ذكر «ماشاءاللّه لاحول ولا قوة الا باللّه العلى العظیم» [بحارالانوار، ج 60، ص 25] به هنگام ترس از چشم خوردن یا چشم زدن، که خیلی مؤثر است.پی نوشت:
- شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتى، مشهور، قم، 1414 ق، حکمت 382.
- علامه مجلسی، بحار الأنوار، دار الاحیاء، بیروت، ۱۴۰۳ق، ج 60، ص 26.
منبع : رهروان ولایت