تبیان، دستیار زندگی

حقّ‌الناس، فرزند و نتیجه حقّ‌الله است

اسلام، حقّ ‏الله را در نقطه مقابل حقّ ‏الناس نمی ‏داند بلكه حقّ ‏الناس را فرزند و نتیجه حقّ ‏الله و این دو را غیرقابل تفكیك می‏ بیند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
حقّ‌الناس، فرزند و نتیجه حقّ‌الله است

بشر، به صِرف بشر بودن، حقوقی فطری و الهی دارد و حقوق بشر و تكالیف او را خداوند مقرّر كرده است و در مورد حقوق و وظایف جزئی و متغیر كه در شرایط تاریخی، تابع تحوّلات است باید با عقل، اجتهاد و نواندیشی كرد. اما حقوق بشر، امری خدائی است.

عدالت، مستقلّ از دین، به قضاوت عقل، خوب و ارزشمند است اما مصادیق عدالت، در تلاش هماهنگ عقل و وحی، كشف می ‏شود. حقوق بشر، قابل سلب از او نیست و نه با قرارداد، می ‏آید و نه با قرارداد، می ‏رود. در عین حال، بشر صرفاً با حقوق خود به كمال نمی ‏رسد بلكه باید به تكالیف خود در برابر خدا و مردم نیز عمل كند و اگر به تامین حقوق خود ـ آن هم حقوق مادّی ـ اكتفاء كند و نسبت به تكالیف خود و نیز حقوق معنوی، بی ‏اعتناء بماند تفاوتی با حیوانات ندارد بلكه از حیوانات نیز پست ‏تر است زیرا حیوانات نیز حقوق دارند اما تكلیف ندارند. 

برای رشد معنوی انسان، هم رشد عقلانیت بشر و هم اجرای عدالت و تامین حقوق بشر، الزامی است ولذا قرآن از وظایف پیامبران، علاوه بر تهذیب نفس بشر، از تعلیم حكمت و اجرای قسط و عدالت نیز نام می‏ برد و پیامبر اكرم (صلی الله و علیه وآله) به همین علت، حكومت اسلامی تشكیل داد.
پیام اصلی او محبّت، صلح، اخلاق، توحید و عدالت بود ولی وقتی صاحبان زر و زور و تزویر به جنگ او آمدند تا این اصول را حذف كنند، پیامبر (صلی الله و علیه وآله) در دفاع از انسان و اسلام، تن به جهاد نیز داد و جهاد و شهادت برای دفاع از صلح و اخلاق و عدالت، واجب شده است. اخلاق نیز در اسلام در مسیر رشد انسان، معنی می‏ دهد و ریاضت‏ های غلط از قبیل صدمه زدن به خود یا دیگران، خودكشی یا قتل دیگران، ظلم پذیری و تحقیر شدن، تعطیل فكر و تلاش و وظایف اجتماعی، تحریم هرگونه لذّت زندگی و لبخند، ریاضت‏ های اسلامی نیستند.

چنانچه اباحی‏ گری و لذّت‏ پرستی و دنیاپرستی را نیز از اسلام، عین حیوانیت و باعث دوری از خدا می ‏داند. اخلاق اسلامی، رعایت تعادل در زندگی، حضور در همه صحنه ‏ها بدون دلبستگی به دنیاست. از حیث عقلانیت و نظم و تلاش زندگی، به گونه ‏ای باش كه گویی تا ابد در دنیا هستی و از حیث دل نبستن به دنیا و وارستگی و تقوی و عشق به آخرت، به گونه ‏ای باش كه گویی همین فردا خواهی مرد.

اسلام می‏ خواهد كه دنیا و آخرت، هر دو را جدّی بگیریم و البته دنیا، مزرعه آخرت است ولی هدف، آخرت است. 
آخرت خوب، با دنیای سراسر ذلّت، جهل، تحقیر، ستم و دروغ و خشونت، تامین نمی ‏شود و "من لامعاش له لامعادله". اما دنیا نباید هدف باشد و تراكم زور و تكاثر ثروت نباید هدف‏گیری شود. باید تولید ثروت و قدرت كرد اما نباید تنها خود مصرف كرد بلكه ثروت و قدرت را در راه خدمت به محرومین و اجرای عدالت و اخلاق و گسترش توحید، بكار انداخت.

البته گرایشات نومینالیستی و حسّ‏گرایان كه ریشه عقلی همه ارزش‏ ها را نفی كرده و اساساً منكر مفاهیم كلی و عقلی ‏اند، حتماً قادر به درك این مفاهیم نیستند اما اسلام، اساس ارزش ‏ها را نسبی یا قراردادی نمی ‏داند گرچه تحوّلات جزئی و فرعی و صوری در باب ارزش‏ ها در شرایط گوناگون را می ‏پذیرد.

ارزش ‏های اخلاقی، مقولات صرفاً ذهنی و ساختگی نیستند بلكه درك ذهنی ضرورت هایی ‏اند كه در واقعیت خارجی، ریشه عینی و حقیقی دارند و در راس همه ارزش ‏ها، راز اصلی تكامل فرد و جامعه یعنی توحید است.

توحید صرفاً یك تئوری ذهنی نیست بلكه لوازم عملی مهمّی در ساحت فرد و جامعه دارد. اجرای عدالت اجتماعی، یكی از لوازم توحید است زیرا خدای عادل، راضی به ظلم و تبعیض در جامعه بشری نیست پس فرد متدین كه باید در حوزه رفتار شخصی خود، عادل باشد و به كسی ظلم و خشونت نكند باید به جامعه دینی و حكومت دینی و عدالت اجتماعی نیز بیندیشد.

علاوه بر اصلاح خود باید به اصلاح جامعه و امر به معروف و نهی از منكر و به حقوق دیگران و رشد آنان نیز اندیشید. مالكیت شخصی، محترم است اما پول ‏پرستی و اسراف، حرام است زیرا باعث ندیده گرفتن حقوق دیگران و نیز فراموش كردن آخرت می ‏شود.

منبع:
بخشی از مقاله خدا، انسان، مدرنیته؛ نوشته حسن رحیم پور ازغدی


مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.