ترکمانچای؛ معاهدهای که به واسطهی آن کشور فروخته شد، این گزارهی تلخی بود که بایستی در پرسشهای تاریخ مدرسهای پاسخی برای آن مینوشتیم. اما براستی اصل ماجرای ترکمانچای چه بود؟
سقف مجاز از گمرک برای واردات، پنج درصد شده بود و شاهبیت آن؛ آزادسازی اقتصادی بود که به زورِ سرنیزه انجام گرفت. آزادسازی اقتصادی برای هر ملتی که هنوز نتوانسته بر پایههای تولیدی خود تکیه کند؛ یعنی فرو ریختن تدریجی پایههای آن و این به معنای گسترش بیکاری مردم کشور و فربه شدن ممالک پیشرفته و استعمارگر است.
اما دریغ که در متون درسی مدارس، هیچگاه سخنی از رونق و گسترش تولیدات داخلی خبری نبود! البته شاید این روند به خاطر حافظهی کوتاه سیاسی مردم ما بود، چراکه جفاهایی که دیگر کشورها در حق ما روا میداشتند را به سرعت فراموش میکردیم، بی آنکه درس عبرتی از آن گرفته و سدی شویم در برابر تعرض به جان و مال و ناموسمان. شاید هم عادت کرده بودیم به گزارههای تلخ، اما شاه بیت ترکمانچای؛ ترجیعبند تکراری بسیاری از ناکامیهای دیگر ما شد.
در کتاب انور خامهای می نویسد پس از کودتا 28 مرداد؛ سیل واردات آنچنان شد که قیمت انواع کالاها رو به کاهش گذاشت و اگر در این میان یک وارداتچی، تنها یک هفته در کارش تاخیر میافتاد، دیگر صرف نمیکرد که کالاهای وارد شده را علیرغم آنکه هزینهاش را پرداخته کرده بود، آزاد کند!
پایههای اصلی جامعه
اساس و بقای یک جامعه، توان و بنیهی تولیدی آن محسوب میشود و این موضوع، ارتباطی مستقیم با تمامی سطوح حیاتی جامعه دارد و از این رو دیگر لایههای جوامع، همواره تحتالشعاع روند جاری در چرخهی اقتصادی قرار میگیرند و ضعف در تولید داخلی و همچنین تشویق به مصرفگرایی، معنای ذلت را برای یک ملت در پی خواهد داشت. به بیان دیگر، این روند یعنی مستعمره شدن، یعنی وابستگی و یعنی... . افسوس که ما اصل ماجرای کودتای 28 مرداد را زمین گذاشتهایم و بیش از هر مهمی؛ به شعبان بیمخها پرداختهایم. به قولی؛ شرط اول هر اقدام دانستن است، سپس خواستن و بعد توانستن. اما ما باید در جهل بمانیم تا نتوانیم مراحل رشد و ترقی را طی کنیم!" دکتر مصدق در این باره میگوید که هرگاه سخنان "سر رابرت ایدن" (وزير امورخارج انگلستان) و دخالتهای وی در امور سیاسی و اقتصادی ایران را به یاد میآورم بی اختیار میگریم، چرا که وی، مبارزه و فداکاری یک ملت را برای به دست آوردن استقلال و آزادی به "مناقشه" تعبیر کرد!
شاه بیت ترکمانچای بار دیگر در کودتای سال 1332 تکرار شد؛ یعنی شخص اول مملکت، کشور و ملت خود را فروخت تا بر ملت به تاراج رفته پادشاهی کند!
گفتنی است وی چند ماه پس از کودتای 28 مرداد، یعنی در ۲۹ مهر ۱۳۳۲ اعلام کرد که بریتانیا دست صلح و دوستی برای مناسبات سیاسی، به سوی ایران دراز کرده است. "(1)
اقدامات دکتر مصدق
دولت ملی، در مدت کوتاه توانست به دستاوردهایی در زمینهی عملکرد اقتصادی دست یابد. در واقع، امروزه بر همگان آشکار شده است که عمکرد کارآمد و بهینهی اقتصادی ممکن نیست، مگر با پشتیبانی و حمایتهای همهجانبهی نهادهای و سازمانهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و... .دکتر مصدق، تنها به توسعهی اقتصادی توجه نداشت بلکه پیشرفت کشور را در گرو توسعهی اقتصادی به موازات توسعهی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی میدانست و معتقد بود که امور اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی از یکدیگر مجزا نبوده و ارتباط مستقیمی میان آنها برقرار است.
وی که همواره و برخلاف بسیاری از دولتمردان، متعهد به رسم نیک زیستن بود، در کتاب خاطرات خود چنین مینویسد که: "من به مجسمه عقیده ندارم زیرا مجسمه، کسی را بزرگ نمیکند و خوب میدانم که اعمال نیک هر کسی است که وی را مورد توجه هم وطنانش قرار میدهد." از این رو هرگز اجازه نداد تندیسی از وی ساخته شود.
با توجه به این مهم، میتوان مصدق را خواهان توسعه پایدار دانست و توجه داشت که توسعه پایدار، زمانی محقق میشود که از هیچ بخشی غفلت نشود. از جمله اقدامات وی در زمینهی بهداشت و سلامت که رابطهی تنگاتنگی با توسعهی کشور دارد، اجرای طرح لولهکشی آب تهران، تاسیس سازمان موسسه سرم و واکسن رازی، تاسیس بنگاه کل دارویی کشور به منظور جلوگیری از بازار سیاه، تلاش برای ریشه کنی مالاریا و همچنین به منظور حفظ سلامتی اخلاقی جامعه و جلوگیری از بروز شیوع فساد در اجتماع دولت لایحهی منع تهیه خرید و فروش و مصرف نوشابههای الکلی و مشتقات آن و همچنین انواع مخدر را از تصویب مجلسین گذراند.
او که به خوبی مرز میان آزادی و هرج و مرج را تشخیص میداد، مصلحت را در حفظ منافع سودجویان و بزرگان مملکت نمیدید و از معرفی خائنان و مجازات آنان هیچ ابایی نداشت.
از دیگر اقدامات وی؛ انجام اصلاحات در دستگاه قضایی کشور بود. مصدق برقراری و تداوم یک حکومت دموکراتیک را در استقلال و سلامت دستگاه قضایی میدانست، از این رو، از عمده اقدامات مصدق در این راستا میتوان به از بین بردن ریشهی فساد و جلوگیری از امکان سوءاستفاده از قدرت اشاره کرد. وی استخدام قضات را مورد تجدید نظر قرار داد و تشکیلات قضایی را مورد بازبینی مجدد قرار داد.
به قول وی، اگر مراد از امنیت این است که کسی در مصالح مملکت حرف نزند و یا اشخاص خائن را معرفی نکند، من اعتراف میکنم که این امنیت در زمان دولت این جانب وجود ندارد!
پینوشت:
1. از مشروطه تا انقلاب اسلامی، روزشمار تاریخ ایران