مفهوم واخواهی در دادرسی
واخواهی روشی است که به موجب آن کسی که حکم غیابی علیه او صادر شده است، به آن اعتراض کند و همان دادگاه صادرکننده حکم به آن رسیدگی کرده و در مورد آن رأی مقتضی صادر کند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : دوشنبه 1397/02/31 ساعت 11:43
واخواهی طریقهای عدولی است؛ بدین معنا که اعتراض در همان دادگاهی رسیدگی میشود که حکم غیابی مورد اعتراض را صادر کرده است و آن دادگاه پس از رسیدگی به اعتراضات مجدداً حکم میدهد و ممکن است در تجدید حکم، از نظر بدوی خود عدول کند.
در حقیقت مبنا و لزوم واخواهی این است که حق دفاع برای محکومعلیه محفوظ بماند زیرا ممکن است مواردی باشد که محکومعلیه بدون سوءنیت غایب بوده و واقعاً در دادرسی نخست شرکت نکرده و چهبسا اگر حضور میداشت، با استناد به دلایل و مدارک، دعوی خواهان را از اعتبار میانداخت.
دلیل دیگری که میتوان مبنای واخواهی قرار داد، این است که موقعیت اصحاب دعوی در دادرسی ثانوی حفظ میشود؛ همانطور که گفته شد، اعتراض طریقهای عدولی است یعنی بر اثر آن، دعوی نزد همان دادگاه برمیگردد و دادگاهی مجدداً رسیدگی میکند که حکم مورد اعتراض را صادر کرده است.
در نتیجه اصحاب دعوی موقعیت خود را در دادرسی ثانوی حفظ میکنند؛ آن طرف که در دادرسی نخست خواهان بوده و معترضعلیه واقع شده در اینجا باز خواهان باقی میماند و آن طرفی که خوانده بوده است خوانده میماند؛ هرچند که در دادرسی ثانی دارای سمت معترض میشود و این نکته از نظر اجرای قاعده توجه به تکلیف اقامه ادله اثبات دعوی کمال اهمیت را دارد و در اینجا خوانده نیازی به دلیل برای برائت خود ندارد و این خواهان است که باید دعوی خود را به اثبات برساند.
سومین دلیلی که مبنای واخواهی قرار میگیرد رعایت اصل تناظر است. در نظامهای بزرگ دادرسی، ضمن اینکه احترام به اصل تناظر مورد تأکید قرار گرفته، مقررات ابلاغ بهگونهای تدوین شده که با اجرای آنها خوانده از دعوایی که علیه او اقامه شده است، آگاه شود.
در حقیقت رعایت اصل تناظر به این دلیل است که فرصت و امکان دفاع در اختیار خوانده دعوا قرار گیرد و بتواند از خود دفاع کند.
دلیل دیگری که مبنا و لزوم واخواهی را برای ما ثابت میکند، این است که همانطور که ذکر کردیم، در واخواهی فرض بر این است که دادرسی هنوز پایان نیافته و متهم دفاع لازم از خود را به عمل نیاورده است.
بنابراین باید به متهم فرصت دفاع داده شود و دادرسی به صورت کامل انجام پذیرد. مبنای حق واخواهی در باب صدور حکم غیابی را پارهای از مؤلفین «خطای مفروض» دانستهاند و بر این باورند که در چنین مواردی فرض بر این است که حکم صادره خالی از اشتباه و خطا نیست لذا باید به همان دادگاه فرصت داده شود تا چنانچه به اشتباهی پی برد آن را اصلاح کند.
دلیل دیگری که میتواند مبنای واخواهی قرار گیرد؛ رفع اشتباهات احتمالی است زیرا هیچکس نمیتواند ادعا کند که معصوم است و حکم او به عدالت نزدیکتر از دیگران است و ممکن است در مرحله نخست که رأی علیه خوانده صادر میکند، وقتی خوانده تقاضای واخواهی میکند و به اعتراض او رسیدگی میشود، حق را به واخواه بدهد بنابراین واخواهی سبب میشود تا جلوی بسیاری از اشتباهات قاضی که در غیاب خوانده، حکم صادر میکند، گرفته شود.
منبع: روزنامه حمایت
در حقیقت مبنا و لزوم واخواهی این است که حق دفاع برای محکومعلیه محفوظ بماند زیرا ممکن است مواردی باشد که محکومعلیه بدون سوءنیت غایب بوده و واقعاً در دادرسی نخست شرکت نکرده و چهبسا اگر حضور میداشت، با استناد به دلایل و مدارک، دعوی خواهان را از اعتبار میانداخت.
دلیل دیگری که میتوان مبنای واخواهی قرار داد، این است که موقعیت اصحاب دعوی در دادرسی ثانوی حفظ میشود؛ همانطور که گفته شد، اعتراض طریقهای عدولی است یعنی بر اثر آن، دعوی نزد همان دادگاه برمیگردد و دادگاهی مجدداً رسیدگی میکند که حکم مورد اعتراض را صادر کرده است.
در نتیجه اصحاب دعوی موقعیت خود را در دادرسی ثانوی حفظ میکنند؛ آن طرف که در دادرسی نخست خواهان بوده و معترضعلیه واقع شده در اینجا باز خواهان باقی میماند و آن طرفی که خوانده بوده است خوانده میماند؛ هرچند که در دادرسی ثانی دارای سمت معترض میشود و این نکته از نظر اجرای قاعده توجه به تکلیف اقامه ادله اثبات دعوی کمال اهمیت را دارد و در اینجا خوانده نیازی به دلیل برای برائت خود ندارد و این خواهان است که باید دعوی خود را به اثبات برساند.
سومین دلیلی که مبنای واخواهی قرار میگیرد رعایت اصل تناظر است. در نظامهای بزرگ دادرسی، ضمن اینکه احترام به اصل تناظر مورد تأکید قرار گرفته، مقررات ابلاغ بهگونهای تدوین شده که با اجرای آنها خوانده از دعوایی که علیه او اقامه شده است، آگاه شود.
در حقیقت رعایت اصل تناظر به این دلیل است که فرصت و امکان دفاع در اختیار خوانده دعوا قرار گیرد و بتواند از خود دفاع کند.
دلیل دیگری که مبنا و لزوم واخواهی را برای ما ثابت میکند، این است که همانطور که ذکر کردیم، در واخواهی فرض بر این است که دادرسی هنوز پایان نیافته و متهم دفاع لازم از خود را به عمل نیاورده است.
بنابراین باید به متهم فرصت دفاع داده شود و دادرسی به صورت کامل انجام پذیرد. مبنای حق واخواهی در باب صدور حکم غیابی را پارهای از مؤلفین «خطای مفروض» دانستهاند و بر این باورند که در چنین مواردی فرض بر این است که حکم صادره خالی از اشتباه و خطا نیست لذا باید به همان دادگاه فرصت داده شود تا چنانچه به اشتباهی پی برد آن را اصلاح کند.
دلیل دیگری که میتواند مبنای واخواهی قرار گیرد؛ رفع اشتباهات احتمالی است زیرا هیچکس نمیتواند ادعا کند که معصوم است و حکم او به عدالت نزدیکتر از دیگران است و ممکن است در مرحله نخست که رأی علیه خوانده صادر میکند، وقتی خوانده تقاضای واخواهی میکند و به اعتراض او رسیدگی میشود، حق را به واخواه بدهد بنابراین واخواهی سبب میشود تا جلوی بسیاری از اشتباهات قاضی که در غیاب خوانده، حکم صادر میکند، گرفته شود.
منبع: روزنامه حمایت